نویسنده: ارسلا جاوید، پژوهشگر در امور سیاستگذاری
برگردان: بهار مهر، پژوهشگر جنوب آسیا
سال 2017 با کاهش توجه پاکستان در مبارزه با افراطگرایی به پایان رسیده است. در حالیکه زمانی نگرانیها از خطر افراطگرایی صرفا به محلههای فقیرنشین و نبود آموزش محدود میشد، امروزه افکار افراطی در رسانهها، حوزههای سیاسی، حلقات نخبه و موسسات تعلیمی در حال گسترش است.
اساتید متعددی در دانشگاههای اسلامآباد، لاهور و کراچی نگرانی خود را از افزایش افکار رادیکال و افراطگرایانه که موجب خشونت بیشتر میشوند، ابراز نمودهاند؛ پدیدهیی که قبلا با فقر، فقدان آموزش و یا محدود به مساجد و مدارس بود.
ادبیات افراطگرایانه و خاموش در دانشگاهها و کالجها در سرتاسر پاکستان کمک میکند تا زمینه برای گرایش فعلی فراهم گردد؛ یکی از آنها که با نگاهی اجمالی نمایان میشود، قتل وحشیانهی مشعل خان در دانشگاه عبدالولی خان است. سوءاستفاده از قوانین ارتداد و کفرگویی اغلب برای انتقامگیری یا منفعت شخصی، میتواند دانشآموزان جوان را بهقدر کافی به خشم آورد تا دست به کشتار بزنند.
اما در کشوری که به ایدیولوژی افراطی روحانیون رادیکال فضا میدهد و به آنها اجازه میدهد تا پایتخت (اسلامآباد) را برای هفتهها ببندند، جای تعجب نیست. این اعمال آشکارا انگیزهیی برای خشونت علیه جوامع اقلیت، زنان و بسیار دیگر است و احتمالا در ذهن شمار زیادی از جوانان در معرض خطر از شرایط عقبگرایانه جوانه میزند، بهعنوان مثال دانشگاه باچا خان در چهار سدهی اخیر بر نشستهای مشترک دانشجویان پسر و دختر در صحن دانشگاه ممنوعیت وضع کرده است.
نظامیگری تنها به تروریسم پایان نمیدهد
هر چند نابردباری محدود به صحن دانشگاهها یا روحانیون دوآتشه نمیشود، این مساله برای رهبران سیاسی بهطور نمونه وزیر اطلاعات که به اهانت به غیرمسلمانان برای حمله به رقبای سیاسی جهت بهدست آوردن منافع شخصی نیز متوسل میشود، غیرمعمول نیست.
هیچ سناریویی وجود ندارد که مبارزه با تروریسم پاکستان تنها از طریق ابزار نظامی بهدست آید. برای یک دولت بیثبات، حتا مشاهدات آشکار نیاز به تکرار دارند.
براساس شاخص جهانی تروریسم، خشونت مرتبط با تروریسم در پاکستان از سال 2014 به میزان قابل توجهی کاهش یافته است، که بخشی از آن به عملیات ضرب عضب مربوط است. در واقع، در سال 2017، در پاکستان صدها توطئهی تروریستی خنثا شدند.
در حالیکه اوضاع پاکستان از بعد امنیتی بهبود یافته است، افراطگرایی، علیرغم سخنان فراوان در مورد این موضوع، افزایش یافته است. بیرون راندن مخالفان از کالجها (در میان بسیاری از مراکز دیگر) و جریان سیاسی خطرناک عدم تحمل و پذیرش علیه اقلیتها باعث ایجاد محیطهای سازندهیی میشود که فاکتورهایی را که عموما بهعنوان افزایش آسیبپذیری جوانان نسبت به خشونت مورد پذیرش قرار میگیرند، تشدید میکند.
رشد افراطگرایی اندازهگیری نمیشود. بزرگترین مانع در سرمایهگذاری در برنامهریزی مبارزه با افراطگرایی، ناتوانی در اندازهگیری و ارزیابی پیشرفت است.
چند تا از مردان و زنان جوان کمتر درگیر اعمال خشونت هستند؟ چند نفر از جوانان آسیبپذیر که با ایدهی خشونت درگیر هستند، بهگونهی آنلاین یا شخصی جذب ساختارهای افراطگستر نشدهاند؟
طبیعت پنهان آن چیزی است که باعث میشود نهتنها شناسایی علایم اولیه و هشداردهندهی آن دشوار باشد، بلکه نتایج محسوسی را ارائه بدهد.
آنچه قابل اندازهگیری است افزایش فضاهای امن برای صدای مخالفان است، مکانهای عمومی است که مشارکت اجتماعی جامع را تشویق میکنند، یا وجود کالاهای عمومی مخصوصا برای جوانان مانند کتابخانهها و پارکهای عمومی، و چیزهای بیشمار دیگر. در مورد پاکستان، اینها هم بهسرعت در حال کاهش هستند و یا در حال حاضر وجود ندارد.
علاوه بر این، سرمایهگذاری در پیشگیری، با توجه به فوریت آن، پیامد نتایج بلندمدت نسلی است. برای یک ملت که ملاحظات عظمتطلبانه و آنی دارد، چنین عملکرد خریداری ندارد.
سیاست ملی مبارزه با افراطگرایی کشور از طریق مشاوره با رهبری سیاسی، رهبران مذهبی، محققان، دانشگاهیان، رسانهها، سازمانهای جامعهی مدنی و بروکراسی نظامی و مدنی طراحی شده است.
این سیاست هر چند به نیت نیک و همهجانبه طراحی شده است، اما نبود ارادهی سیاسی منسجم برای پیشبرد آن، نهتنها مانع اقدامات آن است، بلکه موفقیت آن را نیز حفظ کرده نمیتواند.
بحثهای جهانی و قطعنامههای سازمان ملل متحد در مورد جلوگیری از افراطگرایی خشونتآمیز، علیرغم تلاشهایی که برای ایجاد جامعهی مدنی صورت میگیرد، با تمرکز وسیع بر ظرفیتسازی دولتی باقی میماند.
دولتها اغلب نمیخواهند با علل داخلی و اصلی افراطگرایی دستوپنجه نرم کنند که اغلب شامل سیاستهای خودشان است. در بعضی موارد، مقامات و رهبران خود به ایدئولوژیهایی که خشونت را مشروعیت میدهند و حتا در میان خود و سایر جمعیتها تبلیغ میکنند، مورد توجه قرار میگیرند. اگر دولتها میخواهند صادقانه افراطگرایی را به زیر بکشند، آنها باید رفتارهای خود را اصلاح کنند.
در پاکستان، بیگانگی، سیاست منحصربهفرد و ظلم و ستم، مشکلات ساختاری است که افراطگرایان را آموزش و مهارت در بهرهبرداری و ترویج آن میدهد. هرگونه گفتوگو در مورد جلوگیری از افراطگرایی خشونتآمیز باید فراتر از ظرفیتسازی دولتی حرکت کند و به تغییر رفتار دولت منتج شود.
حفاظت و حمایت از نسل بعدی پاکستان نیازمند تلاش مستمر است، نه بیانیههای سیاسی.
در محیطهایی که برای عدم تحمل، بردباری و خشونت مساعد اند، خطوط گسل بهطور فزایندهیی درز برمیدارد و دولت را در انجام وظایفاش برای ایجاد یک فضای امن و فراگیر که در آن جوانان به شکوفایی میرسند، متردد میکند.
منبع: روزنامهی دان