«درس‌هایی که افغانستان می‌تواند از توافق صلح کلمبیا بیاموزد»

«درس‌هایی که افغانستان می‌تواند از توافق صلح کلمبیا بیاموزد»

شماری از کارشناسان و روزنامه‌نگاران در نشستی به این مساله پرداختند که منازعه‌ی افغانستان با کلمبیا چه شباهت‌ها و تضادهایی دارد و چه درسی از آن می‌توان در مذاکرات صلح افغانستان آموخت.

کلمبیا، چهارمین کشور بزرگ امریکای جنوبی پس از 50 سال منازعه‌ی مسلحانه با یک گروه ایدیولوژیک به نام فارگ، سرانجام موفق شد در سال 2016 با این گروه معاهده‌ی صلح امضا کند.

لطف‌الله نجفی‌زاده، خبرنگار افغان که اخیرا سفر ده‌روزه به کلمبیا داشته، در برنامه‌ای که انستیتوت مطالعات استراتژیک افغانستان زیر نام «درس‌هایی که افغانستان می‌تواند از توافق صلح کلمبیا بیاموزد» راه انداخته بود، گفت که او شباهت‌های زیادی میان منازعه‌ی 50 ساله‌ی کلمبیا و منازعه بیش از 40 سال افغانستان دیده است.

لطف‌الله نجفی‌زاده (شخص اول سمت راست) می‌گوید که شباهت‌هایی زیادی میان منازعه‌ی کلمبیا و افغانستان می‌بیند

به گفته‌ی اقای نجفی‌زاده یکی از شباهت‌های جنگ و منازعه کلمبیا این است که جنگ هر دو گروه مخالف دولت، ایدئولوژیک است. طالبان به‌زعم خودشان گروه ایدیولوژیک اسلامی است که افغانستان را اشغال‌شده می‌داند و خواهان خروج نیروهای خارجی از افغانستان است. در سوی دیگر گروه فارک است که به ایدیولوژی لینینیسم و مارکسیسم معتقد است.

شباهت دگر این است که در کلمبیا مثل افغانستان، کم از کم دو نسل در فضای جنگی بزرگ شده‌اند و جنگ به یک فرهنگ تبدیل شده است.

یکی از مهم‌ترین منابع اقتصادی گروه فارگ، مواد مخدر بوده است. در طول‌ سال‌های متمادی گروه فارگ از طریق قاچاق و تسهبل زمینه‌ی قاچاق مواد مخدر، بخش وسیعی از نیازهای خود را تأمین کرده است. کاری که طالبان اکنون در افغانستان انجام می‌دهد.

مستندی که پارسال بی‌بی‌سی فارسی از زندگی مردم تحت حاکمیت طالبان در ولسوالی موساقلعه‌ی ولایت هلمند تهیه کرده بود، نشان می‌داد که خرید و فروش و تجارت تریاک در مناطق تحت حاکمیت طالبان به پیمانه وسیع آزاد است. همچنین گزارش‌های متعددی منتشر شده است که طالبان بخش زیادی از منابع مالی خود را از طریق کشت، پروسس و قاچاق مواد مخدر تأمین می‌کند.

«درس‌هایی که افغانستان می‌تواند از توافق صلح کلمبیا بیاموزد»

به گفته آقای نجفی‌زاده، در مذاکرات صلح افغانستان درسی که می‌شود از تجربه‌ی کلمبیا گرفت سه مورد است: اول این‌که نیاز است که اجماع درونی و اراده‌ی سیاسی برای صلح شکل بگیرد؛ به این معنی که هردو طرف منازعه باید انعطاف‌پذیر باشند. صلح یک بازی برد-برد است؛ یعنی این‌که هردو طرف باید چیزهایی را از دست بدهند تا به صلح برسند.

دوم این‌که، روی یک آجندای مشخص توافق شود. چیزی که اغلب در گفت وگوهای صلح افغانستان نادیده گرفته می شود: «این مورد خطرناک است. ما باید روی آجندای مذاکرات توافق کنیم.»

سوم این که انتخاب یک کشور سوم که بی‌طرف باشد، برای گفت‌وگوهای صلح مهم و حیاتی است.

تفاوت‌های منازعه افغانستان با کلمبیا

شماری از اشتراک‌کنندگان این نشست با این دیدگاه که طالبان یک گروه ایدیولوژیک است مخالفند. دکتر اروزلا نعمت، معتقد است که گروه طالبان براساس بازی‌های سیاست جغرافیایی (جیوپلوتیک) شکل گرفته است: «طالبان نظر به نیازمندی‌های منطقه و جهان پس از آن‌که جنگ سرد تمام شد، پروژه‌ای بود که شکل گرفت و آغاز شد.»

اورزلا نعمت (شخص اول سمت چپ در عکس) معتقد است که طالبان یک گروه ایدیولوژیک نیست

شمار دیگری از اشتراک‌کنندگان این برنامه، معتقد بودند که جنگ و نزاع 50 ساله‌ی کلمبیا انگیزه‌ی اقتصادی داشته است، درحالی‌که طالبان یک گروه سیاسی است که یک دوره بر افغانستان حکم رانده و اکنون به‌باورشان برای پایان دادن به اشغال می‌جنگند.

تفاوت دیگری که میان طالبان و گروه فارگ وجود دارد این است که طالبان خواهان تغییر نظام است، اما گروه فارگ علیه حکومت می‌جنگیدند و بحث تغییر نظام را مطرح نمی‌کردند.

دیگر تفاووت نزاع کلمبیا با نزاع افغانستان این است که در آنجا جنگ عوامل خارجی نداشته و یک شورش داخلی بوده است؛ برخلاف افغانستان که جنگ آن پیچیده و چندبعدی است.

منازعه‌ی 50 ساله‌ی کلمبیا از کجا آغاز شد؟

شروع منازعه‌ و جنگ در کلمبیا برمی‌گردد به دهه‌ی 50 میلادی. در آن زمان دو حزب دموکراتیک و لیبرال یک حکومت وحدت ملی تشکیل دادند. این حکومت برنامه‌ی اصلاحات ارضی را روی دست گرفت. برنامه طوری بود که دولت زمین‌های روستایی‌ها را از آنان می‌ستاند و به سرمایه‌داران واگذار می‌کرد. هدف از راه‌اندازی این برنامه صنعتی‌سازی زراعت کلمبیا بود.

این برنامه‌ی حکومت با مخالفت روستانشینان کلمبیا مواجه شد و در برابر حکومت مقاومت کردند. از دل این مقاومت گروهی سربرافراشت که نامش را فارگ گذاشت. فارگ همان روستاییانی بودند که در برابر این برنامه دولت دست به مقاومت مسلحانه زدند. این نزاع 50 سال به طول انجامید و سرانجام در سال 2016 پس از چهار سال مذاکره‌ی پنهانی، معاهده‌نامه‌ی صلح امضا کردند.

گروه فارگ از حمایت مردمی وسیع برخوردار نیست. آنان در سال 2018 در انتخابات کانگرس کلمبیا کم‌تر از یک درصد رأی آوردند. این آمار نشان می‌دهد که گروه فارگ در میان مردم حتا در روستاها محبوبیت ندارد.

مردم مناطق روستایی از پیمان صلح حمایت کردند، اما در شهرها که مردم به‌طور مستقیم از خشونت‌ها متأثر نمی‌شوند، قضیه برعکس بود؛ آنان با پیمان صلح مخالفت می‌کنند. در رفراندمی که در سال 2016 به راه افتاد، بیش از 50 درصد مردم به پیمان صلح با گروه فارگ مخالفت کردند.

با آن‌که گروه فارگ از حمایت مردمی گسترده برخوردار نیست و انتخابات کانگرس مصداقی این مدعا است، در مذاکرات صلح توافق شد که برای گروه فارگ، 10 کرسی در کانگرس کلمبیا در نظر گرفته شود.

در سال 2012 مذاکرات صلح میان گروه فارگ و دولت کلمبیا در منطقه مرزی با ونزویلا آغاز شد. سپس این مذاکرات به کیوبا کشانیده شد. در این مذاکرات کیوبا نقش تسهیل‌کننده و دولت ناروی نقش منشی و مدیریت مذاکرات را داشتند. نقش ناروی در این مذاکرات خیلی مهم و حیاتی بود. ناوری به‌عنوان کشوری که پیشینه‌ی حل منازعات متعددی را دارد، در مذاکرات صلح کلمبیا تضمین‌کننده‌ی معاهده صلح بود.

امری که به اعتقاد آقای نجفی‌زاده در مذاکرات صلح افغانستان نیز مهم است. به گفته آقای نجفی‌زاده، دولت ناروی حتا در دوحه رابطه‌ی نسبتا عمیقی با طالبان دارد و در میان کشورهای است که پیشنهاد کرده در صورتی که مذاکرات صلح افغانستان جدی شد، آن را میزبانی کند.

«ناروی در حل منازعات تخصص خاص و پیشینه‌ی این کار را دارد دارد. یک کشور بی‌طرف است که در این‌طور مسایل به‌عنوان یک نکته‌ی مثبت ارزیابی می‌شود. در عین حال در سیاست‌های خارجی یک کشور باثبات و نسبتا بی‌طرف است.»

ناروی در مذاکرات صلح کلمبیا، نقش یک منشی و سخن‌گوی خوب را بازی کرد. نتیجه‌ی گفت‌وگو را هیأت ناروی اعلام می‌کرد و از یک مذاکره دو نتیجه بیرون نمی‌آمد. در مذاکرات صلحی که بین امریکا و طالبان جریان دارد، مسأله برعکس است. وقتی مذاکره پایان می‌یابد تویت‌های زلمی خلیلزاد یک حرف دارد و از طرف طالبان حرف دیگری. آقای نجفی‌زاده می‌افزاید: «در کلمبیا این طوری نبود، مجرای اعلام نتیجه گفت‌وگوها به مردم از سوی ناروی مدیریت و تنظیم می‌شد.»

آنان روی چند موضوع توافق کردند: 1. گروه فارگ باید خلع سلاح شود؛ 2. تشکیل محکمه خاص برای بررسی پرونده‌ی کم از کم هزار مورد نقض حقوق بشر؛ 3. مبارزه با مواد مخدر؛ 4. توسعه‌ی روستاها که مردم خودشان مالک زمین‌شان باشند و حکومت از آنان حمایت کنند.

اما به گفته‌ی آقای نجفی‌زاده که با رییس‌جمهور کنونی کلمبیا صحبت کرده است، احتمال این‌که معاهده‌‌ی صلح لغو و بار دیگر فارگ به یک گروه نظامی تبدیل شود، بسیار بلند است.

هرچند بخش وسیعی گروه فارگ به پیمان صلح متعهد ماندند، اما بخش کوچک از آن که اکنون خودشان را گروه «اییلین» می‌خوانند با حدود 2500 جنگ‌جو در جنگل‌های کلمبیا همچنان در برابر دولت می‌جنگند.

این گروه در ماه جنوری امسال حمله‌ی مرگباری را در پایتخت کلمبیا راه‌اندای کرد که در آن حمله 22 تن از افسران اکادمی پولیس کلمبیا کشته شدند.