زندهها صبح تان بخیر سلام
درس امروز فعل معلوم است
فعل معلوم چیست میدانید؟
نسبت ظالمان و مظلوم است
رهبران، خوش خفته بر دالر
مردم از نان خشک محروم است
این گناه از دو سه نامرد نیست
از سکوت همین مردم است
اتفاقاً اگر دیده باشیم
چند سال است که خلق مغموم است
جشن چرس و موسیقیهای مست
در حیاط مقام مرسوم است
ترقیده دست و پای دهقانها
علتش رنج کشت گندم است
تیکهداران زر و زور و قوم
همچو بانوی سال لخشوم است
نان شان چرب و گرم و پیپسی دار
آب شان سرد، باب حلقوم است
نه که حاصل زحمتی باشد
از میراث پدر مرحوم است
بست شان دایمی و مافوق است
چند ماه است که در دبی گم است
وقتی هم فتنهای فتد در شهر
پسران وزیر… مفهوم است؟
تا که هر راست دروغ و برعکس است
هرچه رهبر بزایند شوم است
تا که دیر دیر زنند نبض ما
سرنوشتی چنین، محتوم است
مالک رای و تصمیم این مُلک
در خیالاش چنان مخدوم است
که به فرمان خالق یکتا
مالک آسمان هفتم است
گاهی قندوز به طالبان بفروخت
گاهی بغلان به نرخ مذموم است
گاهی در غور و فاریاب آتش
ارگ اما همیشه معصوم است!
ای تفو! بر نظام یکسر لنگ
که در آن جنگ و فتنه منظوم است
با توجه به قندوز و بغلان
این غنی خان خدای چندم است؟!