- شهرزاد اکبر
نشست دوحه با نمایندگان طالبان در چند روز آینده با حضور یک هیأت مشترک از حکومت، «رهبران سیاسی» و جامعه مدنی برگزار خواهد شد. فهرست ۲۵۰ نفری هیأت دولت جمهوری اسلامی افغانستان برای شرکت در دوحه منتشر شده اما در مورد هدف و آجندای نشست و رابطه میان هدف و آجندا و ترکیب هیأت شرکتکننده وضاحت چندانی وجود ندارد. با توجه به اهمیت این نشست برای آغاز گفتوگوهای رسمی میان نمایندگان نظام قانون اساسی افغانستان و گروه طالبان، مدیریت درست این فرصت و استفادهی بهینه از آن میتواند به بهبود نقش و مالکیت افغانها در روند صلح افغانستان بینجامد. از سویی، اما تعداد شرکتکنندگان، انسجام و همصدایی در میان هیأت را دشوار ساخته و از امکان موثریت این نشست میکاهد. بر علاوه، عدم وضاحت در مورد هدف نشست میتواند این فرصت مهم را به هدر دهد. چند پرسش و تبصره در این مورد:
یک: وضاحتبخشی به هدف نشست دوحه از سوی شورای رهبری صلح. هدف نشست دوحه چیست؟ آیا نمایش انسجام حکومت، نیروهای سیاسی و جامعه مدنی تحت یک چتر واحد هدف اصلی این نشست است؟ اگر هدف پیامرسانی یک صدا به طالبان با رعایت تنوع نیروهای سیاسی و مدنی افغانستان در ترکیب هیأت است، این کار را میتوان با گروهی کوچک و منسجم نیز انجام داد. با توجه به فهرست ۲۵۰ نفری، چنین به نظر میرسد که اشتیاق برای شرکت در نشست دوحه و تلاشها برای طولانیشدن فهرست از رقابتها میان جناحهای سیاسی سرچشمه میگیرد و مصرف داخلی دارد. در نتیجه، بازندهی اصلی این نشست، روند صلح و شهروندان افغانستان خواهند بود. سوءاستفادهی جناحهای سیاسی از این فرصت برای مصرف سیاسی داخلی، امتیازی برای طالبان و جفایی در حق همهی شهروندان افغانستان است.
دو: رابطه میان ترکیب هیأت و هدف و آجندای نشست چیست؟ شرکتکنندگان نشست باید بعد از ایجاد وضاحت و اجماع در مورد هدف نشست و محورهای اصلی گفتوگو انتخاب میشدند. حالا که خطوط سرخ افغانستان برای نشست دوحه مشخص شده است، باید شرکتکنندگان قابلیت و تخصص دفاع از این خطوط سرخ را داشته باشند. روند گزینش شرکتکنندگان باید در مرحلهی نخست روی تقسیمبندی اقشار شرکتکننده و قابلیتهای مورد نیاز شرکتکنندگان تمرکز میکرد، نه نام افراد. فهرست نهایی عمدتا محصول چانهزنیهای رهبران سیاسی نسل قدیم و حکومت است. نگرانی این است که با فهرست کنونی، همسویی و همصدایی در میان هیأت کمرنگ، محتوا پراکنده و حضور زنان و جوانان نمادین بوده و در نتیجه پیام رسانی به طالبان از صلابت کافی برخوردار نباشد. اعضای شورای رهبری صلح و کمیتهی نهاییسازی فهرست شرکتکنندگان باید در مورد ترکیب و موثریت هیأت در برابر شهروندان افغانستان پاسخگو باشند.
سه: یکی از مهمترین پیامها به طالبان در این نشست باید تغییر بنیادین فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جامعهی افغانستان در ۱۸ سال اخیر باشد. هیأتی به این گستردگی و با ترکیبی چنین مختلط، کدام استراتیژی را برای ارایه این پیام برخواهد گزید؟ آیا با ترکیب کنونی، بیشترینه اعضای هیأت خود به ظهور این افغانستان نوین باور دارند؟
چهار: چه کسی از محتوای نشست دوحه گزارش خواهد داد و در مورد نتایج نشست پاسخگو خواهد بود؟ در نشست مسکو، به دلیل عدم حضور حکومت، موضعگیریها انفرادی بود و حسابدهی و گزارشدهی منسجم به شهروندان نیز صورت نگرفت. در نشست دوحه، به دلیل حضور و رهبری حکومت، شهروندان توقع دارند حکومت در برابر نتایج نشست دوحه (اعلامیه و یا تصامیم اتخاذ شده) مسئولیت پذیرد.
پنج: فهرست شرکتکنندگان نشست دوحه ۲۵۰ نفر است، ولی بر اساس گزارشها، برای مذاکرات، هیأتی منسجمتر (۵-۹ نفر) تعیین خواهد شد. اقدام شکلدهی یک هیأت مذاکره منسجمتر برای گفتوگوهای رسمی و طولانی مدت گامی ضروری و نیک است و باید از سوی همهی جناحهای سیاسی حمایت شود. انتخاب اعضای این هیأت باید با الهامگیری از هیأتهای مذاکرات در سایر روندهای موفق صلح در جهان، بر اساس شایستگی، اعتبار سیاسی، توان نمایندگی، مشروعیت اجتماعی و تخصص در موضوعات محوری گفتوگو انجام گیرد. بخشی از ترکیب این هیأت میتواند با توجه مراحل و محورهای گفتوگو انعطافپذیر باشد و در مراحل مختلف، با توجه به آجندای گفتوگوها، حضور نمایندگان اقشار مختلف پر رنگتر باشد، مثلا حضور پر رنگتر نهادهای حقوق بشری و نمایندهگان خانوادههای قربانیان در مذاکرات مرتبط به عدالت و توافق صلح.
نشست دوحه فرصتی برای آغاز گفتوگوهای رسمی میان افغانها در مورد آیندهی جنگ و صلح در کشور ماست. از همهی شرکتکنندگان و شورای رهبری صلح توقع میرود با تمرکز روی اهداف روشن و مشترک، این فرصت برای آیندهی گفتوگوهای صلح را هدر ندهند.