داستان رمه‌ی گوسفندان و ماین 40 هزاری طالبان

داستان رمه‌ی گوسفندان و ماین ۴۰ هزاری طالبان

خانواده‌ای که هم رمه‌اش قربانی ماین طالبان شد و هم غرامت پرداخت کرد

چند سال پیش وقتی چوپان رمه‌ی گوسفندهای خانواده‌ی خیال‌محمد را از راه عمومی روستای‌شان در ولسوالی چهاربولک بلخ عبور می‌داد، به ماین کنار جاده‌ای افراد طالبان برخورد. ماینی که برای هدف قراردادن نیروهای دولتی زیر پل جاسازی شده بود، گوسفندهای زبان‌بسته را به هوا بلند کرد و اطراف پل را خون و لاشه‌ی گوسفند گرفت. این رویداد، خسارت سنگین مالی به خانواده‌ی خیال‌محمد وارد کرد. پس از آن افراد طالبان پشت در خانه‌اش برای گرفتن غرامت آمدند. یخن پدر و پدربزرگ خیال‌‌محمد را گرفتند که چرا فکر نمی‌کرده‌اند «مجاهدین زیر پل ماین جاسازی کرده» و رمه‌ی‌شان آن را از هدف منحرف کرده و به هدر داده است. خانواده‌ی خیال‌محمد ضمن از دست‌دادن دست‌کم ۳۰ راس گوسفند، مجبور شد که ۴۰ هزار افغانی قیمت ماین بشکه‌ای منفجرشده‌ی طالبان را نیز به آن‌ها بپردازد. این تنها بخشی از بدبیاری‌های خانواده‌ی خیال‌محمد امرخیل است. از سال ۱۳۹۴ به بعد دو عضو خانواده‌ی ۱۲ نفری او بر اثر جنگ‌های گروه طالبان با نیروهای دولتی کشته شده و یک عضو دیگر آن به‌شدت جراحت برداشته است.

جنگ اولین قربانی‌اش را در ماه ثور ۱۳۹۵ از خانواده‌ی خیال‌‌محمد گرفت. محمدآجان ۲۲ ساله، پسرعموی او وقتی با بیل دست‌داشته‌اش، داشت روی زمین‌های کشاورزی کار می‌کرد، تیر خورد. تیری که معلوم نبود از کدام سمت به او شلیک شده بود. اما سه شبانه‌روز بود که میان نیروهای دولتی و جنگجویان طالبان درگیری شدید جریان داشت، طوری که خانواده‌ی او نمی‌توانست به محل مرگ محمدآجان برود و جسدش را انتقال دهد.

«سه شبانه‌روز دنبالش گشتیم و با کمک ریش‌سفیدان محل توانستیم جسدش را بیاوریم. مرگ او روی خانواده‌ام خیلی تأثیر گذاشت، چون اولین قربانی خانواده‌ی ما بود.»

سه سال بعد از این اتفاق، در یکی از روزهای ماه حمل ۱۳۹۸ اعضای خانواده‌ی خیال‌محمد هر کدام در اتاق‌های خانه سرگرم کاری بودند اما عمویش شکرالدین روی حویلی داشت قدم می‌زد. گلوله هاوانی انگار از غیب رسید و در وسط حیاط منفجر شد. شکرالدین فقط چند لحظه بدون این‌که بتواند حرفی بزند، زنده ماند و بعدا به‌عنوان دومین قربانی خانواده‌ی خیال‌محمد، جان داد. یک سال بعد از این اتفاق، برادر بزرگ‌تر او با دوستش روی زمین‌ها داشتند کار می‌کردند که هدف یک هواپیمای بدون‌سرنشین قرار گرفت. این بار اما خانواده‌ی خیال‌‌محمد شانس آورد و سومین عضو خانواده زنده ماند. حالا درد زنده‌ماندن برادری که بعد از آن حادثه معلول شده برای خیال‌محمد سخت‌تر از جان‌دادنش است: «ولی درد و رنج زخمی‌شدن و معلول‌شدنش برای ما سخت‌تر از هر چیزی است. هر لحظه که می‌بینیم دردش برای ما تازه می‌شود.»

چهاربولک در شرق ولایت بلخ، یکی از ناامن‌ترین ولسوالی‌های این ولایت است. در چهار سال گذشته جنگ شدید میان نیروهای دولتی و گروه طالبان رخ داده است. جنگی که بیش از همه مردم این منطقه، هزینه‌ی آن را پرداخت کرده‌اند. بعد از سال‌های ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ خورشیدی که این ولسوالی ناامن شده و گروه طالبان در آن به‌طور گسترده نفوذ کرده، منطقه و روستای خیال‌محمد امرخیل روی خوشبختی را ندیده است. او وقتی از وضعیت مناسب روستای‌شان قبل از آمدن دوباره‌ی طالبان حرف می‌زند، در نگاه و صدایش حسی افسوس گذشته‌ی از دست‌رفته پیدا می‌شود. انگار می‌خواهد به جای همه‌ی کلمات، شعری از انوری بخواند:

آخر افسوس مان بیاید از آنک

ملک در دست مشتی افسوسی است

می‌گوید قبل از این‌که منطقه‌‌شان تحت کنترل طالبان قرار گیرد، همه‌ی اهالی روستا زندگی خوب و رو به پیشرفتی داشتند. دولت روی تپه‌ی بلندی، مکتبی با نما و رنگ شادی برای دختران و پسران روستا ساخته بود. خیال‌محمد امرخیل مثل بسیاری از کودکان روستای‌شان در همین مکتب درس خواند و به دانشگاه بلخ راه یافت. پس از فارغ‌‌شدن اما جنگ و ناامنی آرزوی یافتن شغل و داشتن درامد را ظاهرا برای همیشه از او گرفته است. حالا او بعد از دست‌دادن دو عضو خانواده و معلول‌شدن برادر بزرگ‌تر، به‌عنوان سرپرست خانواده باید روی زمین‌های کشاورزی‌شان کار کند.

دور دوم مذاکرات صلح میان هیأت افغانستان و گروه طالبان که در ماه جدی در دوحه آغاز شد، پیشرفتی نداشته است. عکس: آرشیو
دور دوم مذاکرات صلح میان هیأت افغانستان و گروه طالبان که در ماه جدی در دوحه آغاز شد، پیشرفتی نداشته است. عکس: آرشیو

طالبان بعد از سال ۸۸ آهسته‌آهسته از طریق مبلغان دینی در روستای خیال‌محمد نفوذ کردند. آن‌ها از درِ اسلام وارد می‌شدند و مردم را به فاصله‌گیری از «دولتِ کافر» تشویق می‌کردند. آن‌ها به مردم وعده‌ی یک نظام اسلامی و عادلانه را که فقط طالبان می‌تواند آن را پیاده کند، می‌دادند. نظامی که از نظر آن‌ها در آن هیچ کسی، هیچ مشکلی نخواهد داشت. اما وقتی گروه طالبان کنترل چهاربولک را به دست گرفت، خبری از آن وعده‌های دل‌‌خوش‌کننده نبود. مردم با چهره واقعی آن‌ها مواجه شدند. به گفته‌ی خیال‌محمد، حالا طالبان کار را به جایی رسانده‌اند که همه‌ی کودکان از حق آموزش محروم شده‌اند. مکتبی که او و بسیاری از کودکان در آن درس خوانده بودند و در حیاط آن گل و نهال کاشته بودند، اکنون تبدیل به مخروبه شده است. در و پنجره‌ی آن شکسته و روی  دیوارهای رنگی آن تنها سوراخ‌های به‌جامانده از گلوله باقی مانده است. تعداد کمی از پسران مخفیانه به شهر مزار شریف می‌روند و درس می‌خوانند. دختران اما فقط تا سن ۹ سالگی اجازه دارند که در مساجد درس دینی بخوانند. همچنین افراد طالبان از کلینیک روستای آن‌ها به‌عنوان اداره‌ی گمرک استفاده می‌‍‌کنند وقتی موترهای باربری مزارشریف-شبرغان از آن‌جا عبور می‌کند از رانندگان آن‌ها پول می‌گیرند.

«حالا که گروه طالبان در همه جا نفوذ کرده و منطقه را تحت کنترل خود گرفته  به مردم ظلم می‌کند. مردم مشکلات زیادی دارند. از مردم ملکی برای اهداف نظامی‌شان استفاده می‌کنند. از دانش‌آموزان گرفته تا دهقانان و مردم عام. مردان باید علوم و آموزش‌های عصری مثل انگلیسی و کمپیوتر را مخفیانه بخوانند.»

خیال‌محمد به‌عنوان عضو شبکه‌ی ملی قربانیان جنگ می‌گوید که مردم چهاربولک دیگر طاقت کشیدن بار این جنگ را ندارند و چشم‌به‌راه صلح‌اند. صلحی که از نظر او حالا در مسیر درستی پیش نمی‌رود: «در مذاکرات صلح که میان هیأت‌های افغانستان و گروه طالبان در دوحه جریان دارد قبل از هر چیزی باید روی آتش‌بس سراسری توافق شود. بعدا در این مذاکرات برای تأمین صلح پایدار، قربانیان جنگ افغانستان که هزینه سنگین جنگ را پرداخته‌اند، باید حضور داشته باشند.»

شبکه‌ی ملی قربانیان جنگ به کمک موسسه حقوق بشر و دموکراسی افغانستان ایجاد شده و چند ماه قبل در کابل اعلام موجودیت کرد. اعضای این شبکه از هشت حوزه‌ی جغرافیایی افغانستان هستند و از دو طرف مذاکره‌کننده می‌خواهند که آن‌ها را در روند مذاکرات صلح وارد کنند.

دور دوم مذاکرات در ۱۷ جدی میان هیات افغانستان و گروه طالبان در دوحه قطر در حالی از سر گرفته شد که خشونت‌ها در افغانستان شدت گرفته و مذاکرات هم پیشرفتی نداشته است. از نظر خیال‌محمد ۲۳ ساله، شکست این بن‌بست فقط با اعلام‌ آتش‌بس ممکن است. او معتقد است که «همزمان نمی‌شود در یک دست هم آب گرفت و هم آتش».

نکته: خیال‌محمد امرخیل به‌‌دلیل مسائل امنیتی نخواست که عکسی از او در این گزارش نشر شود.