باقر یک سال بعد از عروسی با طاهره، صاحب فرزند شد. شش روز پس از تولد فرزند، طاهره به او 150 افغانی داد تا مقداری کشمش و نخود برای مراسم «شب شش» بیاورد. هر دو میخواستند «نام شانی» نخستین فرزندشان را شیرینتر تجلیل کنند.
اولین شب تابستان بود. حوالی ساعت 9 شب موبایل سخی برادر باقر زنگ خورد. از آن سوی خط به او خبر دادند که برادرش در نزدیکی خانه چاقو خورده و به شدت زخمی شده است.
باقر با 150 افغانی رفت و دیگر برنگشت. او وقتی بهسوی بازار میرفت، دزدان برای گرفتن 150 افغانیاش او را با ضرب چاقو بر بازو و سینهاش کشتند. شبی که قرار بود با خوشی صبح شود، به عزا تبدیل شده بود و فرزند باقر و طاهره بینام ماند.
باقر دو ماه میشد از ولسوالی ورس ولایت بامیان به کابل آمده بود. او به تازگی در ریاست تنظیف شهرداری کابل در چوکات موسسه «ابیتات» به کار گماشته شده بود. باقر با معاش 8 هزار افغانی در ماه خانوادهی شش نفریاش را نان میداد. از او در کنار فرزند بینام و همسرش، یک مادر پیر و سه خواهر نوجوان به جا مانده است. خواهران باقر در کنار این که مکتب میروند قالین میبافند و هر سه یا دو ماه یک قالین شش متره را میبافند و شش هزار افغانی میگیرند. فاطمه و ریحان صنف 9 مکتب و زهرا صنف شش مکتب است.
سخی میگوید باقر آنقدر عاجز بود که راه خانهاش را گم میکرد و نیاز به یک راهنما داشت. سخی هر روز او را از خانه به محل کار و دوباره از کار به خانه میآورد.
خانوادهی باقر میگوید؛ باقر تنها نانآور خانه بود و اکنون خانه بیسرپرست شده است. طاهره از موسسهیی که باقر در آن کار میکرد میخواهد که اگر ممکن است معاش باقر را ماهوار بپردازد تا او بتواند فرزندش را بزرگ کند: «فعلا به جز از خدا و موسسهی که باقر در آن کار میکرد امیدی نداریم.»
شش عضو خانوادهی باقر زندگی را در خانهیی که فقط یک اتاق و یک دهلیز دارد، سر میکنند. آن ها باید در همان اتاق بخوابند، قالین ببافند و از مهمانهای شان پذیرایی کنند.
سخی در پاسخ به این پرسش که پس از کشته شدن باقر سرپرستی فامیل او را کی به عهده میگیرد میگوید: «من هم زن و فرزند دارم. معاشی که میگیرم به سختی شکم زن و فرزند خودم را سیر میکند. سرپرست فامیل باقر به جز خدا دیگر کسی نیست.» سخی نیز در موسسهی ابیتات کار میکند و 8 هزار افغانی ماهانه معاش میگیرد.
صد متر دورتر از جایی که باقر کشته شد، یک پاسگاه پولیس موقعیت دارد. پاسگاهی که به قول ساکنان محل سربازان آن «همیشه به عیش و نوش مشغول اند» و وظیفه اصلی خود را که تأمین امنیت و نظم در منطقه است، فراموش کردهاند.
یک شب بعد از کشتهشدن باقر، سفر حسنی، همسایهی باقر و از اهالی منطقه آسیاببینی در یک رویداد مشابه از سوی دزدان مسلح با چاقو مورد حمله قرار میگیرد اما موفق میشود که از دست دزدان فرار و با سر و صدا مردم منطقه را خبر کند. مردم منطقه دزدان را دستگیر میکنند و به پولیس تحویل میدهند.
این دو ریداد از جمله دهها مورد قتل و سرقت در حوزه سیزدهم پولیس است. محمد ناصر نادری به تازگی به حیث آمر این حوزه مقرر شده است. باشندگان ناحیه سیزده آمر حوزه را به بیکفایتی متهم میکنند. آنان با فرستادن نامهیی به وزارت داخله خواهان برکناری وی شدهاند. در این نامه آمده است: «آمر حوزه سیزدهم پولیس کابل از زمان معرفیاش به این حوزه، تا کنون در هیچ حادثهی حضور نیافته و حاضر به شنیدن نظریات مردم و بررسی حادثات قتل و اختطاف و راهگیری از نزدیک نشده است.» آنان هشدار دادهاند در صورت برکنار نشدن آمر حوزه، در پیش وزارت داخله چادر تحصن برپا خواهند کرد.
در همین حال وکلای گذر ناحیه سیزدهم دیروز (سه شنبه) در جلسهیی به رهبری حوزه سیزده 15 روز مهلت دادهاند که عاملان قتلهای اخیر در این ناحیه را شناسایی و به عدالت بسپارند. در غیر آن صورت مردم دروازه حوزه را میبندند و خودشان مسئولیت تأمین امنیت این ناحیه را به دست خواهند گرفت.
محمدطاهر خلیلی رییس وکلای گذر ناحیه سیزدهم میگوید مدیریت آمر حوزه در حدی ضعیف است که کارمندان و سربازان تحت امرش، بجای اجرای وظیفه «در خانههای خود خواباند». وی مدعی شد افرادی که به اتهام ارتکاب جرایم دستگیر میشوند، بیهیچ مکافات و مجازاتی از سوی حوزه آزاد میشوند. به عنوان نمونه او از قضیه دستگیری یک مواد فروش یاد میکند که توسط مردم دستگیر شده بود و سپس بیهیچ مجازاتی از حوزه آزاد شد: «یک تن را با 85 پوری چرس از ساحه دستگیر کردیم و به حوزه بردیم. حوزه گفت که این شخص همکار ما است.»
اطلاعات روز تلاش کرد اتهامات وارد شده به آمر حوزه سیزدهم را با فرماندهی پولیس کابل در میان بگذارد. اما بهرغم تماسهای مکرر فرماندهی پولیس پاسخ نداد.
این در حالی است که شهروندان کابل از افزایش نگرانکننده جرایم جنایی در سطح شهر شکایت میکنند.