معصومه عرفانی

نیروهای ایالات متحده چند دهه در افغانستان می‌مانند؟

واشنگتن پست/ گرگ ژافه و میسی رایان +
ترجمه معصومه عرفانی


فرماندهان نظامی ایالات متحده که تنها چند ماه قبل در حال برنامه‌ریزی خروج آخرین گروه سربازان آمریکایی از افغانستان تا پایان سال بودند، اکنون بی‌سروصدا در رابطه با تعهدات ایالات متحده گفت‌وگو می‌کنند که ممکن است هزاران نفر از سربازان این کشور را برای دهه‌های پیش رو در افغانستان نگه دارد.
به گفته‌ی مقامات ارشد نظامی، این تغییر رویکرد که پس از اعلام تصمیم رییس‌جمهور اوباما در پاییز گذشته، مبنی بر لغو برنامه‌ی خروج نیروها رخ داد، نشان‌دهنده‌ی آسیب‌پذیری دولت افغانستان دربرابر حملات مداوم شبه‌نظامیان، و هم‌چنین این نگرانی است که گروه‌های تروریستی مانند القاعده، هم‌چنان به ساخت اردوگاه‌های آموزشی ادامه می‌دهند و تاثیرات این کار بسیار فراتر از این منطقه احساس خواهد شد.

چشم‌انداز جدید آمریکا انعکاس‌دهنده‌ی تغییری چشم‌گیر در دیدگاه اوباما است. محور اصلی در مبارزات انتخاباتی اوباما، بازگرداندن سربازان آمریکایی به خانه بود و او به تکرار گفته بود که از «ایده‌ی جنگ بی‌پایان» حمایت نخواهد کرد. هم‌چنین، رویکرد جدید تغییر عمده‌ای را برای ارتش آمریکا نشان می‌دهد که بخش عمده‌ی دهه‌ی گذشته را برای بررسی و عبور از چالش‌های طرح‌هایی که بخشی از «استراتژی خروج» گسترده از افغانستان و عراق را شامل می‌شدند، سپری کرده‌اند. این روزها، این عبارت تا حد زیادی از واژگان نظامی ناپدید شده است.
به جای آن، در پنتاگون بحث گسترده‌ای آغاز شده است که ایجاد یک نیروی پولیس و ارتش تاثیرگذار در افغانستان، تعهد یک نسل را مطالبه می‌کند و شامل میلیاردها دالر در سال برای سرمایه‌گذاری و تامین مالی و حمایت مداوم هزاران نفر مشاوران خارجی در منطقه می‌باشد.
یکی از مقامات ارشد پنتاگون، که تجربه‌ای گسترده در عراق افغانستان دارد، و مانند دیگران به شرط ناشناس‌ماندن حاضر به گفت‌وگو در رابطه با مباحث داخلی شده است، گفت: «آن‌چه ما آموختیم این است که شما درحقیت نمی‌توانید این کشور را ترک کنید. نیروهای محلی به پشتیبانی هوایی، اطلاعاتی و کمک‌های لوجستیکی نیاز دارند. آن‌ها ممکن نیست در سه سال یا پنج سال آماده شوند. شما مجبورید مدت زمانی بسیار طولانی در آن‌جا باقی بمانید».
هم‌چنین، احیای قدرت القاعده و توانایی این گروه برای یافتن پناهگاهی در افغانستان و از سوی دیگر حملات مکرر طالبان که به اشغال بخش‌های زیادی از مناطق درگیری منجر شد، فرماندهان ارشد ایالات متحده را شگفت‌زده کرده است.
در ماه نوامبر، ارتش ایالات متحده گروهی از بهترین کماندوها را به جنوب‌شرقی افغانستان فرستاد تا در «مبارزه‌ای نفس‌گیر» که چندین روز طول کشید، برای تخریب یک اردوگاه آموزشی القاعده به نیروهای ضدتروریسم افغانستان کمک کنند.
ویلسون شافنر، یکی از سخن‌گویان ارتش آمریکا در افغانستان گفت: این اردوگاه آموزشی «واقعاً بزرگ بود».
او گفت: «هر اتفاقی که در چند سال آینده بیفتد، افغانستان درنهایت فضاهای غیرقابل‌کنترلی خواهد داشت که سازمان‌های افراط‌گرا می‌توانند از آن‌ها بهره ببرند. اردوگاهی که در جنوب شرقی قندهار ایجاد شده بود، تنها یک نمونه از وضعیتی است که ممکن است در آینده رخ بدهد».
درحال‌حاضر، 9800 نیروی آمریکایی در افغانستان حضور دارند که تعدادی آن‌ها نقش مشاور نیروهای محلی را به‌عهده دارند و تعدادی دیگر متمرکز بر گرفتاری القاعده و دیگر شبه‌نظامیان تندرو هستند. برنامه‌های از قبل طرح‌شده از اوباما می‌خواهند تا پیش از خروج از دفتر ریاست‌جمهوری، نیروها را به نصف کاهش دهد، اما او ممکن است این تصمیم را به رییس‌جمهور بعدی واگذار کند.
طرز تفکر فعلی ارتش ایالات متحده، تجربه‌ی دردناک این کشور در عراق را منعکس می‌کند؛ جایی که نیروهای ارتش عراق کم‌تر از سه سال پس از خروج نیروهای آمریکایی در سال 2011 ویران شد.
این امر در بحث‌هایی که بسیاری از مشاوران سیاست خارجی هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه مطرح می‌کنند به‌خوبی نمایان است. آن‌ها در افغانستان، چشم‌انداز حضور طولانی‌مدت قابل‌ملاحظه‌ی آمریکا را پس از پایان ریاست‌جمهوری اوباما پیش‌بینی می‌کنند. میشل فلورنوی، یکی از مقامات سابق پنتاگون که به‌احتمال زیاد کاندید اصلی وزارت دفاع در دولت هیلاری کلینتون خواهد بود، گفت: «این منطقه جایی نیست که شما واقعاً بخواهید آن را ترک کنید. بنابراین، سوال این است که ما باتوجه به منافع خود نیازمند چه چیزی هستیم؟»
در ولایت هلمند که نیروهای آمریکایی سنگین‌ترین تلفات جنگی را متحمل شدند، نیروهای افغان برای مقاومت و حفظ این منطقه که در سال‌های 2011 و 2012 توسط سربازان آمریکایی از طالبان پس گرفته شده است، با دشواری‌های زیادی مواجه هستند.
فرماندهان ارشد آمریکایی می‌گویند که نیروهای افغان در این ولایت، فاقد رهبران تاثیرگذار و هم‌چنین سلاح و مهمات موردنیاز برای دفاع حملات مداوم طالبان هستند. برخی از سربازان افغان در هلمند، سال‌ها در شرایطی دشوار و بدون مرخصی برای دیدار خانواده‌های‌شان مجبور به جنگیدند هستند و این امر موجب تضعیف روحیه‌ی سربازان، و در نتیجه افزایش تعداد ترک خدمت در میان آن‌ها شده است.
جنرال اف.کمپبل، فرمانده‌ ارشد آمریکایی، نیروهای عملیات ویژه را برای کمک به حملات هوایی مستقیم آمریکا و برنامه‌ریزی در جنگ به این ولایت فرستاد. در این ماه، در مبارزه‌ی دوشادوش با نیروهای افغانستان، یک سرباز آمریکایی کشته و دو تن دیگر زخمی شدند.
هم‌چنین، حدود 300 تن دیگر از نیروهای آمریکایی در هلمند حضور دارند که به فرماندهان افغان مشورت می‌دهند و دور از خط مقدم [نبرد] قرار دارند.
مقامات نظامی ایالات متحده می‌گویند که این طرح حمایت آمریکا متمرکز بر حل مشکلات فوری است، اما ساخت یک نیروی جنگی موثر و پایدار که بتواند مناطق درگیری مانند ولایت هلمند را اداره کند، سال‌های زیادی را در بر خواهد گرفت.
به گفته‌ی مقامات خارجی، نیروهای افغان فاقد رهبرانی در سطح میانی هستند که بتوانند نیروها را در مبارزه هدایت کنند. باتوجه به چنین وضعیتی، نیاز جدی وجود دارد که رهبران جوان، خارج از سیستم فعلی وارد میدان شده و از ابتدا تحت آموزش قرار بگیرند.
مقامات ارشد ایالات متحده به پیشرفت‌هایی در زمینه‌هایی مانند خارج‌نمودن سربازان زخمی از میدان جنگ اشاره می‌کنند. در سال 2013، رسیدن کمک‌های صحی به سربازان مجروح تقریباً 24 ساعت طول می‌کشید، اکنون این کمک معمولاً در 4 ساعت می‌رسد که باز هم مدت‌زمانی طولانی‌تر از آن است که انتظار می‌رود. اما دیگر اهداف مهم، مانند ایجاد یک نیروی هوایی توانمند، ممکن نیست در ظرف چند سال تکمیل شود. بسیاری از خلبان‌های آمریکایی که در افغانستان پرواز می‌کنند، از 10 تا 15 سال تجربه‌ی پرواز دارند.
شافنر می‌گوید: «چه‌قدر طول می‌کشد تا خلبانی با تجربه‌ی 15 سال تربیت شود؟ حدود 15 سال… ما کار در زمینه‌ی نیروهای هوایی را کمی دیر شروع کرده‌ایم».
تعداد زیادی از مقامات ارشد نظامی ایالات متحده و برخی از مقامات سابق دولت اوباما، برنامه‌ی دولت ایالات متحده برای افغانستان را با رویکرد این کشور در کره‌ی جنوبی مقایسه می‌کنند که ده‌ها هزار نفر از نیروهای نظامی برای دهه‌ها در آن‌جا حفظ شدند. دیگر مقامات ارشد به نمونه‌ی کلمبیا اشاره می‌کنند که ایالات متحده برای مدت‌های طولانی آموزش، پول و پیمان‌کاران را به آن‌جا می‌فرستاد.
دانیل فلمند که تا مدتی پیش به‌عنوان نماینده‌ی ویژه‌ی دولت اوباما برای پاکستان و افغانستان خدمت می‌‌کرد، گفت: «حضور ما اکنون به‌عنوان یک سنگر مهم در برابر بی‌ثباتی تاثیرگذار است و به باور من قیمتی که برای آن می‌پردازیم معقول و قابل تحمل است… اکنون که ما درحال ایفای یک نقش رزمی قابل‌توجه نیستیم، فکر می‌کنم مردم آمریکا به بحث ادامه‌ی حضور در افغانستان بیشتر پذیرا باشند».
مقامات ایالات متحده گفته‌اند که آن‌ها در دولت رییس‌جمهور اشرف‌غنی اراده‌ای غنی و شریک قابل‌اعتماد دارند که می‌تواند پایگاه‌هایی برای حمله به گروه‌های تروریستی فراهم آورد؛ نه‌تنها در افغانستان بلکه در سراسر جنوب آسیا، تا زمانی که تهدیدات در این منطقه که مدت‌ها پایدار بوده‌اند، ادامه داشته باشند.
تفاوت میام افغانستان و دیگر تعهدات بلندمدت آمریکا در کره‌ی جنوبی و کلمبیا این است که افغانستان مکانی بسیار خطرناک‌تر و بی‌ثبات‌تر برای کارکنان دولت آمریکا است. اگرچه نیروهای افغان اکنون نقش رهبری مبارزات را در سراسر کشور به دست گرفته‌اند، درحالی‌که نیروهای ایالات متحده در نقش مشورتی درکنار آن‌ها حضور دارند، آمریکایی‌ها هنوز با خطراتی واقعی روبه‌رو هستند و اخیراً نیز تلفاتی داشته‌اند.
در موارد مشخصی، بازگشت و احیای قدرت طالبان در سال گذشته باعث حیرت مقامات ایالات متحده است. طالبان که با خروج بخش زیادی از نیروهای خارجی جسارت بیشتری پیدا کردند، موفق شدند تا مراکز چند ولسوالی را اشغال کنند، خسارت‌های سنگینی بر نیروهای دولتی برجا گذارند، و حتا به‌طور موقت کنترل مرکز یک ولایت را به دست داشتند. هم‌چنین، اکنون نیروهای افغان باید با شاخه‌ی محلی مبارز دولت اسلامی نیز دست‌ و پنجه نرم کنند.
برخی از مقامات امیدوار هستند که اگر مذاکرات صلح با طالبان آغاز شده و به پیشرفت برسد، شاید حضور نظامی طولانی مدت در افغانستان دیگر غیرضروری باشد. دولت افغانستان از پاکستان، خانه‌ی بسیاری از رهبران طالبان، درخواست کرده است تا این گروه شبه‌نظامی را برای مذاکره تحت فشار قرار دهند.
جف اگرز، یک مقام ارشد سابق کاخ سفید که تجربه‌ی طولانی کار در مورد افغانستان و پاکستان دارد، می‌گوید: «ضرورتی وجود ندارد» که رد پای یک نسل آمریکایی‌ها در این کشور وجود داشته باشد. او ادامه می‌دهد: «اگر پروسه‌ی صلح پیش برود، نیازی نیست که نمونه‌ی کره اتفاق بیفتد – همه همین مسیر را ترجیح می‌دهند».
بااین‌وجود، موانعی که بر سر راه مذاکرات صلح وجود دارند، بسیار زیاد هستند. مقامات ارشد در کابل و اسلام‌آباد، با سوءظن‌هایی که میان آن‌ها وجود دارد از هم جدا شده‌اند، و در میان طالبان نیز پس از افشای مرگ رهبرشان در بیش از دو سال گذشته، هم‌چنان شکاف‌های عمیقی وجود دارد.