نبود چشم‌انداز روشن برای پایان خشونت در افغانستان

نبود چشم‌انداز روشن برای پایان خشونت در افغانستان

خون‌ریزی و سردرگمی ده‌ها سال می‌شود افغانستان را در کام خود فرو برده است. توافق‌نامه ایالات متحده و طالبان که در 29 فبروری در دوحه‌ی قطر امضا شد، با ایجاد رقابت بین گروه‌های شبه‌نظامی ضددولت، تنش‌ها را در منازعه این کشور افزایش داد. گروه‌هایی همچون ولایت خراسان دولت اسلامی (داعش در افغانستان) با اعمال خشونت بیشتر، با طالبان برای کسب موفقیت و نفوذ سیاسی رقابت می‌کنند. در عین‌حال، این گروه‌ها به موفقیت یکدیگر به‌عنوان منبع الهام و همکاری نگاه می‌کنند.

در 2 نوامبر، حمله به دانشگاه کابل که منجر به کشته‌شدن 35 دانشجو و زخمی‌شدن 50 تن دیگر شد، افغانستان را تکان داد. (آمار رسمی تعداد کشته‌شدگان این حمله را 22 و تعداد زخمی‌ها را 27 نفر می‌خواند.) این حمله آخرین مورد از حملات متعدد گروه‌های شبه‌نظامی بر نهادهای آموزشی کشور بود. در 24 اکتبر، یک بمب‌گذار انتحاری مرکز آموزشی کوثر دانش را در غرب کابل هدف قرار داد که در آن دست‌کم 43 نفر کشته و 57 تن دیگر زخمی شدند. در آگست 2018، حمله‌ی انتحاری دیگری بر مرکز آموزشی موعود که همانند مرکز کوثر دانش در غرب کابل در منطقه عمدتا شیعه‌نشین واقع شده است، دست‌کم 48 کشته و 60 زخمی برجا گذاشت. قربانیان هردو حمله اغلب زیر 20 سال بودند، برخی از آن‌ها کم‌تر از 15 سال سن داشتند.

چه کسی دانش‌آموزان را کشت؟

در محیط به‌شدت پیچیده افغانستان، زنده‌ماندن برای افغان‌ها امری اتفاقی است. سجاد نجاتی در حمله دانشگاه کابل زخمی شد. او همچنین یکی از بازماندگان حمله به مرکز آموزشی موعود است. او بر اثر حمله به کوثر دانش سه نفر از اعضای خانواده‌اش را از دست داده است.

ولایت خراسان دولت اسلامی مسئولیت هرسه حمله را به عهده گرفت، درحالی‌که طالبان هرگونه ارتباط را رد کردند. با این‌حال، حمله‌ی طالبان بر دانشگاه امریکایی افغانستان در آگست 2016 باعث کشته‌شدن 14 نفر و زخمی‌شدن 35 تن دیگر شد. بیشتر قربانیان، دانشجوی این دانشگاه بودند. حمله بر کوثر دانش و موعود عمدتا حمله بر هزاره‌های شیعه بود؛ گروهی سرکوب‌شده در افغانستان که روی آموزش و تحصیل به‌عنوان یک استراتژی برای بیرون‌آمدن از موقعیت پرمخاطره خود در افغانستان سرمایه‌گذاری کرده است. امسال شمسیه علی‌زاده، بازمانده حمله به موعود، با گرفتن بالاترین نمره در میان حدود 200 هزار دانشجو، در صدر جدول راه‌یافتگانِ دانشگاه‌های دولتی کشور قرار گرفت. وقتی بر مرکز آموزشی موعود حمله شد، شمسیه 15 ساله بود و امکان داشت مانند بسیاری از دوستانش، جان خود را از دست دهد.

در فردای حمله به دانشگاه کابل، دانشجویان دست به اعتراض زدند، علیه طالبان و دولت اسلامی شعار دادند و پلاکاردهایی در دست داشتند که روی آن نوشته شده بود «ما را نکشید.» در مجموع 13 نفر از جمله فرمانده امنیتی دانشگاه کابل و فرمانده پولیس همان ناحیه به دلیل کوتاهی‌شان در جلوگیری از این حمله بازداشت شدند. با این‌حال، معاون اول رییس‌جمهور امرالله صالح با این استدلال که مشکل سیستماتیک است و نیاز به توجه عمیق‌تری دارد، از این تصمیم بازگشت. هنوز معلوم نیست که آیا بازداشت‌شدگان آزاد شده‌اند یا خیر.

این پرسش که سه مرد مسلح چگونه به دانشگاه کابل وارد شدند، هنوز بی‌پاسخ مانده است. دانشگاه کابل سه دروازه اصلی دارد که توسط نیروهای پولیس محافظت می‌شود. تروریست‌ها از دروازه شمالی وارد شدند که معمولا توسط تعداد زیادی از مأموران پولیس مدیریت و نظارت می‌شود. پولیس کارت هویت و شناسه‌های تمام بازدیدکنندگان را هنگام ورود بررسی می‌کنند. با توجه به این‌که در دروازه‌های دانشگاه کابل هیچ نشانه‌ای از انفجار دیده نشد، صالح ساعاتی پس از حمله آن‌را یک «ناکامی استخباراتی» خواند.

پژوهش‌ نشان می‌دهد که دانشگاه‌های افغانستان در سال‌های اخیر در معرض افراط‌گرایی قرار گرفته‌اند و به زمین حاصل‌خیزی برای جلب و جذب گروه‌هایی همچون داعش و طالبان تبدیل‌ شده‌اند. در جولای 2019، نهادهای امنیتی افغانستان سه عضو ولایت خراسان دولت اسلامی را در دانشگاه کابل دستگیر کردند. در 14 نوامبر، معاون رییس‌جمهور صالح اعلام کرد که نیروهای امنیتی طراح اصلی حمله به دانشگاه کابل را دستگیر کرده‌اند. به گفته صالح، محمد عادل توسط شبکه‌ی حقانی، شاخه‌ای از گروه طالبان مستقر در میرام‌شاه پاکستان، استخدام شده و سه سال پیش پس از به پایان‌رساندن سال سوم تحصیلاتش در دانشکده شرعیات دانشگاه کابل، ناپدید شده بود.

جنگ نیابتی، تروریسم، سردرگمی

طالبان در توافق‌نامه صلح خود با ایالات متحده، موافقت کرده که بمب‌گذاری مراکز شهری را متوقف و روابط‌ خود را با سایر گروه‌های تروریستی نظیر القاعده، قطع کند. با این‌حال، برپایه گزارش سیگار، حملات طالبان در 3 ماه گذشته 50 درصد افزایش یافته است و این گروه در این سه ماه دست‌کم روز 55 حمله را در سراسر کشور انجام داده است. از زمان آغاز رسمی مذاکرات بین‌الافغانی در قطر در 12 سپتامبر، هیچ کاهشی در رقم تلفات غیرنظامیان در افغانستان به میان نیامده است. طالبان از عملیات‌های نظامی‌شان در خاک افغانستان به‌عنوان ابزار چانه‌زنی در میز مذاکره در دوحه استفاده می‌کنند. این کار طالبان نگرانی‌ها را در مورد تلاش این گروه برای ایجاد رژیمی تمامیت‌خواه و تبعیض‌آمیز در کشور در صورت به قدرت‌رسیدن در نتیجه مذاکرات، افزایش داده است.

گزارش‌های مکرر از ادامه ارتباط طالبان با القاعده، یکی‌دیگر از نگرانی‌هاست. ماه گذشته نیروهای امنیتی افغانستان یک رهبر ارشد القاعده را در ولایت غزنی در منطقه تحت کنترل طالبان کشتند. یکی‌دیگر از اعضای القاعده در منطقه‌ی تحت نفوذ طالبان در ولایت فراه در غرب افغانستان کشته شد. همچنین، پژوهش‌ها نشان می‌دهد که در گذشته طالبان و ولایت خراسان دولت اسلامی با یکدیگر همکاری ــ و نیز درگیری ــ داشته‌اند.

بسیاری در افغانستان طالبان را مسئول میزبانی از و همکاری با گروه‌های مختلف تروریستی می‌دانند. ادامه‌ی جنگ توسط طالبان ثبات سیاسی، توسعه اقتصادی و وضعیت امنیتی افغانستان را به‌شدت تضعیف کرده است. این امر عملکرد و توانایی کنترل ارضی حکومت را تضعیف کرده و راه را برای سایر گروه‌های شبه‌نظامی همچون ولایت خراسان دولت اسلامی باز کرده است. هم ولایت خراسان دولت اسلامی و هم طالبان مواضع ایدئولوژیک مشابه نسبت به آموزش سکولار دارند و وضعیت امروز افغانستان واضح می‌سازد که جنگ این کشور به یک استراتژی آگاهانه خشونت‌ورزی بی‌رویه علیه مراکز آموزشی و جوانان در کشور تبدیل شده است.

در مورد حملات اخیر در شهرهای افغانستان سه نظریه وجود دارد. نظریه اول می‌گوید که طالبان این حملات را سازمان‌دهی می‌کنند، اما مسئولیت آن‌را نمی‌پذیرند تا از هرج‌ومرج و واکنشِ ناشی از این حملات علیه دولت، بهره‌مند شوند. این کار طالبان به ولایت خراسان دولت اسلامی امکان می‌دهد مسئولیت این حملات را به عهده بگیرد. پس از حمله بر دانشگاه کابل، صالح ادعا کرد که ادعای ولایت خراسان دولت اسلامی مبنی براین‌که این حمله کار این گروه بوده، دروغ است. صالح به پرچم طالبان که ظاهرا در صحنه حمله پیدا شده بود، به‌عنوان مدرک دست‌داشتن طالبان در این حمله اشاره کرد. به گفته معاون اول رییس‌جمهور، سلاح‌های به‌دست‌آمده از محل حمله با عکس‌های منتشرشده توسط ولایت خراسان دولت اسلامی مطابقت ندارد. طالبان اما این ادعاها را رد می‌کند.

نظریه دوم می‌گوید که شبکه حقانی، شاخه‌ای از طالبان که به آی‌اس‌آی پاکستان نزدیک است، بر مناطق شهری افغانستان حمله می‌کند. برخی از کارشناسان استدلال می‌کنند که اختلافاتی بین شورای کویته طالبان و شعب شبکه حقانی وجود دارد و بنابراین، شبکه حقانی بدون تأیید شورای کویته بر مناطق شهری افغانستان تحت نام ولایت خراسان دولت اسلامی حمله می‌کند. از زمان ظهور داعش در افغانستان، شبکه حقانی مسئولیت اکثر حملات کلانی را که بر مناطق شهری افغانستان صورت گرفت به عهده نگرفت و به‌جای آن مسئولیت اکثر این حملات را ولایت خراسان دولت اسلامی به عهده گرفت. طبق این نظریه، عامل اصلی فعالیت‌های تروریستی در افغانستان شبکه حقانی است، نه ولایت خراسان دولت اسلامی. گفته شده است که شبکه حقانی نه‌تنها با آی‌اس‌آی بلکه با القاعده و ولایت خراسان دولت اسلامی ارتباط نزدیک و در سطوحی با یکدیگر همکاری دارند. کسانی که به این نظریه باور دارند، استدلال می‌کنند که بین شبکه حقانی و ولایت خراسان دولت اسلامی رابطه نزدیکی وجود دارد.

نظریه سوم می‌گوید که ولایت خراسان دولت اسلامی به‌طور مستقلانه حملات بر مناطق شهری افغانستان مانند حمله بر دانشگاه کابل را سازمان‌دهی می‌کند. برپایه این تحلیل، ولایت خراسان دولت اسلامی امروزه از نفوذ بیشتری در مناطق شهری افغانستان برخوردار است. اما درحال حاضر این استدلال طرفدار زیادی در میان کارشناسان و مقامات امنیتی افغانستان ندارد. از دید حکومت افغانستان، ولایت خراسان دولت اسلامی بستری برای فعالیت‌های مخفی پاکستان در افغانستان است و این گروه به‌عنوان چتر برای بسیاری از بازیگران از جمله شبکه حقانی و طالبان پاکستان برای حمله بر اهدافی در افغانستان عمل می‌کند. حسین حقانی، سفیر پیشین پاکستان در ایالات متحده معتقد است که همان نیروهایی که در پاکستان از شبکه حقانی پشتیبانی می‌کنند، از ولایت خراسان دولت اسلامی نیز حمایت می‌کنند.

مرگ با هزار زخم

منازعه افغانستان یک بعد ندارد. این منازعه ترکیبی از جنگ‌های نیابتی و تروریسم است. بعد نیابتی جنگ از دهه 1980 به این‌سو پیامدهای خواسته و ناخواسته بی‌شماری داشته، مانند شکنندگی دولت، تروریسم، فرقه‌گرایی، جنایات جنگی، چندپارگی اجتماعی و تندروی. دانشگاه کابل طی این چهار دهه جنگ در مرکز این نزاع بوده است. اواخر سال 1983، انفجار بمبی که زیر میز اتاق غذاخوری دانشگاه کابل جاسازی شده بود، باعث کشته‌شدن بسیاری شد. بعدا، بریگید محمد یوسف، که در آن‌زمان رییس دفتر آی‌اس‌آی در امور افغانستان برای مدیریت جنگ بود، در کتاب خاطرات خود فاش کرد که این حمله بخشی از استراتژی «مرگ با هزار زخم» پاکستان بود.

این شبح از تاریخ هنوز در حافظه جمعی افغانستان تازه است. پناه‌گاه‌های طالبان در پاکستان این گروه را قادر ساخت که درگیری‌ در افغانستان را تشدید کند. پیوندهای پیچیده و همکاری بین طالبان، ولایت خراسان دولت اسلامی و القاعده باور این مسأله را که آن‌ها برای هدف قراردادن نهادهای آموزشی و انجام ترورها با یکدیگر هم‌دست نشده‌اند، دشوار می‌کند. در همین‌حال، زمینه‌یابی جنگ در افغانستان از طریق درنظرگرفتن سابقه طولانی همکاری بین گروه‌های شبه‌نظامی و سازمان‌های اطلاعاتی منطقه، پویایی و بعد نیابتی این جنگ را آشکارتر می‌کند.

اشتباهات انجام‌شده از تمام طرف‌های این جنگ، به‌ویژه اشتباهات دولت ترمپ در واشنگتن، باعث ایجاد انگیزه و امید برای بسیاری از گروه‌های افراطی در منطقه شده است. توافق‌ ایالات متحده و طالبان به‌خصوص، افغانستان را به زمین بازی گروه‌های افراطی مختلف و طرفداران آن‌ها تبدیل کرده که هرکدام سعی می‌کنند یا از دیگری پیشی بگیرند یا برای شکست‌دادن حکومت افغانستان همکاری تاکتیکی کنند. حتا گروه‌های افراطی پاکستانی از حکومت افغانستان خواسته‌اند که در برابر طالبان تسلیم شود.

این گروه‌ها در تلاشند تا از طریق خشونت برای‌ خود ابزار فشار بسازند و مدعی افتخار مقاومت در برابر ایالات متحده و شرکایش باشند. این گروه‌ها برای ایجاد سرخوردگی و هرج‌ومرج می‌جنگند تا بتوانند دامنه و مرگ‌آوری عملیاتی خود را گسترش دهند و از این طریق منبع الهام فراملی شوند. تا زمانی که برای مقابله مؤثر با این تهدید، تغییری در سیاست مقابله با این گروه‌ها به میان نیاید، چشم‌انداز روشنی برای پایان‌دادن به این خشونت‌ها وجود ندارد.