الجزیره ـ مروان بشاره
ترجمه: جلیل پژواک
آتشی که اینروزها بلای جان جنگلهای آمازون شده، در جریان اجلاس «گروه هفت» مرا واداشت که فکر کنم زمین در تلاش است چیزی به ما بگوید؛ به ما هشدار دهد که در صورت ادامهی رویکرد کنونیمان، که خودداری از اقدام جمعی در مورد چالشهای بزرگ فراروی جهان -از جمله تغییرات اقلیمی- است، بشر باید منتظر اتفاقات خطرناک باشد. اما آیا کسی واقعا گوشش به این حرفها بدهکار است؟
اگر کسی هم گوشش به این حرفها بدهکار باشد، بهٌصورت حتم جایر بولسونارو، رییسجمهور برزیل، نیست. او ابتدا نگرانیها دربارهی وخامت اوضاع را رد کرد و سپس به شکل ماهرانهای سازمانهای غیردولتی را متهم کرد و گفت که آتشسوزی نتیجهی کار آنها است. در سوی دیگر، طرفدارانش داد و فریاد غربیها را بهعنوان دخالت امپریالیستی در امور برزیل محکوم کردند. رییسجمهور برزیل حتا کمک 20 میلیون دالری گروه هفت را برای خاموشکردن آتش رد کرد. اما مخاطب مادر زمین برزیل نیست. مخاطب زمین جهان و جهانیان است و پیام زمین واضح و بلند: سوءاستفاده از طبیعت را متوقف و از طبیعت محافظت کنید.
گرمشدن کرهی زمین
آتش احتمالا همواره بخشی از زندگی بشر بوده است؛ چیزی که همیشه در جایی روی این زمین در حال سوختن بوده است. شاید فعالان محیطزیست خیلی اوقات در قامت «چوپان دروغگو» ظاهر شده باشند اما آتشسوزیهای اخیر در اروپا، آسیا، آفریقا، امریکای شمالی و جنوبی، اصلا «طبیعی» نیست. این آتشسوزیها ساختهی دست بشر است که بیمسئولیتی سیاسی و اقتصادی، آن را بلای جان طبیعت و زمین کرده است.
رهبران لیبرال دموکراسیهای ثروتمند جهان به رغم نگرانیشان برای جنگل آمازون، به اندازهی کافی برای رسیدگی به بحران گرمایش کرهی زمین اقدام نکردهاند. مسأله زمانی بدتر شد که ایالات متحده، ثروتمندترینِ لیبرال دموکراسیهای ثروتمند، از توافق پاریس در مورد تغییرات اقلیمی خارج شد. در اجلاس گروه هفت رییسجمهور دونالد ترمپ از این خروج برای خودداری از شرکت در جلسه تغییرات اقلیمی استفاده کرد. این در حالیست که ایالات متحده، چین و هند مسئول تقریبا نیمی از انتشارات کربن در جهان هستند.
اما کوتاهی در مقابله با تغییرات اقلیمی نشانهای از یک مشکل بزرگتر در امور جهانی است. جدا از توافق پاریس، دولت ترمپ از توافقنامههای هستهای، تجاری و توافقنامههای بینالمللی دیگری نیز خارج شده است. دولت ترمپ با این کار آغازگر مسیری بدی شده است که امکان دارد سایر کشورها نیز برای زیر پا گذاشتن تعداتشان به قوانین و هنجارهای بینالمللی، آن را دنبال کنند.
مثلث آتش
جنگ و منازعه، همانند آتش، از آغاز تمدن بشری با ما بوده است و منازعات جدید، همانند آتشسوزیهای جدید، ناشی از «مثلث آتش» است.
مثلث آتش برای آتشسوزی، یعنی سوخت (درختان خشک و غیره)، گرما و باد خشک. مثلث آتش برای منازعات، یعنی نابرابری (در استاندارد زندگی، حقوق بشر و غیره)، قبیلهگرایی (ناسیونالیسم پوپولیستی، فرقهگرایی و غیره) و جهانیشدن. «امی چوا» در کتابش «جهان در آتش» توضیح میدهد که چگونه نفرت قومی و بیثباتی جهانی زادهی صدور دموکراسی بازار آزاد است. او استدلال میکند که جهانیشدن برخلاف باور متعارف پسا جنگ سرد، یک نیروی مخرب و بیثباتکننده در سراسر جهان بوده است. اما آنچه چوا در کتابش نیاورده میزان بیثباتی ناشی از جهانیشدن در لیبرال دموکراسیها است که منجر به شکافهای اجتماعی جدید و ظهور پوپولیسم راست جدید شده است. چنانکه «امانوئل مکرون»، رییسجمهور فرانسه در یک کنفرانس مطبوعاتی پیش از شروع نشست گروه هفت گفت: «ما در یک بحران عمیق دموکراسی زندگی میکنیم.»
منازعات نوظهور
نیازی نیست که بگوییم جهانیشدن به خودی خود منجر به قبیلهگرایی یا نابرابری نشده است. در واقع جهانیشدن کمک کرده است که افراد بیشماری از فقر رهایی یابند و بهگونهای که بشر هرگز شاهد آن نبوده، جهان را به هم وصل کرده است. اما جهانیشدن نابرابری را تکاندهندهتر از گذشته، در سطح محلی و بینالمللی، برجسته کرده است. در جریان اجلاس گروه هفت، اولویت آجندای جلسه رهبران پرداختن به نابرابری بین دولتها و درون دولتها بود اما افسوس که آنها نتوانستند به توافقی برای پایاندادن به آن دست پیدا کنند و یا به استراتژیهای واقعی برای رسیدگی به آن متعهد شوند.
به همین ترتیب، فرقهگرایی شدید و ناسیونالیسم پوپولیستی بر جهانیشدن امروزی مقدم بوده، اما جهانیشدن به معنی امروزی آن، هویتهای محلی و بینالمللی جدیدی را برانگیخته و برجسته کرده است.
تنشهای داخلی درون گروه هفت بر سر سیاست خارجی ایالات متحده، روسیه و امنیت جهانی، چین و تجارت، امکان هرگونه اقدام جمعی را در مورد منازعات منطقهای، فقر و البته تغییرات اقلیمی تضعیف کرده است. به عبارت دیگر، با وجود تحولات دیپلماتیک در طول آخر هفته گذشته، خبری از توافق در مورد چالشهای اصلی فراروی جهان شنیده نشد. حتی تلاش تحسینبرانگیز فرانسه برای میانجیگری بین ایالات متحده و ایران، احتمالا چیزی بیشتر از تمرین مدیریت بحران ـ که نمیتواند به راهحل پایداری منجر شود ـ از آب در نمیآید. در حقیقت، این لیبرال دموکراسیهای احتمالا همفکر، هنوز هم عمیقا دچار اختلافند و حتی فاقد «زبان مشترک» برای پرداختن به چالشهای جهانیاند. آنها حتا نتوانستند در مورد اعلامیه نهایی اجلاس گروه هفت به توافق برسند.
آنها فقط موافقت کردند که مخالفت کنند.
وضعیت جهان امروز هنوز بدتر از وضعیت جهان مثلا در طول جنگ خلیج در سال 2003 نیست چه برسد به وضعیت جهان در طول جنگهای عمده قرن بیست. اما اشتباه نکنید، شرایط اقتصادی و استراتژیک برای جنگ و درگیری در حال شکلگیری است. درست همانطور که شرایط اقتصادی و استراتژیک پیش از شروع وقایع هولناک پیشین، در حال فراهم شدن بود.
با فلجشدن گروه هفت و نهادها و توافقهای بینالمللی، به نظر میرسد که قدرتهای پیشرو جهان -چین، روسیه و ایالات متحده- در رقابت غیرمسئولانهیشان برای قدرت، این فکر احمقانه را که «بهتر است با آتش، با آتش مبارزه کرد» در سر میپرورانند. اگر کسی این فکر آنها را به چالش نکشد، آنها جهان را به آتش میکشند.