آرزو ابراهیمی، یکی از آموزگاران برنامه «آموزش خانگی» صلیب سرخ برای افراد دارای معلولیت جسمی است. دانشآموز آرزو ابراهیمی و میزبان ما وحیده ۱۳ ساله است که بیماری و جنگ هر دو پایش را از او گرفته است.
وقتی ۱۳ سال قبل وحیده به دنیا آمد، بیماری آبله در ستون فقرات او جا خوش کرده بود. بهدلیل سرایت این بیماری به پای وحیده پزشکان تشخیص دادند برای نجات جانش یک پای او قطع شود. با موافقت خانواده، پای وحیده زیر تیغ جراحی رفت و او به دنیای افراد دارای معلولیت قدم گذاشت. چند سال بعد این بار جنگ پای دیگر وحیده را از او گرفت. وحیده میگوید پای دومش را بر اثر اصابت یک گلوله از دست داده است. اینگونه بود که وحیده مثل بسیاری از کودکان دارای معلولیت در افغانستان زمینگیر شد: «با زخمیشدن پایم تقریبا سه سال از آموزش دور بودم.»
یافتن کودکان دارای معلولیت جسمی در شهر کابل کار چندانی سختی نیست، زیرا جنگ و بیماری بسیاری را در این شهر زمینگیر کرده است. شعیب و ادریس دو برادر دارای معلولیت را در منطقه فقیرنشین و خلوت خیرخانه پیدا کردیم. کودکان دارای معلولیتی که شامل برنامه آموزش خانگی صلیب سرخ هستند. وقت به اتاق کاهگلی و فقیرانه وارد شدم، جلالالدین در تخته سفید به شعیب و ادریس درس انگلیسی میداد.
شعیب درگیر بیماری فرسایش عضلات یا «ماسکولار دیستروفی» است و از ناشنوایی مفرط هم رنج میبرد به طوری که با کمک آلهی شنوایی به سختی قادر به شنیدن صداهای پیرامونش است. شعیب میگوید که ناشنواییاش مادرزادی است. اما شش سال پیش در نتیجه یک بیماری حرکت پاهایش را از دست داد: «شش ساله بودم که یک دفعه لنگ شدم.» ادریس نیز معلولیتش مادرزادی است: «بیرون رفته نمیتوانم. فقط تا داخل حویلی میروم و بازی میکنم.»
دریچه امید در میان تاریکی
سه سال زمان برد تا زخمهای پای وحیده التیام پیدا کند. اما رنج بزرگی که او را در برگرفته بود هنوز سرجایش بود؛ محرومیت از آموزش. سال ۱۳۹۶ وقتی روی ویلچر از خانه خواهرش برمیگشت در جاده منتهی به کارته سخی با جمعی از مردان و زنان عصابهدست روبهرو شد و حس کنجکاویاش را تحریک کرد: «وقتی از سرک کارته سخی میگذشتیم به افراد معلول برخوردم که عصاچوبی با نشان ICRC را زیر بغل داشتند. پرسیدم، گفتند که آره. این مرکز صلیب سرخ است.»
این گونه بود که راه وحیده به مرکز صلیب سرخ باز شد. در کنار این که او صاحب دو پای مصنوعی شد، شامل برنامه آموزش خانگی این نهاد بشردوستانه نیز شد. از آن زمان تا کنون وحیده سه صنف را تحت نظر آموزگاران «آموزش خانگی» صلیب سرخ فرا گرفته است. این روزها آرزو آبراهیمی آموزگار او است و راه طولانی را میپیماید تا به خانه وحیده میرسد. امید وحیده به زندگی در حال جوانه زدن است: «رفتوآمد به صلیب سرخ مرا به فیزیوتراپی علاقهمند کرده و دوست دارم فیزیوتراپ شوم، اگر نشد میخواهم روانشناسی بخوانم.»
دسترسی افراد دارای معلولیت، بهویژه کودکان به آموزش در افغانستان کار آسانی نیست، هرچند ممنوعیت قانونی از پیوستن این کودکان در مکاتب دولتی و خصوصی عادی وجود ندارد، اما نگاه تبعیضآمیز جامعه و نبود امکانات رفتوآمد باعث میشود بهراحتی کودکان دارای معلولیت جسمی از آموزش محروم شوند. مراکز ویژه آموزش برای افراد دارای معلولیت در افغانستان نیز محدود، دستنارس و فاقد امکاتات لازم است.
چهار سال پیش شعیب و ادریس به برنامه «آموزش خانگی» صلیب سرخ پیوستند؛ ادریس آموزشش را از صنف دوم که بنا بر ازدیاد مشکلاتش ترک کرده بود پی گرفت و حالا به صنف ششم رسیده و شعیب بعد از آنکه صنف چهارم را بهدلیل از دستدادن حرکات پایش رها کرده بود، ادامه داده و اکنون دانشآموز صنف هشتم است: «سه تا معلم خیلی مهربان داریم و صددرصد از استادان خود راضیایم هر قدر بخواهیم درس را تشریح میکند. ما هم شب تا ساعت ۹ درس میخوانیم.»
آموزگاران عاشق کار
وقت برای دیدن وحیده ۱۳ ساله پیچوخم کوچهپسکوچههای محلهنشین چهارراهی برهکی کابل را طی کردم، برای همان یک روز احساس خستگی کردم، اما این کار هر روزه آموزگاری است که عاشق کارش است. آرزو ابراهیمی سال ۱۳۹۵ از دانشکدهی روانشناسی دانشگاه کابل فارغ شد و به برنامه آموزش خانهبهخانه افراد دارای معلولیت صلیب سرخ پیوست: «وقتی به این برنامه پیوستم استرس داشتم، چون کار در چنین محیطی را تجربه نکرده بودم. نخستین هدفی که برایم تعیین کردم تغییر ذهنیت افراد دارای معلولیت بود. کمکم با شاگردانم اُنس گرفتم و حالا یک خانوادهایم.»
گذشت نیم دهه از فعالیت آرزو ابراهیمی، او حالا به حدی عاشق برنامه آموزش خانگی صلیب سرخ شده است که گاهی اوقات حساب روزهای هفته از دستش در میرود: «برنامه آموزش خانگی صلیب سرخ از نظر مالی و اقتصادی برای آموزگاران کافی نیست. اما تلاش دارم به افراد دارای معلولیت کمک کنم. یکی از روزها در تقسیم اوقات اشتباه کرده بهجای رفتن به خانه یک شاگرد به خانه دیگرش رفتم شاگرد به من گفت استاد امروز همراهت درس ندارم آن وقت متوجه شدم که تقسیم اوقات را اشتباه کردم. اما وقتی نمیتوانم به درس بروم شاگردان تماس میگیرند.»
هشت سال از پیوستن جلالالدین به برنامه «آموزش خانگی» افراد دارای معلولیت صلیب سرخ میگذرد. او در این مدت مشقتهای زیادی را تجربه کرده است: از رفتن به جاهای صعبالعبور و حومه شهر مثل تپه کچالو تا آموزشدادن شعیب و ادریس در منطقه خلوت و فقیرنشین لبجر خیرخانه. جلالالدین لیسانس کمپیوتر دارد و اقتصاد را تا مقطع لیسانس در یک دانشگاه خصوصی خوانده است. او میگوید از سال ۲۰۱۲ وقتی به این برنامه پیوست تا حالا با اشتیاق وظیفهاش را پیش برده و حاضر است آن را ادامه بدهد: «خدمت به کودکان دارای معلولیت خدمت به جامعه است. از شغلم رضایت کامل دارم.»
حاصل هشت کار جلالالدین در برنامه «مکتب خانگی» صلیب سرخ، ۱۰ شاگرد است که توانسته صنف ۱۲ را تمام کند و به تحصیلات عالی راه یابند: «هر سال بهطور اوسط هشت شاگرد دارم و گاهی به ۱۳ شاگرد هم میرسد. بهطور تخمینی در هشت سال ۵۰ شاگرد را آموزش دادم و ۱۰ نفر آن از صنف ۱۲ فارغ شدهاند.»
آموزش خانگی صلیب سرخ چیست؟
آنچه از سال ۱۹۹۶ در یادها مانده، موجی از خشونت و بربریتی بود که طالبان به همراه آورد و سالِ منحوسی را برای کشور رقم زد. اما در این سال یک اتفاق به ظاهر ساده، جرقهای امیدی را در زندگی یک بخش «فراموششده» روشن کرد و باعث نگاه امیدوارانه آنها به آینده شد.
۲۵ سال قبل، سال ۱۹۹۶ میلادی همزمان با تصرف کابل توسط طالبان، کمیته بینالمللی صلیب سرخ تصمیم به ایجاد «تیم مکتب خانگی» گرفت تا از این طریق به افراد دارای معلولیتی که در وضعیت بغرنجی بهسر میبرند زمینه آموزش و تحصیل را مهیا کند.
بعد از تطبیق نخستین برنامه «آموزش خانگی» صلیب سرخ در کابل، این برنامه کمکم راهش را به سایر نقاط افغانستان باز کرد و حالا در ولایتهای هرات، بلخ، ننگرهار، پروان، کاپیسا و پنجشیر هم در جریان است.
مسئولان برنامه آموزش خانگی صلیب سرخ میگویند که در دوونیم دهه از آغاز این برنامه تا حالا ۱۹۱ نفر دارای معلولیت توانستهاند صنف ۱۲ را به اتمام برسانند: «سال ۲۰۲۰ در کل کشور ۱۹۹ شاگرد داشتیم و ۴۵ نفر جدیدالشمول. در این سال ۱۰ نفر توانستند از صنف ۱۲ فارغ شوند و پنج نفر دیگر با فراغت از برنامه سوادآموزی، سواد ابتدایی خواندن و نوشتن را یاد گرفتند.»
به دیدن عیسا تابش رفتم. او از چندی به این طرف سرپرست تیم مکتب خانگی صلیب سرخ در کابل است. از تیم ششنفره مکتب خانگی صلیب سرخ در کابل که عیسا سرپرستی آن را به عهده دارد چهار تای آن معلولیت دارند و دو تای دیگر افراد سالماند که این برنامه را پیش میبرند: «دو تا سرمعلم ما معلولیت دارد و دو تا سوپرایزر ما.»
مسئولان برنامه بازتوانی اجتماعی و آموزش خانگی صلیب سرخ میگویند هدف آنها در نخست آموزشهای ابتدایی مثل خواندن و نوشتن به افراد دارای معلولیت بود و بعد برنامهشان را گسترش دادند تا افراد دارای معلولیتی را که در حاشیه قرار گرفته و فراموش شده به اجتماع برگرداند.
به گفته عیسا تابش، اکنون برنامه آموزش خانگی صلیب سرخ فراتر از یک برنامه آموزشی معمول است. دستاندرکاران از صدر تا ذیل عاشق کارشان هستند: «من حتا در صورت ضرورت در روزهای رخصتی هم سرکار میآیم. در بدل دستمزد بهتر در جایی بهتر حاضر به رها کردنش نیستم چون همینجا بزرگ شدیم و آموختیم.»
مکتب خانگی صلیب سرخ در سراسر افغانستان، سال گذشته ۱۹۴ آموزگار داشت که ۴۰ نفر آن افراد دارای معلولیت بودند. مسئولان بازتوانی اجتماعی و آموزش این نهاد میگوید از ایجاد برنامه آموزش خانگی در سال ۱۹۹۶ میلادی تا حالا ۱۹۱ نفر فرد دارای معلولیت را از صنف ۱۲ فارغ دادهاند.
برنامه آموزش خانگی صلیب سرخ در کابل ۹۴ شاگرد دارای معلولیت و ۷۵ آموزگار دارد که هر روز طبق تقسیم و براساس سیستم وزارت معارف آموزش میبینند.
با زمری حسینی، عضو نظارت برنامه بازتوانی و آموزش خانگی صلیب سرخ که بر اثر اصابت گلوله در سال ۱۳۷۲ معلول شده است به خانههای افراد دارای معلولیت که از این برنامه مستفید میشوند رفتم. آقای حسینی میگوید که آنها روزانه از برنامه آموزش خانگی صلیب سرخ نظارت میکنند: «شاگردان ما از صنف اول شروع کرده و از صنف ۱۲ فارغ شدند و به دانشگاهها رفتند. اگر به دانشگاه دولتی رفتند صلیب سرخ خرچ و مصرف کتاب و چپترشان را پرداخته و اگر به دانشگاههای خصوصی رفتند هزینهاش را صلیب سرخ پرداخته است. ما شاگردانی داریم که در بخش اقتصاد، حقوق و کمپیوتر ساینس فارغ شدهاند.»