خالق ابراهیمی
چه خوش گفت پیرمرد درندهخوی
ز گهواره تا گور ناموس بجوی
خدایا! آن ملتی را سروری ده که تقدیرش به دست فلانی رقم میخورد و فلانی صاحب از این ماجرا اظهار بیخبری میکند. میبینید که با چه سرنوشت شومی درگیر شدهایم. اکنون وقتش فرار رسیده که ایزاربندمان را محکم بسته و در صدد تغییر سرنوشت برآییم. فکر میکنم که استا خالق دیگر به ما کاری ندارد و کُلی خسته و کفته شده است. خیلی چیزها را باید تغییر دهیم. از خود شروع کنیم تا جامعه، دولت و ملت همه و همه را تغییر دهیم. اما از آنجایی که تغییر در جامعه، نیازمند تغییر در سیاست است، من به عنوان کارشناس سیاست لازم میدانم چندراهکار را خدمت همشهریان گرامی تیت و پاشان کنم. تغییر در ساختار دولت و نظام سیاسی نیازمند مراحل زیر است که به دقت باید خوانده شوند و نرسد روزی که خودم نباشم و از گفتههایم تفسیر سو کنند.
ناموسکراسی: مردم افغانستان الحمدالله همه مسلماناند و در این مورد کسی را شک کردن جایز نیست. این امت مسلمه در پیشبرد تکلیفاتشان چنان باپندند که بعد از گذشت چهارده قرن، هیچتغییری در زندگی اینها روی نداده است. همان طرح و برنامههایی که العرب برای العجم ریخت را، هنوز دنبال میکنند. به همان خاطر هرنوع مکتب اقتصادی و نظام سیاسی که در افغانستان روی کار آمده است، در همان آوان دستخوش شکست شده است. برای همین است که سخت دل نگرانم از این که این دموکراسی بادآورده را نیز از دست دهیم که میدهیم. بعد از… باید نوع نظام سیاسی در افغانستان، نظام ناموسکراسی باشد. این نظام سازگار با ارزشها، هنجارها و سنتهای مردمان این قلمرو استبداد است.
از طرف دیگر، شما خود شاهد بودید که قسمت اعظمی از پرابلومهای ده سال گذشته همین مسئلهی زنان و حقوقشان بود. آنهایی که دنبال حقوقشان بودند، فکر میکردند که نظام دموکراسی است و باید حقوق افراد تأمین شود یا حداقل این که به افراد اجازه داده شود تا در زندگی شخصیشان، حق تصمیمگیری را داشته باشند. در حالی که همه در اشتباه بودهایم. در این جامعه اگر کسی تصمیم بگیرد که به جهنم برود، عدهای پیدا میشوند و با سیلی هم که شده قناعت میدهند که باید به بهشت برود. از زمانی که افغانها شوق بهشت کردهاند، بندهی عاصی سخت دلگیر شدهام و تصمیم دارم که به جهنم بروم. میدانید خوبیهای جهنم این است که بهترین افرادی را که دوست داشتم در این دنیا بیبینم، ولی امکانش نبود، در جهنم بهراحتی آب خوردن میشود همهیشان را ملاقات کرد. از هنرپیشههای هالیوود تا کتریناکیف بالیوودی و…
از یاد نبرید، همین لویه چرگه که چندروز دیگر قرار است شروع به تُخمگذاری کند، نیز در جمع یکی از سنن اصلی مردم ماست. میبینید که چقدر مشکلات این سرزمین را حل میکند. همان بیناموسهایی که آمدند و نظام بیناموسی دموکراسی را پیشنهاد کردند، از اول تصمیم داشتند که علیه مردم و ملت ما و باورهای مردم ما یک جنگ راه بیاندازند و مردم را از راه بابا و اجدادشان منحرف کنند. اما یک نکته را فراموش کرده بودند که ما مردم ناموسدار هستیم و هرگز چنین نظامی را قبول نداریم. مثلا برای ما ترجمه کرده بودند که حکومت مردم برای مردم، ولی در اصل همان معنایی است که دانشجویان شرعیات دانشگاه کابل ارائه دادند و گفتند که دموکراسی یعنی فحشا و فحشا یعنی بیناموسی. در این صورت دین و دنیای ما در خطر میافتد. اکنون چشمها بسته، سوتهها در دست و نسوار به دهن برای تغییر نظام آماده شوید و اجازه ندهیم که با دایر کردن لویه جرگه بازهم فریبمان دهند و به این روند و نظام بیناموسی ادامه دهند. از من بر شما هیچمنت نخواهد بود. تمام مشورههای من مُفتاند.