آبی‌ها و پترولی‌ها

من اخیرا کشفی کرده‌ام که کمتر از کشف جدول عناصر مرحوم مندلیف نیست. آن کشف این است که گناه مثل پترول است و بی‌گناهی مثل آب. صبر کنید. حتما در ذهن‌تان گشت که شعر می‌گویم یا خیال کردید با یک واعظ تبلیغ‌گر اخلاق روبه‌رویید. نه، اخلاق کجا و من کجا؟ مقصود من چیز دیگری است:
اگر بخواهید موتر یا قطاری را به راه بیندازید، این موتر یا قطار به انرژی محرکی نیاز دارد. این انرژی محرک آب نیست. خبر دارید دیگر. یک بار وزارت دفاع افغانستان با یمن پیمان دفاع دوجانبه امضا کرد. وقتی که یمن در روزهای سخت خود از افغانستان کمک خواست، طیاره‌های افغانستان تیل نداشتند و با آب چالان نشدند. در نتیجه، دولت ما سر موقع نتوانست به هم‌پیمان خود کمک بفرستد و آن پیمان از هم پاشید. با آب نمی‌شود. اما پترول چیز دیگری است. به سنگین‌ترین موترها پترول بنوشانید، به رقص می‌آیند.
می‌گویید خوب، سر ما امر خدمتی باشد.
قصه از این قرار است که اگر قبول کنیم گناه مثل پترول است و بی‌گناهی مثل آب، آن‌گاه رهبران مجاهدین و تکنوکرات‌های دولتی و ملاهای شاه دوشمشیره با پترول حرکت می‌کنند (یعنی گناه زیاد کرده‌اند). شاعران و نویسند‌ه‌گان و فعالان مدنی و روزنامه‌نگاران و مدافعان واقعی حقوق بشر می‌خواهند با آب کار کنند و راه بیفتند (یعنی گناه مهمی نکرده‌اند).
حال، آب انرژی ندارد، اما پترول یکسره قوت است. به این‌معنا که آنانی که گناه کرده‌اند و گناهان بزرگ کرده‌اند، انگیزه‌ی بسیار قوی دارند تا وضعیت را برای خود و هم‌صنفان خود گناه‌آلود نگه دارند و نگذارند کسی آنان را برای گناهانی که کرده‌اند، مواخذه کند. به همین خاطر، شب و روز برنامه می‌چینند و جهد می‌ورزند و به همدیگر توپ پاس می‌دهند. انگیزه و انرژی دارند. در آن‌سوی دیگر، آبی‌هایند که از کارنامه‌ی سیاهی که ندارند نمی‌ترسند و در نتیجه نه انگیزه دارند و نه انرژی و نه تعصب صنفی. در میانه‌ی یک کار مهم مدنی هم که باشند، کافی است تلویزیون را روشن کنند و ببینند که دو تیم فوتبال اروپایی مسابقه می‌دهند تا همه چیز از یادشان برود. پترولی‌ها برای حفظ موقعیتی می‌جنگند که اگر از دست‌شان برود روزشان سیاه می‌شود. آبی‌ها موقعیتی ندارند و چون دست‌شان هم آلوده نیست، چیزی به نام ترس از عقوبت هم به عمل بر نمی‌انگیزدشان.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *