رستاخیز تغییر افغانستان: وقت آن است که توهم غنی بشکند

حکومت وحدت ملی به طورسیستماتیک درقبال خواست های دموکراتیک بی تفاوت است.
نویسنده: تابش فروغ، فعال دیموکراسی و فلولبرایتر فارغ دانشگاه نیویارک است. او به عنوان پژوهشگر در صندوق ملی دیموکراسی ایالات متحده کار کرده است، و قبل بر آن رییس دفتر کمیسیون مستقل انتخابات افغانستان بوده است.
برگردان: سمندرلکاریان و بهار مهر
منبع: مجله دیپلومات، آسیا پسیفیک
مسال عید درکابل با رمضان غم انگیزهمراه شد. حدود هزارغیرنظامی درسه حادثه جداگانه بین چهار روز کشته و زخمی شدند. پولیس به صورت شش تن ازاعتراض کننده گان شلیک کرد، انفجار لاری مملو ازمواد انفجاری حدود 150 تن را کشت. روز بعدش درسه حمله انتحاری هم زمان، برمراسم عزاداری یک تن از معترضان حدود بیست نفر کشته و ۷۸ تن دیگر زخم برداشتند. شلیک پولیس بر معترضان که خواستار برکناری مقام های ارشد امنیتی بی کفایت بودند، موضع اعتراض کننده گان را تقویت کرد؛ اعتراض کننده گانی حرکت خود را رستاخیز برای تغییر نام گذاری کردند. حالا، بیش ازدوهفته می شود که این جنبش خاموش است. اززمانی که نیروهای پولیس به دستور مستقیم شورای امنیت ملی نیمه شب به چادراعتراضی این جنبش یورش بردند، یک معترض را به گلوله بستند و گفته می شود یک تن دیگر را با تانک زرهی زیر گرفتند.
جنبش رستاخیز برای تغییر ، دراوج نا امیدی روبه رشد مردم ازحکومت وحدت ملی شکل گرفت. در درون این جنبش خشم مشروع یک نسل سرخورده وجود دارد که هیچ گونه چشم انداز امید بخشی از صلح، ثبات و امنیت را تحت رهبری حکومت فعلی نمی بینند. با این حال، این جنبش درپی گیری اهداف خود ازضعف ساختاری رنج می برد. نبود ظرفیت سازمانی و صدای مستقل سیاسی این جنبش را درمعرض انواع سو استفاده احزاب قدیمی وزیرک مجاهدین و سیاسیون کارکشته عوام فریب قرارداده است.
بااین حال، اگر پرسیده شود که آیا خطر کنش گرایی، نسل جوان را ازمسیرش منحرف می کند. پاسخ این پرسش منفی است. حالا پرسش اصلی این نیست که یک گروهی ازاعتراض کننده گان چگونه خود را تعریف می کنند، بل این است که حکومت چرا پیوسته از گفتگو با گروهی که خواستار اصلاحات اند، با لجاجت سر باز می زند.
اصلاحات سیاسی برای توسعه افغانستان ضروری است. بدبختانه، حکومت وحدت ملی اشرف غنی درمقابل هرمعیاری برای سنجش عملکردش شکست خورده است.-بدامنی گسترش یافته، اقتصاد راکد و حکومت هم حمایت قشرسیاسی را از دست داده است. درحکومت غنی، سیاست به حاشیه راندن، تهدید و انحصار نسبت به سیاست ورزی اصولی و تشکیل اجماع، فربه‌ تر است. تعداد اندکی ازمردم درداخل و حتی کمتر ازآن درخارج به این باوراند که اشرف غنی و عبدالله عبدالله رییس اجراییه قادربه بیرون کشیدن افغانستان ازبحران کنونی نیستند. کشور ازلحاظ سیاسی به شدت قطبی شده، ازلحاظ نظامی بد امن است و با سرکوب پیوسته اعتراض های مدنی و صدای مخالفان سریعا از مسیر نیمه دیموکراتیک خارج می شود.
اگرواقع بینانه گفته شود، درنبود پاسخگویی دموکراتیک، جنبش رستاخیز تغییر شانس بسیار کمی برای آوردن تغییرات اساسی درشیوه حکومتداری دولت فعلی دارد، چون بی تفاوتی سیستماتیک دربرابر خواست های برحق مردم درحکومت غنی نهادینه شده است. این وضعیت هشدار دهنده است. یک حکومت از قبل فاسد به سرعت به یک حکومت خودکامه تبدیل می شود و به تعهدات خود به دموکراسی و حقوق بشر پشت پا می زند. در حقیقت حکومتی که تهعد اش به دیموکراسی رو به افول است، بی خیال از مهارت اش در سرکوب، مخالفان خود را تحریک به پیوستن به جنبش های رادیکال ضد دولتی می کند. با توجه به وضعیت شکننده فعلی حکومت، همه باید بدانند که یک دگرگونی سیاسی ممکن درآینده اساسا به پایه های لرزان حکومت غنی چالش برانگیزخواهد بود.
تا دیر نشده است ما باید دست به کار شویم. حکومت وحدت ملی غنی و عبدالله ازدونیم سال باقی مانده عمر خود به عنوان یک فرصت استفاده کرده دست به اصلاحات سیاسی دوامدار بزند. تادامیچی یاماموتو، فرستاده ویژه سازمان ملل متحد درافغانستان، درآخرین بیانیه خود درنشست فوق العاده شورای امنیت سازمان ملل گفت، تنش های ماه های اخیردرافغانستان غیرمعمول بوده است. وی تاکید کرد” بدون تلاش های جدی و پی گیرحکومت وحدت ملی افغانستان برای گسترش مشارکت سیاسی، گسترش پاسخگویی وتقویت اعتبار دولت به ویژه دربخش امنیتی، افغانستان با بحران های بیشتری دریک فضای شکننده روبروخواهدشد.
بدیهی است که دراین مرحله، مناسب ترین اسراتیژی، کاهش تنش ها بین گروه های مختلف مخالف سیاسی و حکومت است. هرچند که قطعی نیست اما یک سری اصلاحات جدی و معنادار شاید بتواند سطحی از ثبات را که افغانستان در این برهه بدان ضرورت دارد، فراهم سازد. با این حال، مساله عمده اما اینست که به اشرف غنی کمک شود تا تصویرکلان افغانستان را ببیند و بفهمد. اشرف غنی را یک گروهی ازتکنوکرات های حریص قوم گرا که افغانستان را به عنوان یک فرصت تجاری نگاه می کنند نه یک کشور، به حاشیه رانده و ازواقعیت های سیاست افغانستان دورنگاه کرده اند.
سرانجام، توهم غنی مبنی نجات افغانستان توسط لشکر یک نفره باید ازبین برده شود. افغانستان کشوری است بی نهایت پیچیده با بحران های تنیده به هم. به لحاظ تاریخی، بار ها سیاست به حاشیه راندن و حذف بسیاری از رهبران را به ناکامی رهنمون کرده است. برخی ازآنها عین خودخواهی و توهماتی را داشتند که حالا غنی دارد. به مثابه رهبریک کشورمتنوع از منظر قومی و تقسیم شده، اشرف غنی باید بداند که تنها دموکراسی، شفافیت وپاسخگویی و مشارکت سیاسی می تواند آینده با ثبات را برای میلیون ها افغان به ارمغان بیاورد.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *