نیویورک تایمز/ دیوید جولی
ترجمعه/ معصومه عرفانی
به گفتهی مقامات دولت افغانستان، یک سری از حملات خانهبهخانه که ماه گذشته توسط نیروهای مبارزه با تروریسم افغان که توسط سازمان سیا آموزش دیدهاند انجام شد، مرگ حداقل شش غیرنظامی بیگناه را درپی داشت. این رویدادها، موضوعی را که منبع مهم تنش میان افغانستان و ایالات متحده است، بار دیگر تازه کرد.
مقامات میگویند این مرگها در طی سه دوره حمله در ولایت شرقی ناآرام افغانستان، خوست، رخ داده است؛ از جمله در تاریخ 20 نوامبر، یک زن و شوهر درحالی کشته شدند که دو مشاور آمریکایی نیز در آنجا حضور داشتند. این حملات توسط نیروهای حفاظتی خوست انجام شد که یکی از واحدهای منطقهای شناختهشده برای مبارزه با تروریسم است. این واحد توسط سازمان سیا بهمنظور مبارزه با طالبان، شبکهی حقانی و القاعده راهاندازی شده بود.
سازمان سیا، هزاران نفر از نیروهای امنیتی افغانستان را برای چنین مأموریتهایی آموزش داده است –حدود 3500 نفر فقط برای نیروی حفاظتی خوست. اما از همان آغاز، تعدادی از مقامات ارشد افغان آنها بهعنوان یک مشکل دیده و متهم به نقض حقوق بشر میکردند و باور داشتند آنها پاسخگو و مسئول نیستند.
سازمان سیا، در سالهای اخیر و پس از خروج بخشی از نیروهایش از افغانستان، آغاز به برچیدن یا کاهش تیمهایش کرده است؛ همچنین کنترل تیمهای تعقیب نیز با درخواست مقامات افغان، رسما از سازمان سیا به آژانس اطلاعاتی افغانستان، ریاست امنیت ملی، منتقل شد.
اما اکنون برخی میگویند که نیروهای مبارزه با تروریسم افغان که باقی ماندهاند، دربرابر دولت افغانستان پاسخگو نیستند.
یکی از مقامات ارشد سابق دولت افغانستان که درخواست کرد نامش فاش نشود، در صحبتهایش درمورد مسایل اطلاعاتی گفت که انتقال قدرت در برخی موارد بهشکل کامل انجام نگرفته بوده است. او گفت: «مشکل اصلی افرادی هستند که برای سازمان سیا کار میکنند اما حاضر نیستند برای نیروهای مسلح افغانستان کار کنند».
همچنین نگرانیهایی درمورد اعضای سابق تیمهایی که با معاش 2000 دالر کار میکردند و توسط سازمان سیا اخراج شدند وجود دارد. این مقام سابق گفت که «این میتواند در آینده مشکلاتی برای ما ایجاد کند»؛ بهخصوص اگر آنها افرادی باشند که آموزش ویژه دیده باشند و درنهایت با جانب مقابل (تروریستها) همراه شوند.
ریاست عمومی امنیت ملی به درخواستها برای نظردادن در این زمینه پاسخ نداده است و مقامات دفتر رییسجمهور اشرف غنی نیز در روز چهارشنبه به این درخواست پاسخ نداد. یک سخنگوی سازمان سیا نیز از اظهارنظر خودداری کرد.
یکی از مقامات آمریکایی که درخواست کرد نامش فاش نشود، در گفتوگو درمورد یک نیروی امنیتی محرمانه، از تیم تعقیب خوست بهعنوان «یکی از موثرترین عناصر جنگ با طالبان در افغانستان» حمایت کرد.
این مقام افزود: «این گروه متشکل از هزاران سرباز است که متعلق به همان منطقه بوده و درنتیجه مورد احترام هستند. همچنین آنها بینش کافی دارند تا بتوانند در تعامل مداوم با دشمن به شیوهای حرفهای عمل کنند».
خوست، مدتها یک میدان جنگ مهم بوده است؛ چراکه این شهر دروازهی استراتژیک طالبان و شبکهی حقانی برای واردکردن مبارزان خود به افغانستان از پناهگاههایشان در مناطق قبیلهای مرزی در پاکستان است. همچنین، خوست یک مسیر مهم به کابل است و امریکاییها و افغانها مدتهاست به این نتیجه رسیدهاند که دستآوردهای طالبان در آنجا، تهدیدی برای پایتخت دربر خواهد داشت.
مقامات این ولایت گفتند که در آخرین حملهی شبهنظامیان در ولایت خوست، حملهی بمب کنارجادهای که ظاهراً هدف آن حبیب خان تنیوال، عضو شورای ولایتی بوده است، دو نفر کشته شده و هفت تن دیگر، از جمله سه تن از محافظان او، زخمی شدند. آقای تنیوال جان سالم به در برد.
اولین حملهی نیروی حفاظتی خوست که مورد بررسی قرار گرفت در تاریخ 7 نوامبر در محلهی دِری شهر خوست اتفاق افتاد. نیروها توسط کامیون به منطقه رفتند و به خانهای در آنجا حمله کردند که در نتیجه مردی 45 ساله و برادرزادهی 17 سالهاش کشته شدند. عبدالواحد پتان، معاون والی خوست هر دو این افراد را بهعنوان غیرنظامیان بیگناه توصیف کرده است.
حدود 1000 نفر به این کشتار اعتراض کرده و به گفتهی افرادی که در تظاهرات شرکت داشتند، میخواستند اجساد این دو قربانی را به پایتخت ولایت ببرند. آنها در مسیر توسط نیروهای مبازه با تروریسم متوقف شدند و به آنها گفته شد یا بازگردند یا منتظر حملهای احتمالی از سوی سربازان آمریکایی باشند. معترضان به خانه بازگشتند.
آقای پتان و ولسوال منطقه، جاوید جوشن، میگویند که درحملهای دیگر در خوست در 11 نوامبر، یک مرد 50 ساله پسر 26 سالهاش بیگناه کشته شدند.
طبق گفتههای جنرال عزیزالله، رییس پولیس ولسوالی، در حملهی 20 نوامبر، نیروهای خوست که دو مشاور آمریکایی آنها را همراهی میکرد، حدود ساعت 1.30 نیمهشب به منطقهی زازی میدان رسیدند و به سه خانه در آن منطقه حمله کردند.
یکی از خانهها متعلق به یکی از سربازان سابق ارتش افغانستان بهنام ابراهیم جان بود که به تازگی مرخص شده بود. به گفتهی همسایگان، ابراهیم جان صداهایی شنیده و برای محافظت از خانوادهاش با تفنگ به بیرون رفته بود. اعضای نیروی مبارزه با تروریسم بر روی سقف خانهاش پایین آمده و او را پیش از آنکه فرصت شلیک داشته باشد به ضرب گلوله کشتند. زمانی که همسرش از خانه بیرون دویده بود، آنها او را نیز با گلوله کشتند.
برای افغانها این امر غیرمعمولی نیست که مسلح باشند و پولیس خوست نیز به برخی از مردمی که در معرض خطر هستند اجازهی حمل سلاح برای حفاظت شخصی داده است. ابراهیم جان که یک سرباز سابق بود، به احتمال زیاد از این ترس داشته است که توسط طالبان هدف قرار بگیرد.
به گفتهی مقامات محلی، در خانهای دیگر در زازی میدان که متعلق به مردی به نام میا گل بود، نیروهای حفاظتی خوست، پس از کشف سلاح، دو مرد – میا گل و برادرش رحمت گل- را بازداشت کردند و به ارودگاه چپمن در آن نزدیکی بردند. میا گل روز بعد آزاد شد اما برادرش هنوز در بازداشت است.
حملات خانهبهخانه مدتهای طولانی است که موجب خشم –و تلفات افراد غیرنظامی- مردم افغانستان شده است. در سال 2013، فرماندهان آمریکایی به درخواست رییسجمهور سابق حامد کرزی، این حملات را بهشدت محدود کردند.
اما حتا پس از پایان رسمی مأموریت جنگی ناتو در سال گذشته، این حملات بار دیگر رایج شدهاند. مقامات آمریکایی آنها را بهعنوان سلاح مهمی علیه شبهنظامیان توصیف کردهاند، اما این حملات هنوز موجب نگرانی بسیاری هستند.
ایمل فیضی، که سخنگوی آقای کرزی بوده و اکنون یکی از منتقدان دولت آقای غنی است، گفت «تا زمانی که این بهاصطلاح جنگ آمریکا علیه تروریسم، بهشکلی نابخردانه در روستاها و شهرهای افغانستان اتفاق میافتد، قطعا تلفات غیرنظامیان نیز وجود خواهد داشت».
او میافزاید: «این مسئولیت دولت افغانستان است که از شهروندان خود محافظت کند. اما بهنظر میرسد دولت وحدت ملی به مسئلهی تلفات افراد غیرنظامی در افغانستان که با دخالت نیروهای ایالات متحده اتفاق میافتند، بیتوجه باشد».
اشلی جکسون، یک مقام سابق سازمان ملل متحد در کابل و درحالحاضر عضو محقق در موسسهی «Overseas Development Institute » در لندن، گفت که با انتقال رهبری واحدهای سایه مانند تیمهای تعقیب مبارزه با تروریسم به نیروهای افغان، بررسی اقدامات آنها دشوارتر شده است. او گفت: «پاسخگویی بسیار کم است. توجه غربیها کمتر شده و افراد زیادی به آن اهمیت نمیدهند».