خواب آشفته‌ی فتح

خواب آشفته‌ی فتح

۳۰ ماه پیش، زمانی که در اواسط پاییز ۱۳۹۷، نخستین دور مذاکرات صلح افغانستان میان دیپلمات‌های امریکایی به رهبری زلمی خلیل‌زاد و نمایندگان طالبان در دوحه برگزار شد، امید کم‌سابقه‌ای برای پایان‌یافتن چهار دهه خشونت و جنگ ویرانگر در افغانستان خلق شد. تصور و انتظار مردم از این روند، کاهش خشونت، آغاز روندی سیاسی برای حل منازعه‌ی جاری در کشور و در نهایت برقراری صلح پایدار بود.

برخلاف انتظار، اکنون که ۳۰ ماه از برگزاری نخستین دور مذاکرات صلح افغانستان میان امریکایی‌ها و طالبان می‌گذرد، نه‌تنها امید مردم به برقراری با گذشت هر روز کمتر می‌شود که خشونت‌ها افزایش یافته و برخلاف تصور اولیه مبنی بر حرکت به سمت استقرار صلح پایدار، حتا بیم شکست روند دوحه و کشانده‌شدن افغانستان به یک جنگ داخلی خونبار دیگر نیز خلق شده است.

زمانی که روند صلح افغانستان در پاییز ۱۳۹۷ به‌صورت رسمی آغاز شد، هر یک از طرف‌های درگیر در جنگ، هرکدام رویکردهای جداگانه‌ و به تبع آن، انتظارهای متفاوتی از روند داشتند. ایالات متحده‌ی تحت رهبری ترمپ، به دنبال پایان دادن به طولانی‌ترین جنگ ایالات متحده به قیمت واگذاری امتیازات بادآورده به طالبان بود. باج‌دهی حکومت پیشین ایالات متحده به طالبان، با پیشرفت روند و منتج‌شدن مذاکرات به نتایج و توافقات، برجسته‌تر می‌شد. توافقنامه‌ی صلح ۲۹ فبروری ۲۰۲۰ میان ایالات متحده و طالبان، اوج این باج‌دهی بی‌رویه به طالبان را به نمایش می‌گذاشت. براساس این توافقنامه، ایالات متحده در بدل تعهد طالبان مبنی بر قطع رابطه با القاعده، به خروج کامل نظامی از افغانستان، تعدیل نظام از جمهوریت کنونی به «حکومت اسلامی پس از توافق صلح»، رهایی ۵ هزار زندانی طالبان از زندان‌های دولت افغانستان، رفع تحریم‌ها و خارج کردن طالبان از فهرست سیاه شورای امنیت سازمان ملل متحد، متعهد شد. از امتیازهای بادآورده‌ای که به طالبان واگذار شد، چنین برمی‌آمد که ایالات متحده به قول معروف، به دنبال «بینی‌خمیری» است تا بتواند نیروهایش را به‌صورت امن از افغانستان خارج کند.

رییس‌جمهور غنی همواره بر روند جاری و میکانیزم مذاکرات صلح که به رهبری ایالات متحده آغاز شد، معترض بوده است. عکس از شبکه‌های اجتماعی
رییس‌جمهور غنی همواره بر روند جاری و میکانیزم مذاکرات صلح که به رهبری ایالات متحده آغاز شد، معترض بوده است. عکس از شبکه‌های اجتماعی

حکومت افغانستان در مذاکرات صلح میان ایالات متحده و طالبان غایب اصلی بود. تلاش حکومت بر این بود که دولت افغانستان به‌‌عنوان نظام مشروع و مورد حمایت اکثریت جمعیت کشور، در مذاکرات صلح دوحه سهیم شده و روند تحت مالکیت‌اش قرار بگیرد. هدف از این تلاش حکومت، جلوگیری از سناریوی مذاکره و توافق میان ایالات متحده در خصوص آینده‌ی سیاسی کشور در غیبت حکومت مشروع و مستقر بود. به تبع این رویکرد، از آغاز روند تا کنون، حکومت افغانستان در هر مرحله که برایش ممکن و مقدور بوده، مخالفت‌های صریح و غیرمستقیم‌اش بر روند و اعتراض‌هایش نسبت به میکانیزم مذاکرات را ابراز کرده است.

طالبان به‌‌عنوان بزرگ‌ترین گروه تروریستی و شورشی در جنگ جاری افغانستان و طرف اصلی مذاکرات صلح، در پی آن بود تا ابتدا از طریق مذاکرات سیاسی با ایالات متحده، با این کشور در خصوص خروج نظامی از افغانستان به توافق رسیده و جنگ‌اش به این کشور را پایان دهد و سپس با رویکرد نفوذ سیاسی بر جبهه‌ی جمهوریت و در صورت نیاز استفاده از غلبه‌ی نظامی، به «رؤیای فتح» جامه‌ی عمل بپوشانند.

طالبان در طول ۳۰ ماهی که از آغاز روند سیاسی دوحه می‌گذرد، با گذشت هر روز، رویکرد واقعی‌شان نسبت به پروسه‌ی صلح مبنی بر فتح نظامی یا سیاسی جمهوری اسلامی افغانستان را بیشتر از پیش به نمایش گذاشتند. نزدیک به یک سال از امضای توافقنامه‌ی دوحه که نام رسمی آن، «توافقنامه‌ی آوردن صلح به افغانستان» بود، می‌گذرد اما برخلاف فحوای اسم این توافقنامه، پس از امضای آن، طالبان شدیدترین خشونت‌ها و حملات در طول ۲۰ سال گذشته را بر مردم و دولت افغانستان تحمیل کردند. دولت افغانستان باوصف آن‌که در مذاکرات صلح میان طالبان و ایالات متحده مشارکت نداشت، حاضر شد بیش از ۵ هزار زندانی این گروه را آزاد کند، با حسن نیت به مذاکرات بین‌الافغانی صلح شرکت کند و در برابر حملات و خشونت‌های طالبان از ادبیات دعوت این گروه به ترک جنگ و حضور واقعی در میز مذاکرات استفاده کند اما طالبان خشونت‌ها را بیشتر و حملات‌شان را افزایش دادند. به نظر می‌رسد طالبان با این تصور که مسئله‌ی شان با ایالات متحده و دیگر شرکای استراتژیک افغانستان در سازمان ناتو را یک‌سره کرده، به دنبال این بودند/هستند تا به واسطه‌ی فشار نظامی، افزایش کشتار و خونریزی، بر افغانستان مسلط و حاکم شوند.

توافقنامه‌ی دوحه میان ایالات متحده و طالبان، به افزایش خشونت‌ها در افغانستان منجر شد. عکس از شبکه‌های اجتماعی
توافقنامه‌ی دوحه میان ایالات متحده و طالبان، به افزایش خشونت‌ها در افغانستان منجر شد. عکس از شبکه‌های اجتماعی

توافقنامه‌ی دوحه به‌دلیل امتیازات ویژه‌ای که در آن به طالبان واگذار شده است، فرصتی طلایی و بی‌نظیر برای این گروه برای دست کشیدن از جنگ و اشتراک در روند سیاسی بود اما این گروه بیش از آن‌که توافقنامه‌ی دوحه را به‌‌عنوان فرصتی برای مصالحه بدانند، به آن به دیده‌ی یک کمین‌گاه مناسب برای غلبه‌ی نظامی بر دولت افغانستان نگریستند.

اکنون، به‌دلیل عدم پابندی طالبان به توافقنامه‌ی دوحه مبنی بر قطع رابطه با القاعده و دیگر گروه‌های تروریستی فراملیتی، کاهش خشونت‌ها و اشتراک فعالانه در مذاکرات بین‌الافغانی صلح، حکومت جدید ایالات متحده، این توافقنامه و تعهدات کشورش به مفاد آن را به بازبینی گرفته ‌است. ایالات متحده و در کنار آن دیگر اعضای ناتو، اخیرا در نشست وزرای دفاع این سازمان و نشست امنیتی مونیخ، صریحا اعلام کردند که خروج نظامی از افغانستان مشروط به تعهد واقعی طالبان به مفاد توافقنامه‌ی دوحه است. این موضع صریح، پیام واضحی به طالبان دارد. اگر این گروه به خشونت‌ها و حملات‌اش ادامه دهد، ناتو و ایالات متحده نه‌تنها از افغانستان خارج نخواهد شد که حمایت همه‌جانبه‌اش از حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی ملی را ادامه خواهند داد. موضعی که به صراحت، بر «رؤیای فتح» حمله کرده و تحقق آن را ناممکن می‌کند.

نه‌تنها امریکا، ناتو و اتحادیه‌ی اروپا که در سطح منطقه، به جز پاکستان، هیچ دولتی از برقراری نظام سیاسی تحت رهبری طالبان در افغانستان حمایت نمی‌کنند. حتا پاکستان که در حمایت از طالبان سنگ تمام گذاشته، ظاهرا تسلط طالبان بر کشور و برقراری نظام طالبانی در کابل را نفی می‌کند.

ایالات متحده و ناتو اعلام کرده در صورت عدم پابندی طالبان به توافق‌نامه دوحه و کاهش نیافتن خشونت‌ها از افغانستان خارج نخواهد شد. عکس از شبکه‌های اجتماعی
ایالات متحده و ناتو اعلام کرده در صورت عدم پابندی طالبان به توافق‌نامه دوحه و کاهش نیافتن خشونت‌ها از افغانستان خارج نخواهد شد. عکس از شبکه‌های اجتماعی

طالبان در طول دو دهه‌ی گذشته، شورش و جنگ‌شان بر علیه مردم و دولت افغانستان را صبغه‌ی دینی و شرعی داده‌اند. پس از دو دهه شورش، اکنون بخش قابل توجهی از علمای جهان اسلام دوام جنگ طالبان در برابر دولت افغانستان را به چالش کشانده‌اند. علمای جهان اسلامی اگر به صراحت از موضع دولت افغانستان حمایت نکنند، دستکم به جنگ طالبان مشروعیت نمی‌دهند.

واقع این است که همه‌ی چینش‌های سیاسی و نظامی صورت گرفته در خصوص روند صلح افغانستان با چشم‌انداز شکل‌گیری یک توافق سیاسی و پایان‌دادن به منازعه‌ی کشور از طریق یک روند سیاسی صورت گرفته است. ایالات متحده و اتحادیه‌ی اروپا به‌‌عنوان شرکای استراتژیک افغانستان در نظام کنونی و نظام سیاسی پس از صلح، همسایگان افغانستان منهای پاکستان، قدرت‌های منطقه و کشورهای اسلامی، همگی باالاتفاق از روند سیاسی دوحه و برقراری صلح از رهگذر راه‌حل سیاسی حمایت می‌کنند. در داخل کشور مردم و قشر سیاسی، به صورت گسترده از روند سیاسی به جای گزینه‌ی نظامی برای پایان منازعه‌ی جاری حمایت می‌کنند.

ایالات متحده و ناتو، پیام‌های واضحی به طرف‌های جنگ در افغانستان فرستادند. اراده‌ی بین‌المللی و منطقه‌ای در سطح جهان و مطالبه‌ی حداکثری در داخل کشور مبنی بر پایان منازعه‌ی خونبار جاری در کشور از طریق روند سیاسی، تنها راه‌حل موجود برای افغانستان است. موضع حکومت جدید ایالات متحده و ناتو از یک سو این پیام را به حکومت افغانستان می‌فرستد که اراده‌ی حداکثری برای پایان دادن به جنگ از طریق روند سیاسی به راه افتاده و اگر احیانا طرفی در پی خلق مانع و چالش باشد، منزوی شده و از پروسه کنار گذاشته می‌شود. از سوی دیگر، پیامی روشن به طالبان دارد؛ غلبه‌ی نظامی بر جمهوری اسلامی افغانستان ممکن نیست و در صورتی که این توهم ادامه یابد، دولت افغانستان از حمایت حداکثری مالی و نظامی برای مقابله با شورش و خشونت برخوردار خواهد بود.

طالبان باید از فرصت خلق شده برای حل سیاسی منازعه‌ی جاری و پایان دادن به خشونت‌ها با حسن نیت استفاده کنند. طالبان باید این واقعیت را بپذیرند خوابی که دیده‌اند آشفته است زیرا غلبه‌ی نظامی بر نظام قانون اساسی ممکن نیست و دوام رویکرد نظامی، جز ریخته‌شدن خون‌های بیشتر، فراخ‌شدن قبرستان‌ها، طولانی‌شدن کارنامه‌ی جنایات این گروه و فربه‌شدن کینه‌ و نفرت از این گروه در مردم افغانستان، نتیجه‌ای در پی نخواهد داشت.