خاله کریمه: طعم پیروزی، قدرت گفت‌وگو

زهرا جویا
«زحمات و رنج‌هایی که خودم کشیدم، نمی‌خواهم دیگر زنان و دختران کشورم با آن مواجه شوند». این نقل قول خانمی است در جامعه‌یی که زنان آسیب‌پذیر ترین قشر در آن به حساب می‌آیند.
کریمه احمدی مشهور به «خاله کریمه» در ناحیه‌ی دهم شهر کابل در منطقه‌ی «چهارقلای وزیر آباد» برای تأمین حقوق زنان و خانواده‌های فقیر و بی‌‌بضاعت به‌طور خستگی‌ناپذیری کار می‌کند؛ خانمی که برای حفظ امنیت دختران در کوچه و پس‌‌کوچه‌های منطقه‌ی وزیرآباد خانه به خانه می‌رود و برای حق و آزادی اولیه‌ی دختران مبارزه می‌کند.
او با این کارش در شش سال باعث شده است که دیگر هیچ مردی به دنبال آزار و اذیت دختران در این منطقه نباشند و دختران و زنان بتوانند به تنهایی از کوچه رفت‌وآمد کنند.
روزی در این ساحه یک هیأت از یک مؤسسه‌ی بین‌المللی(UN HABITAT ) آمد و از باشندگان محل خواست که چندین نماینده -به‌شمول زنان- معرفی کنند تا این مؤسسه کوچه‌ی خاکی این منطقه را، بسازد. در این منطقه هیچ زنی حضور نداشته و هیچ مردی نمی‌خواسته که خانم و یا دخترش در میان مردان در جلسه شرکت کند. کریمه به مسجد می‌رود و به‌صورت داوطلب به‌عنوان نماینده‌ی زنان در شورای مردمی ناحیه‌ی دهم خودش را کاندید می‌کند.
پس از آن هیچ مردی حاضر نمی‌شود در خانه‌اش جلسه‌ی مردمی برگزار شود. کریمه در نخست به همه‌ی مردان محل خودش را معرفی می‌کند و دو اتاق را در حویلی‌اش در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد تا جلسه‌ی شورای مردمی برگزار شود.
پس از آن مردان منطقه به خاله کریمه اعتماد کرده و او را به‌عنوان نماینده‌ی زنان به مؤسسات خارجی معرفی کرده‌اند.
کریمه که آشکار است پا به میان‌سالی گذاشته، سواد خواندن دارد اما نمی‌تواند بنویسد. او می‌گوید که شش سال است با نهادها و مؤسسات مختلف رضا کارانه، کار کرده است.
کریمه علاوه بر این‌که وقت خودش را برای بهبود وضعیت کودکان یتیم و بی‌سرپرست صرف کرده، حویلی‌اش و دو اتاق نسبتاً بزرگ را نیز رایگان در اختیار نهادهای خیریه و مؤسسات قرار داده است.
کریمه هنوز دوران کودکی‌اش را تکمیل نکرده بود که در اثر جنگ‌های خانمان‌سوز داخلی دهه‌ی هفتاد با یک خانواده‌ی نسبتاً پرنفوس، افغانستان را ترک کرد و در پاکستان پناهنده شد.
زمانی که خانواده‌ی کریمه افغانستان را ترک کردند، او در یکی از مکتب‌های منطقه‌ی افشار تا صنف پنجم درس خوانده بود.
پدر مریض‌حال کریمه به‌تنهایی قادر نبود مصارف روزانه‌ی یک خانواده‌ی سیزده نفری را در کشوری که هنوز با محیط آن درست آشنایی ندارد، تأمین کند. خواهران و برادران کریمه همه کوچک‌اند و نمی‌توانند کار کنند. آنان شروع می‌کنند به قالین‌بافی و در کنار آن به مراکز آموزشی می‌روند.
اوضاع بد اقتصادی کریمه را از مکتب‌رفتن و درس‌خواندن باز می‌دارد. بنابراین او دوشادوش پدر پیرش برای تأمین مصارف خانواده‌اش کار می‌کند. کریمه پس از سه سال در یک شرکت «پشم ریسی» کارش را آغاز می‌کند. او روزانه مقداری پشم از این شرکت می‌گیرد و در محله‌اش به زنان مهاجر افغان توزیع می‌کند تا آن‌ها هم از این طریق بتوانند صاحب کار شوند و مصارف روزانه‌ی‌شان را تأمین کنند.
کریمه سیزده سال با این شرکت کارش را ادامه می‌دهد تا این‌که معاش ماهانه‌ی او به سه‌صد هزار کلدار پاکستانی می‌رسد.
تعداد همکاران کریمه به 160 نفر رسیده بود. آن‌ها به کارهای متفاوتی چون؛ صنایع دستی، مهره‌دوزی و پرده‌دوزی روی آروده بودند. او با این روش توانسته بود بخشی از کارهای پدرش را انجام بدهد: «پدرم پیر شده بود. کراچی داشت اما نمی‌توانست مصارف یک خانواده‌ی سیزده نفری را به تنهایی تأمین کند.»
کریمه از سختی‌های دوران مهاجرتش می‌گوید: «بسیار سخت بود. روزهای اول زبان نمی‏فهمیدیم. اگر بازار می‌‎رفتیم در برگشت راهی را که از آن آمده بودیم گم می‌کردیم. وقتی از یک پاکستانی می‌پرسیدیم، راه دیگری را به ما نشان می‌داد.»
خانواده‌ی کریمه در سال 1390 از پاکستان به افغانستان می‌آیند، زمانی که دیگر خانه‌ و حویلی‌شان را در افشار از دست داده‌‌اند. او این‌گونه آن روزها را به یاد می‌آورد: «وقتی به افشار آمدیم همه چیز تقریباً تغییر کرده بود. اما زخم‌هایی که بر دل مردم افشار نشسته بود، هنوز تازه بود. خانه‌ی ما را در افشار یکی از زورمندان غصب کرده بود اما ما دیگر دست‌آویزی نداشتیم که دعوای ملکیت می‌کردیم. همه‌ی اسناد ما سوخته بود.»
بنابراین، خانواده‌ی کریمه ناگزیر می‌شوند و در ناحیه‌ی دهم شهر کابل در منطقه‌ی «چهارقلای وزیرآباد» یک خانه برای‌شان می‌سازند، جایی که کریمه در آن مبارزه‌اش را برای دفاع از حق زنان منطقه آغاز می‌کند.
کریمه با تیم واکسیناسیون وزارت صحت عامه نیز به‌صورت رضاکار، کار می‌کند و برعلاوه‌ی آن کودکان یتیم و بی‌سرپرستی را که از درس باز مانده‌اند به مرکزهای آموزشی و مکاتب معرفی می‌کند تا به‌طور رایگان درس بخوانند.
کمک و همکاری با زنان بی‌سواد و بیوه نیز از دیگر کارهای کریمه است. از میان 14 خانمی که از کورس‌های سواد آموزی درس‌خواندن را آغاز کرده، 8 نفر آنان سال آینده از صنف دوازده‌ فارغ می‌شوند.