صلح با عقبنشینی فرق دارد. توافق دولت ترمپ با طالبان یک عقبنشینی تمامعیار است. اگر این توافق کار یک رییسجمهور دموکرات میبود، اکثر جمهوریخواهان از آن ابراز نارضایتی میکردند و حق هم داشتند که عصبانی شوند.
بیایید از مشکلی شروع کنیم که با وجود بزرگی و واضحبودنش کسی نمیخواهد درباره آن صحبت کند.
واقعا نمیتوان ثابت کرد که سرنوشت افغانستان به نحوی به امنیت ملی ما بیربط است. جنگ در افغانستان «جنگی از سر انتخاب» نبود. پس از به آتشکشیدهشدن «واشنگتن دیسی» در 24 آگست 1814 توسط بریتانیا و حمله به «پرل هاربر» در 7 دسامبر 1941 توسط جاپان، حملات یازدهم سپتامبر بدترین ضربهای بود که ملت امریکا متحمل شد و طالبان از نزدیک در آن دخیل بودند. این حمله از طرف دشمنی صورت گرفت که با اجازه و تحت حمایت همان طالبانی که امروز دولت ترمپ با آن توافق امضا میکند، فعالیت داشت.
درست است که جنگ افغغانستان طولانی (19 سال)، مرگبار (بیش از 2400 امریکایی در آن کشته شدهاند) و خستهکننده بوده است. درست است که امریکاییها خواهان پایان آن هستند و یک توافق صلح واقعی نهتنها برای ایالات متحده بلکه برای ملت افغانستان ـ که درد و رنج وصفناپذیری را متحمل شدهاند ـ نیز مایهی آرامش است، اما وقتی طرف مقابل تان قصد ادامهی جنگ را داشته باشد و توافقنامهی صلحی که میخواهی با آنها داشته باشی متحدینتان را تضعیف و دشمنانتان را تقویت کند، امیدی به صلح واقعی نیست.
اگر متن توافقنامهی صلح ایالات متحده و طالبان را خوانده باشید، بلافاصله متوجه میشوید که این توافقنامه به طالبان یک سری امتیازات ملموس و قابلاندازهگیری را میدهد. طبق این توافقنامه، تعداد نیروهای ایالات متحده در افغانستان طی 135 روز به 8600 سرباز (و به همان تناسب نیروهای ائتلاف) کاهش پیدا میکند. سپس باقیمانده نیروهای امریکایی و ائتلاف طی 14 ماه از افغانستان خارج خواهند شد.
در عینحال تلاش ایالات متحده برای آزادکردن 5 هزار زندانی طالبان تا 10 ماه مارچ از زندانهای دولت افغانستان، به تقویت نیروی جنگی طالبان خواهد انجامید. بدتر از آن، ایالات متحده با هدف «آزادی تمام زندانیان باقیمانده در طی سه ماه متعاقب آن» موافقت کرده است. ایالات متحده طبق توافقنامه همزمان که برای آزادی تمام زندانیان طالبان تلاش میکند، متعهد است که نام اعضای طالبان را از فهرست تحریمها حذف کند، ممنوعیت سفر را که بر اعضای این گروه وضع شده بردارد، داراییهای اعضای این گروه را آزاد کند و تحریم تسلیحاتی را نیز بردارد.
عقبنشینی برنامهریزیشدهی امریکا و آزادی زندانیان طالب از زندانهای دولت افغانستان، در صورتی که با طالبان توافقی مبنی بر متوقفکردن خصومتشان علیه متحدان ما صورت نگیرد، منجر به تغییر اساسی در موازنه نیروهای درگیر در میادین نبرد افغانستان میشود.
در وضعیت فعلی توافق ایالات متحده و طالبان بدتر از یک خروج ساده به نظر میرسد. امریکا میتواند بدون آنکه به آزادی زندانیان طالبان موافقت کند، افغانستان را ترک گوید. امریکا میتواند بدون وعدهی لغو تحریمها علیه این گروه، افغانستان را به حال خودش رها کند. پس چرا با دادن امتیازات اضافی به طالبان، موافقت کرده؟
امریکا این امتیازات ملموس را در بدل وعدههای غیرقابلاجرای یک دشمن غیرقابلاعتماد، میدهد. طبق توافقنامه، طالبان به اعضای خود یا اعضای القاعده اجازه نخواهد داد از خاک افغانستان برای تهدید امنیت ملی امریکا استفاده کنند. طالبان در توافقنامه گفتهاند برای کسانی که ایالات متحده را تهدید میکنند «پیام واضحی» دارند و آن اینکه آنها «جایی در افغانستان ندارند.» با اینحال، توافقنامهای که علنی شده هیچگونه ضمانت اجرایی برای این تعهدات ارائه نمیکند. وقتی امریکا از افغانستان خارج شود، ما تقریبا از مجبورکردن طالبان به عمل به این وعدهها ناتوان خواهیم بود.
به عبارت دیگر، طبق این توافقنامه امریکاییها توقع دارند طالبان به حفاظت از امنیت ملی ایالات متحده کمک کند.
امریکاییهای سرخوردهای وجود دارند که این توافقنامه را صرفنظر از شرایط آن خواهند پذیرفت. آنها به خیانت به متحدان ما و تقویت دشمن ما رضایت خواهند داد زیرا آنها معتقدند که ما «شکست» خوردهایم و زمان آن فرا رسیده که «جنگ بیپایان» پایان یابد. ولی ما باید روایت شکست را قبول نکنیم و عباراتی چون «جنگ بیپایان» بیش از آنکه به ما کمک کند، برای مان گمراهکننده است.
ارتش امریکا در افغانستان از 11 سپتامبر تاکنون در هدف نهایی خود ناکام نبوده است. ارتش امریکا، ایالات متحده را از هرگونه تکرار آن روز وحشتناک در امان نگه داشته است. ارتش امریکا طالبان را از قدرت بیرون رانده است و القاعده و سایر دشمنان را از لانههای امنی که آنها برای بازسازی خودشان و ظهور دوباره به عنوان تهدید تروریستی جهانی نیاز دارند، محروم کرده است. درست است ما طالبان را ریشهکن و افغانستان را متحول نکردهایم. اما از ملت خود دفاع کردهایم و اکنونهم با تلفات اندک و سربازان اندک از ملت خود دفاع میکنیم.
بحث «جنگ بیپایان» اغلب براین فرض استوار است که پایان جنگ ما با جهادیها به دست خود ماست. نه اینطور نیست. اگر جهادیها خودشان تصمیم نگیرند که سلاح خود را بر زمین بگذارند، بهترین تلاشهای ما هم برای پایاندادن به درگیری طولانی امریکا، بینتیجه خواهد بود. در واقع، همین تلاش فعلی ما برای خروج از این درگیریها میتواند به تقویت دشمنان ما منجر شود و به امنیت ملی ما آسیب برساند.
ما متاسفانه از گذشته درس نمیگیریم. در سال 2011 دولت اوباما آخرین نظامیان باقیمانده امریکا در عراق را از این کشور خارج کرد. دولت اوباما اینکار را در حالی انجام داد که دشمنان امریکا در عراق به مراتب ضعیفتر از دشمنان امریکا در افغانستان بودند و برخلاف کار اخیر دولت ترمپ در افغانستان، دولت اوباما هنگام خروج از عراق کاری نکرد که دشمنان امریکا در عراق تقویت شوند. اما سه سال نگذشت که نیروهای امریکایی مجبور شدند دوباره به عراق بازگردند. ظهور داعش منجر به قتل و کشتار در مقیاس کلان شد و بهخاطر داعش تهدید تروریسم بینالمللی فراتر از منطقه گسترش یافت. امریکا مجبور شد دست به کار شود.
از هماکنون پیداست که طالبان نیت شوم دارند. گزارشها نشان میدهد که درگیری بین طالبان و نیروهای امنیتی افغان از سر گرفته شده و طالبان گفتهاند تا زمانی که 5000 زندانیشان از زندانهای دولت افغانستان آزاد نشوند، حاضر نیستند با حکومت این کشور مذاکره کنند. حکومت افغانستان به صورت قابلدرکی تمایل ندارد هزاران نیروی تقویتی را به صفوف دشمن مرگبار خود بفرستد.ملت امریکای خسته از جنگ باید در برابر عقبنشینی دولت ترمپ از افغانستان مقاومت کنند. ملت امریکا نباید توافقی را که موجب تقویت طالبان شود، تحمل کنند. چیزهایی وجود دارد که از «جنگ بیپایان» بدترند و اگر به حقانیت این امر شک دارید، بنای یادبودی در مرکز «منهتن» است که به ما یادآوری میکند که تهدیدات مرگبار میتواند حتا از دورترین نقطهی زمین ما را نشانه بگیرد.