تاپی؛ از آرزو تا عمل

اسحاق فرهمند
مرور تاریخی پروژه تاپی
اگر بخواهیم نگاهی به گذشته این پروژه داشته باشیم، اولین ذهنیت مبنی برانتقال انرژی از آسیای میانه به جنوب آسیا از مسیر افغانستان، بر می‌گردد به دهه 1980 که در آن زمان دو کنسرسیوم؛ یکی آرژآنتینی (Bridas) و دیگری کنسرسیوم (UNOCOL) آمریکایی، علاقه‌مندی داشتند تا در اجرایی ساختن آن سهم گیرند. رقابت بین این دو کنسرسیوم تحت تاثیر مسائل ژئوپولیتیک قرار گرفت که ایالات متحده در آن زمان از کمپنی امریکایی حمایت کرد و در نتیجه قرارداد پروژه با (UNOCOL) در سال 1995 به امضا رسید. سهام شرکت‌های که در آن کنسرسیوم همکار بودند، از هم تفاوت داشت. به‌طور مثال 70 درصد متوجه خود UNOCOL می‌شد،10 % شرکت مربوط به عربستان سعودی، 15% گازپروم روسیه و 5 در صد هم شرکت ملی گاز ترکمنستان سهم داشتند. این قول و قرارها هنوز راه به جای نرسانده بود که گازپروم روسیه پایش را از این کنسرسیوم بنا به ملاحظات منطقوی کنار کشید و بعد از آن در اواخر دهه 90 چند شرکت از جاپان و کوریای جنوبی خواهان سهم‌گیری در این کنسرسیوم شدند. اما آن زمان اوضاع آن‌چنان که باید می‌بود، نبود. طالبان بر افغانستان مسلط شد و در زمان حکومت طالبان خبری از تاپی و پروژه‌های امثال آن نبود. پس از فروپاشی این رژیم در سال 2001 و ایجاد حکومت جدید در افغانستان، این ذهنیت هنوز زنده بود و دوباره در اذهان طرف‌ها مطرح شد. در سال 2005 بانک انکشاف آسیایی مطالعاتی را انجام داد تا چند و چون تطبیق این پروژه را دریابد. پیش از دوره طالبان، هندوستان علاقه‌ای چندان به اعمار این خط نشان نداد؛ به همین خاطر این پروژه به‌نام «تاپ» یاد می‌شد که قرار بود بین کشورهای پاکستان، افغانستان و ترکمنستان اعمار گردد. اما دقیقاً در سال‌های 2005 و 2006 بود که هندوستان هم در این بازی علاقه‌مندی نشان داد و پارلمان آن کشور در سال 2006 اشتراک هند در این پروژه را تایید کرد. سال 2008 اولین دیدار جوانب تاپی در اسلام آباد صورت گرفت و موافقت‌نامه‌ای بین این چهار کشور به امضا رسید. گام عملی‌تری را طرفین در دسامبر 2010 برداشتند. در سال یاد شده یک موافقت‌نامه بین چهار دولت به امضا رسید و هم‌چنان شرکت‌های معتبر از هر چهار جانب قرارداد خرید و فروش گاز را در وضاحت با قواعد موجوده (کنفرانس بین‌المللی گاز) به امضا رساندند. پس از آن، جوانب تاکنون نشست‌های متعدد به‌منظور عملی شدن این پروژه داشته‌اند. لوله گاز تاپی روزانه ظرفیت انتقال 90 ملیون متر مکعب گاز را داشته که گفته می‌شود هندوستان و پاکستان هرکدام 38 میلیون متر مکعب و افغانستان 14 میلیون متر مکعب گاز در روز به‌دست می‌آورند و از طرفی هم هند موافقت کرده که به هر 2110 ژول انرژی یک دالر آمریکایی ترانزیت به افغانستان و پاکستان پرداخت کند.
ضرورت اقتصادی تاپی
کشورهای جنوب آسیا به شدت با کمبود انرژی مواجه می‌باشند. مشخصاً پاکستان و هندوستان هردو وابسته به انرژی وارداتی است که قرار است از آسیای مرکزی تهیه کنند. از طرف دیگر دورنمای اداره‌هایدروکاربن هندوستان تا سال 2025 این کشور را مکلف می‌سازد تا به تهیه گاز طبیعی منحیث یگانه سوخت پاک و جلوگیری از آلودگی محیطی اقدام نماید. با توجه به ناکافی بودن ذخیره گازی در داخل هندوستان، خط لوله تاپی می‌تواند این کشور را به ثبات انرژی برساند و اولین پروژه اقتصادی خواهد بود که راه انتقال انرژی به هندوستان را هموار می‌کند. از طرفی هندوستان می‌خواهد دیپلماسی اقتصادی را جایگزین دیپلماسی سیاسی نمایند چون در گفتمان اقتصادی منافع طرفین مطرح است و این می‌تواند نتیجه خوب‌تر در پی داشته باشد. هم‌چنان تاپی یک انتخاب خوب برای پاکستان نیز است. بودن پاکستان در این پروژه مزیت‌های چند جانبه برای اسلام‌آباد دارد. از جمله می‌تواند به کاهش تنش‌های بین پاکستان- هندوستان و پاکستان- افغانستان کمک کند. برعلاوه این‌که رشد اقتصادی پاکستان نیز وابسته به توسعه پروژه‌های امثال تاپی می‌باشد. افغانستان تا حال در منطقه سیاست التماس به صلح را داشته که نتیجه‌ای برعکس را شاهد بودیم. اما روی دست گرفتن پروژه‌های کلان اقتصادی مثل تاپی خبر از بازی جدید برد برد می‌دهد که بدون شک بدیل خوب برای سیاست التماس است. چنین رویکرد ارزش واقعی افغانستان را در منطقه تثبیت و قدرت چانه‌زنی کشور را به مراتب بالا می‌برد و از طرفی هم عاید سالانه ترانزیتی این پروژه دولت را به ثبات می‌رساند. ده‌ها هزار شغل فراهم می‌کند که سبب رونق اقتصادی شده و انرژی مورد ضرورت نیز تأمین می‌گردد.
چالش‏ه‌ای ژئوپولیتیک تاپی
اراده راه رفتن در این مسیر به این سادگی‌ها هم نیست. اگر موضوع را در سطح جهانی بنگریم، می‌بینیم که از همان اوایل که هنوز هند در قضیه دخیل نبود و کابل هم طالبان را تجربه نکرده بود، ایالات متحده امریکا بیشتر طرف دار عملی شدن این پروژه بود نه به‌خاطر افغان‌ها و یا ترکمنستانی‌ها، بلکه می‌خواست تا دست روسیه را از ذخایر کشور‌های آسیای مرکزی کوتاه نماید. در آن زمان نتیجه آن شد تا گازپروم روسیه با کنسرسیوم آمریکایی همکاری نکند. در گفتمان‌های پسا طالبان نیز کشیدگی‌های منطقه‌یی بیشتر از پیش وجود داشت و دارد. در منطقه، روسیه همیشه علاقه‌مند است که ترکمنستان بازار مستقل پیدا نکند و روسیه یگانه مشتری ترکمنستان باشد که قیمت را هم خود مشتری تعیین نمایند. این دیدگاه روسیه تازمانی تغییر نمی‌کند که خطر نشانه رفتن مارکیت گاز صادراتی روسیه که کشورهای اروپایی است، محفوظ باشد. چندین سال است که روابط روسیه با اکراین و در مجموع کشور‌های اروپایی به تیره‌گی گراییده و تنها فشار پوتین همان شیر فلکه گاز است. هر وقت که از سیاست‌های مرکل، اولاند و امثال آن خوشش نیامد کرملین شیرفلکه گاز را می‌بندد و این یگانه نقطه ضعف اروپایی‌هاست که آن‌ها هم خیلی راضی به این وضعیت نیستند. اروپایی‌ها هم تلاش می‌کنند تا از این وضعیت رهایی یابند. این امر سبب گردیده که اروپایی‌ها مستقیماً به ترکمنستان چراغ سبز نشان دهد و از این کشور بخواهد که در راستای انرژی گاز با اروپا همکار باشد. این تلاش‌های اروپایی‌ها روسیه را تا جایی قانع می‌کند تا به تاپی خوش بین باشد و مارکیت فروش گاز کرملین به اروپا را هم‌چنان حفظ نماید. اما از دید ترکمنستان تاپی یک انتخاب برتر است چون عشق آباد می‌خواهد خود را از یک مشتری خسته کن به چندین تقاضا کننده بزرگ تغییر دهد تا قدرت چانه‌زنی‌های منطقه‌ای بالایی داشته باشد. آن‌طرف‌تر، ایران همسایه دیوار به دیوار ترکمنستان و پاکستان نیز بازی‌گر این میدان است. ایران از تاپی می‌هراسد و آن را تا آن‌جایی که بتواند سبوتاژ خواهد کرد. تهران بدیل این پروژه را از آوان گفتمان TAPI مطرح کرده بود که در اوایل بهIP یعنی پروژه لوله انتقال گاز ایران- پاکستان و بعداً هم به‌نام IPI که هندوستان را نیز در بر می‌گیرد، ارتقا یافت. فعلاً ایران خود یکی از مشتری‌های عمده گاز ترکمنستان است که گاز خریداری شده را دوباره صادر می‌نماید. وضعیت ژئوپالیتیک کنونی می‌تواند به عملی شدن پروژه تاپی امیدواری بیشتری بدهد. امروز امریکایی‌ها از این پروژه حمایت می‌کند و این حمایت شان از یک طرف ارتباط مستقیم به راه ابریشم دارد که آسیای مرکزی را با آسیای جنوبی وصل می‌کند. چون گفته می‌شود که تاپی اولین پیش زمینه و تسهیل کننده راه ابریشم است. این‌که در این میان چه چیزی دست‌گیر امریکایی‌ها می‌شود، بسیار واضح است. امریکایی‌ها از راه دریایی عملاً در بحیره عرب حضور دارد و با اتصال جنوب آسیا و آسیای مرکزی می‌تواند پاکستان را از بندر گوادر (بلوچستان) به شاه راه خویش تبدیل نمایند و به سادگی به منابع آسیای مرکزی دست یابند. از طرف دیگر، امریکا می‌خواهد خوابی که ایران برایIPI می‌بیند، هیچ‌گاهی به حقیقت تبدیل نشود. علاقه‌مندی دیگر آمریکایی‌ها در راستای حمایت از این پروژه می‌تواند افغانستان باشد. یکی از طرف‌ها در این قضیه افغانستان است و این کشور برای تأمین امنیت این پروژه که نزدیک به 800 کیلومتر از خاکش می‌گذرد، شدیداً به کمک‌های نظامی کشور‌های چون امریکا نیازمند است. مخصوصاً زمانی‌که قرار باشد خط لوله انتقال گاز از ولایت‌های چون قندهار، فراه و هرات بگذرد که شدیداً ناامن و بی‌ثبات است. یکی از تلاش‌های دولت کابل بودن امریکا و ناتو در منطقه است و این خواست امریکا نیز است تا در منطقه بماند. بسیاری از صاحب نظران در بحث ژئوپولیتیک، به این باور اند که پروژه تاپی کشیده‌گی‌های موجود سیاسی بین پاکستان و هندوستان و هم‌چنان افغانستان و پاکستان را تا حدی کاهش می‌دهد و فکر می‌کنند که در این میان منافع اقتصادی تمام این کشور‌ها مطرح است و هریک تلاش به خرچ خواهند داد تا TAPI در عمل تطبیق شود و از مزیت‌های آن استفاده نمایند.
در کجای مسیر قرار داریم؟
پیش‌بینی‌ها نشان می‌دهد که این پروژه باید تا سال 2018 میلادی به بهره برداری برسد. اما زمان تعیین شده بسیار نزدیک ولی کار عملی هنوز آغاز نگردیده است. چندی پیش رییس جمهور ترکمنستان به کابل آمد و صحبت‌هایی در این رابطه صورت گرفت و پس از آن، سفر اخیر رییس جمهور اشرف غنی به ترکمنستان به‌منظور افتتاح کار عملی این پروژه یک گام به پیش است. آماری که وزارت معادن افغانستان به نشر رسانده، نشان می‌دهد که افغانستان سالانه 500 میلیون دالر صرف عاید ترانزیتی دارد و به‌طور اوسط سالانه حق خریداری 1.5 میلیارد مترمکعب گاز مایع را نیز دارد. توقع این است که واقعاً افغانستان باید جایگاه خود را در روابط اقتصاد منطقه پیدا نماید. چهار کشور دخیل در این پروژه باید به‌گونه‌ی درست از عهده مدیریت آن بیرون آیند و منقطه را در این مسئله راضی نگهدارند در غیر آن هیچ جای تردید نیست که بازی‌گران منطقه‌یی چون ایران، روسیه و چین از عملی شدن این برنامه به هر بهانه‌ای جلوگیری نمایند. تنها راه عملی شدن این پروژه همکاری منطقه‌یی و ثبات امنیتی دولت افغانستان است. اجرایی شدن تاپی خود به آوردن صلح کمک می‌کند؛ پاکستان به‌خاطر منافع نهفته در آن تا اندازه‌ای تلاش خواهد کرد. هندوستان نمی‌تواند تاپی را نادیده بگیرد چون اقتصاد نوظهور دهلی نیاز به انرژی و سوخت پاک دارد؛ هم‌چنان که برای افغانستان و ترکمنستان علمی شدن آن حیاتی است.