یکشنبه، ساعت 3 بعدازظهر. اهالی کارته سخی جلو خانه فیاض 24 ساله گرد آمدهاند. همه عصبانی و نگرانند. نگران امنیت محلهشان و ناراحت از ضعف پولیس. همه متفقالقول میگویند که پولیس نه خود امنیتشان را تأمین میکند و نه اجازه میدهد که ساکنان محل این کار را انجام دهند.
آخرین هممحلهشان که توسط دزدان آسیب دیده، جوانی به اسم فیاض است. دزدان مسلح، نوک خنجرشان را روز جمعه در گردن فیاض فرو کردهاند. آن هم در کوچهی مزدحم نزدیک خانهاش، جلو چشم عابران و دکانداران محل. درست دو روز بعد از آنکه دزدان تفنگچهشان را روی شقیقهی تصویربردار و خبرنگار روزنامه اطلاعات روز گذاشتند و لوازم کار و گوشیهای همراه آنان را هنگام تهیهی گزارش با خود بردند و همانطوری که آهسته و با خیال راحت از محله دور میشدند، مردم محل را تهدید کردند که کسی دنبالشان نکند.
فیاض ساکن کارته سخی، ساعت 2 بعد از ظهر روز جمعه همراه با پسر مامایش از خانه بیرون میشوند و وقتی از سراشیب کوچه پایین میروند، سه دزد با سلاح گرم و سرد، دورشان حلقه میزنند. وقتی فیاض مقاومت میکند، یکی از دزدان با چاقو به او حمله میکند: «سه نفر بودند. یکی تفنگچه داشت و یکی چاقو و یکیاش به احتمال زیاد دست خالی بود. من با پسر مامایم بودم. دو تایش او را گرفتند و یکش با من درگیر شد. گوشی و پول پسر مامایم را گرفتند. وقتی من درگیر شدم مرا با چاقو زد. بعد فرار کردم تا از مردم کمک بخواهم. کسی کمک هم نکرد. بعد بهدلیل خونریزی شدید با تاکسی به شفاخانهی علیآباد رفتیم.»
فیاض میگوید محافظان شفاخانه این اتفاق را به پولیس خبر میدهند و پولیس هم طبق معمول اظهارات او را میگیرد و وعدهی پیگیری میدهد.

دقیق یک هفته پیش از ماجرای دزدی کمره و لوازم کار خبرنگاران روزنامه اطلاعات روز، متین 17 ساله در تور دزدان مسلح میافتد. او ساعت 11 قبلازظهر روز چهارشنبه (17 دلو) وقتی برای خرید گاز از خانه بیرون میشود، در راه برگشت، دو نفر مسلح که صورتشان را پوشانده بودند، راهش را میگیرند: «یکیشان تفنگچهاش را کنار گوشم گرفت و یکی دیگرش مرا بررسی بدنی کرد و گوشی همراه و پولم را گرفتند و مرا زدند و خودشان رفتند.»
متین هم مثل فیاض وقتی از چنگال سارقان رها میشود، این اتفاق را به پولیس گزارش نمیدهد؛ زیرا دیگر به پولیس اعتماد ندارند. متین میگوید وقتی مردم با چنین مواردی مواجه میشوند و به پولیس خبر میدهند، آن ها بهطور «نمادین» به محل رویداد میآیند و دیگر هیچ کاری نمیکنند.
ساکنان کارته سخی میگویند که محلهشان مدتهاست که امنیت ندارد و همیشه در ترس و بیم زندگی میکنند. ترسی که رفتهرفته حالا زبان آنها را هم گرفته است. آنها میگویند که بهدلیل ترس از دزدان و حفظ امنیت خانواده و اقاربشان حتا به پولیس هم شکایت نمیتوانند، زیرا دزدان با پیبردن این مسأله، آنها را شناسایی و آسیب میزنند. هنگام مصاحبه هیچ یک از آنها حاضر نمیشود که اسمشان را بگویند و یا اجازهی گرفتن عکسشان را بدهند. همه با نگرانی که در لحن و نگاهشان نهفته، میگویند ناامنی این منطقه حالا دیگر روز و شب نمیشناسد و کوچهها در تصرف دزدان است. فیاض با احتیاط اجازه میدهد که فقط از جای زخمش عکس بگیرم. متین به شرط شطرنجیکردن صورتش اجازهی نشر عکسش را میدهد. اما لحظهای بعد دنبالم میآید و بهدلیل بیم دزدان از نشر عکسش پشیمان میشود.
ده ماه پیش، ساعت حدودا 10 قبلازظهر گروهی از دزدان در بازار کارته سخی با هم درگیر میشوند. حسینعلی 45 ساله در همان نزدیکی مصروف خرید بوده است. در آن هنگام تیر دزدان به خطا یا عمد به زانوی پای راست حسینعلی اصابت میکند؛ تنها کارگر یک خانوادهی دهنفره که در خانهی اجارهای زندگی میکند. حالا ده ماه است که او بیکار است و داکتران گفتهاند که کاسهی زانویش از کارافتاده و دیگر نمیتواند کار کند. حسینعلی که حالا مادر پیر و مریض، پدر فلج و چهار فرزندش که همه زیر 15 سال هستند، روی دستش مانده، نمیداند که با زندگیاش چه بکند: «از ترس شکایت هم نمیتوانم. پولیس آمد و اظهاراتم را گرفت و گفت که ما رسیدگی میکنیم. اما ده ماه است که هیچ خبری از ما نگرفته است. هیچ کاری نکرد. و ما همینطور بیسرنوشت ماندهایم. آیندهام خراب شد.»
هرچند دیگر امیدی برایش باقی نمانده اما بازهم از دولت میخواهد که دست او و خانوادهاش را بگیرد: «حالا که زندگیام خراب شده، از دولت میخواهم به من کمک کند. امنیت را بگیرد. تنها من نیستم که اینطور شدهام، بیشتر آدمهای کارگر و فقیر و بیچاره قربانی این دزدها میشوند.»

ساکنان این محلهی فقیرنشین میگویند چندین سال است که کارته سخی امنیت ندارد. ناامنی که روز و فصل و سال نمیشناسد. به همین خاطر چند مدتی اهالی منطقه شبانه در کوچهها نگهبانی میکردهاند. یکی از ساکنان قدیمی این محله میگوید: «حتا سلاح هم نداشتیم. با چوب و دنده نگهبانی میکردیم. یک روز آمر حوزه آمد و با خشم گفت که ما نیروی کافی برای تأمین امنیت داریم، شما چرا این کار را میکنید. ما گفتیم که از شما خیری ندیدهایم مجبور به انجام این کار شدهایم. چند روز گشت پولیس میآمد و منطقه آرام بود ولی حالا دوباره دزدها و ناامنی زیاد شده است.»
او گفت که بعد از ساعت 5 شام هیچ کسی هر قدر هم مجبور باشد از خانهاش بیرون نمیشود و به همین دلیل دزدان رو به سرقت روزانه آوردهاند.
پولیس کابل میگوید که برای تأمین امنیت منطقهی کارته سخی تلاش زیادی کرده و قبلا شمار زیادی را به اتهام جرم بازداشت کرده است. از جمله یک گروه سهنفرهی سارقان مسلح را از نزدیکی «گردنهی کارته سخی» که در سرقت منازل دست داشتهاند.
فردوس فرامرز، سخنگوی پولیس کابل میگوید که برای تأمین امنیت نواحی آسیبپذیر کابل گشتهای پولیس از 4 صبح تا 10 قبلازظهر و از 4 عصر تا 10 شب حضور دارند. او به اهالی کارته سخی گفت: «اهالی این منطقه مطمئن باشند که بهزودی شاهد تغییرات مثبت خواهند بود.»
ساکنان محل تصمیم گرفتند که بار دیگر مسألهی ناامنی را به پولیس گزارش دهند و در صورتی که اوضاع بهتر نشود، خود برای خرید سلاح و نگهبانی کوچهها اقدام کنند. پولیس کابل اما میگوید که بهجای اقدام خودسرانه برای تأمین امنیت، با پولیس همکاری لازم بکنند، زیرا تأمین امنیت وظیفه پولیس است نه مردم. فردوس فرامرز میگوید که در کابل جرم محیطی صورت میگیرد و به همین دلیل نقش ساکنان محل در شناسایی آنها در موفقیت پولیس مهم است.

حسینعلی، فیاض و متین همه اهل یک کوچهی کارته سخی است. تعداد افرادی که قربانی دزدان میشوند، میتواند به اندازهی شمار کوچههای این محله زیاد باشد. فیاض میگوید یک شب و روزی که در شفاخانه بوده، چندین نفر را آنجا آوردند که همه از کارته سخی بودند و توسط دزدان زخمی شده بودند.