رامز بختیار
روزها و هفتههای پیشرو برای افغانستان سرنوشتساز است. آمریکا ممکن است در هشتمین دور مذاکرات با طالبان به یک توافق نهایی برسد. این توافق هرچه باشد، برای افغانستان سرنوشتساز خواهد بود. انتخابات ریاستجمهوری پیشرو رویداد تاریخی دیگری است که آیندهی نسل نو افغانستان به آن گره خورده است. نسل نو افغانستان که محصول رویدادهای پس از ۲۰۰۱ است، میراثدار پیامدهای توافق آمریکا با طالبان و انتخابات ریاستجمهوری پیشرو خواهد بود. این نسل برای ۱۸ سال قربانی داده، تلاش کرده و خود را با جهان درحالرشد و متمدن پیوند داده است. این نسل امروز در گفتمانها و رقابتهای جهانی سهم میگیرد و نام دیگر آن جنگ، مواد مخدر و افراطیت نیست. هویت نو این کشور از برکت تلاش و قربانیهای این نسل، مردمسالاری، حقوقبشری و همزیستی جهانی است. این هویت تحفهي بیرونی نه، بلکه محصول قربانیهای بیشماری است که افغانها حق دارند در دفاع از آن، سخنان واضح و نگرانیهای شان را بهگونهی روشن مطرح کنند؛ حتی اگر این نگرانیها در واشنگتن مطرح میشوند یا در قطر. من در این نوشته به سه مورد میپردازم، زیرا باور دارم که اگر این حرفها را امروز ننویسم، فردا دیر خواهد بود.
یک: نسل نو افغانستان با دو آزمون بزرگ مقابل است: صلح با طالبان و انتخابات ریاستجمهوری. نسل ما مسئول نخستین پیامدهای این دو رویداد خواهد بود. تا اکنون، در گفتوگوهای صلح با طالبان پرسشها و نگرانیهای جدی از جانب نمایندگان این نسل مطرح شدهاند، دیگران اغلب بهخاطر بقای منافع سیاسیشان حضور پیدا کردهاند تا بهخاطر تضمین ایندهی افغانستان؛ زیرا آنها با افغانستان نو در یک مسیر در حرکت نیستند. این نمایندگان نسل نو افغانستان هستند که در برابر طالب از آزادی و مردمسالاری دفاع میکنند نه کسان دیگر. امروز زمان آن فرا رسیده است تا نسل نو افغانستان برای این دو آزمون بزرگ آماده شوند و کلید تصمیمگیری را از سیاسیون کهنهفکر بگیرند. ما باید باهم گپ بزنیم و خواستها، نگرانی و مسئولیتهای مارا روشن بسازیم. فردا ممکن دیر باشد و ما فرصت تغییر معادله را از دست داده باشیم که در این صورت مسئولیت امروز و فردای کشور به شانههای این نسل خواهد بود.
دوم: در آیندهي نزدیک، گفتوگوهای مستقیم با طالبان آغاز خواهد شد. قرار است گروهی به نمایندگان از «جمهوری اسلامی افغانستان» با طالبان گفتوگو کنند. ما نمیدانیم که چه کسانی قرار است آیندهی نسل ما را روی میز مذاکره بگذارد. ولی این را میدانیم که قرار نیست کسی ما را به فروش برساند. حتا اگر آنها بخواهند معامله کنند، کسانی هستند که از میان این نسل برمیخیزند و به دفاع از قربانیهای ما میپردازند. هرکسی که قرار است با طالبان گفتوگو کند، نباید قربانیهای یک نسل را فراموش کنند. سربازانی که در سنگر کشته شدهاند، کودکانی که در مکتب به قتل رسیدهاند، دانشجویان که در دانشگاهها و خبرنگارانی که در دفاع از آزادی بیان تیرباران شدهاند، برای آیندهي این کشور قربانی دادهاند نه برای برگشت امارت اسلامی. طالبان باید بدانند که آنها مسئول جنایات بیشماریاند. به آنها باید گفته شود که هیچ انسان «وطندوست» فرزندان مظلوم کشورش را با تفنگ بیگانه تیرباران نمیکند. اگر آنها صلح میخواهند باید بپذیرند که برگشت امارت اسلامی خواب است و خیال است و جنون. نسل نو افغانستان حاضر نیست زیر بار افراطیت و تاریکی زندگی کند. اگر کسی میخواهد پیروز شود، باید واقعیتهای جهان متمدن را بپذیرد؛ زیرا برگشت به گذشته دیگر ممکن نیست. معیار پیروزی نباید شمار قتلها باشد. معیار پیروزی باید دستآوردها باشد.
سه: انتخابات ریاستجمهوری پیشرو تا کمتر از دو ماه آینده برگزار میشوند. هیچچیزی با ارزشتر از تمثیل دموکراسی نیست. هزاران سرباز، فرزندان جوان مادران داغدیده بهخاطر همین ارزش قربانی دادهاند. اگر قرار میبود که سرنوشت ما به دست کسانی داده شود که در یک دستشان شمشیر و در دست دیگرشان پرچم تاریکی است، هرگز زیر باران گلولهها پای صندوقهای رای نمیرفتیم. نسل نو افغانستان باید تصمیم بگیرد که دنبال کدام ایدیولوژی میرود: طالبانیزم یا مردمسالاری. این امر دیگر یک انتخاب نه بل یک مسئولیت است. ما، در آینده به نسلهای بعدی پاسخگو هستیم. این تصمیم به دست ما است که میخواهی میراث ما تاریکی باشد یا روشنی. این امر یک تصمیم دشوار است، زیرا آنچه ما امروز میگویم یا مینویسم یک بخشی از روایتی است که فردا سرنوشت کشور ما را تعیین میکند. از اینرو، ما باید بدانیم که اولویتهای ما کدامهایند. رهبران ما نمیدانند که اولویت ما چه است.
خواست من بهعنوان یک انسان، صلح است. صلح دایمی و ختم جنگ و خونریزی. من میدانم که هیچ جنگی خوب نیست و هیچ صلحی بد نیست. اما صلح به معنی چه؟ صلح برای من به معنی یک معامله روی کاغذ نیست. صلح باید به معنی حفظ ارزشهای ما، هویت ما و قربانیهای این نسل باشد. زیرا هر توافقی که این ارزشها را نادیده بگیرد، پایدار نخواهد بود.
و اگر فردا کسی به نمایندگی از ما با طالبان گفتوگو میکند که نمیداند مسئولیتهایشان چه است، امیدها و ارزشهای نسل ما چه است، فردا، یک فردای روشنی نخواهد بود. این توهم نیست، یک نگرانی است، ترس از طالبانیزم تاریکیای است که بهجز از افراطیت هیچ چیزی دیگری را نمیشناسد.