چقدر اصولگرا بودی؟ | طنز

چقدر اصولگرا بودی؟ | طنز

یکی از آن چیزهایی که در همین دولت جمهوری موجود ما برای من خیلی جذاب است، این است که این دولت به اصول خود خیلی پابند است. البته این اصول پیشاپیش وجود ندارند. طبق ضرورت زمان و شرایط به وجود می‌‌آیند. مثلا یک سال پیش ما نمی‌‌فهمیدیم که «هر صلحی قیمتی دارد و قیمتش باید پرداخته شود.» نمی‌دانستیم این یک اصل اساسی است. بعد که قرار شد با طالبان صلح کنیم، دولت دید که قیمت صلح را نپرداخته. گفت ما از اصول خود عدول نمی‌‌کنیم. هرچه طالبان گفتند قابل شما را ندارد، دولت اصرار کرد که باید قیمت صلح را بپردازد. آخر به طالبان گفتند که اگر نمی‌‌گذارید قیمت صلح را بپردازیم، از پیش‌‌تان خفه می‌‌شویم. همان موقع پنج‌‌هزار طالب آزاد شدند و دولت به اصول خود وفادار ماند.

همین چند ماه پیش یکی دیگر از اصول دولت کشف گردید. هیچ کس اطلاع نداشت که در این دولت آموزش شاگردان صنف اول تا سوم در مساجد یک اصل است. وقتی که در محفل شکوهمندی از این اصل رونمایی شد، بسیاری فکر می‌‌کردند که طالبان بر دولت فشار آورده‌‌اند. ولی معلوم شد که نه، فشاری در کار نیست. طالب باشد یا نباشد، دولت به اصول خود پابند است. اصلا افلاطون در رساله‌‌ی جمهوریت خود تأکید می‌‌کند که در تمام حکومت‌‌های خوب شاگردان صنف اول تا سوم در مساجد درس می‌‌خوانند.

ما و شما معمولا به زندگی خود مصروفیم و زیاد در زمینه‌‌ی اصول‌‌شناسی دولت جمهوری اسلامی افغانستان مطالعه نمی‌‌کنیم. هفته‌‌ی گذشته یک اصل دیگر کشف شد. این بار خود همان اصل نزد دولت افغانستان التماس کرد که من یک اصل کوچکم، پابندم نباشید. اما دولت گفت «اصلِ عزیز، لطف داری، ولی ما که نمی‌توانیم ترا فدای مصالح کنیم. ما به تو پابندیم.» آن اصل این بود که دختران بالای دوازده سال نباید سرود و ترانه بخوانند. عده‌‌ای از منافقین گفتند اهه، این همان سیاست طالبان است. اما دولت گفت نهه، ما از همان پنج هزار سال پیش این اصل را در یادداشت‌‌های یما پادشاه داشتیم و به هیچ وجه حاضر نیستیم از آن عدول کنیم.

من می‌‌ترسم این پافشاری دولت جمهوری اسلامی افغانستان بر اصول خود برای ما دردسر جور کند. می‌‌دانید که در میانه‌‌ی یک مذاکره‌‌ی طولانی با برادران هستیم. فردا دیدید که طالبان خواهان رقص زنان در تلویزیون‌‌ها شدند و دولت ما یادش آمد که خدایا، آن اصل «زنان باید مطلقا از رسانه‌‌ها حذف شوند» چرا این‌‌همه وقت فراموش شده بود. آن وقت، هرچه طالبان بگویند که زنان نباید از رسانه‌‌ها حذف شوند، دولت بر اصول خود پافشاری کند و بگوید: «نه والله، درست است که برادران طالب در این زمینه با دولت مشکلی ندارند، اما ما نمی‌‌توانیم از اصول خود عقب‌‌نشینی کنیم. زنان باید از رسانه‌‌ها حذف شوند.»

ما با وزارت داخله تماس گرفتیم و یکی از سرپرستان وزارت با خوشرویی بسیار به ما وقت داد که سوالات خود را مطرح کنیم. پرسیدیم که آیا تأمین امنیت شهروندان یکی از اصول خدشه‌‌ناپذیر این دولت نیست؟ آن سرپرست خاص (نظر سرپرستان دیگر را فعلا نمی‌‌دانیم) گفت:

«کی گفته امنیت شهروندان در حکومت ما یک اصل خدشه‌‌ناپذیر است؟ ما گفته بودیم یک اصل است. شما خبرنگاران از پیش خود ادجکتیو اضافه می‌‌کنید. در کجا گفتیم خدشه‌‌ناپذیر؟» گفتیم خوب، فرقش چیست؟ اصل که هست. جواب داد:

«خیلی فرق دارد. ما گفتیم که از اصول خود عدول نمی‌‌کنیم. نگفتیم که اصول ما حتا یک خط هم نخورد. شما می‌‌دانید خدشه یعنی چه؟ خدشه در ابتدا خطشه بوده. یعنی یک خط کوچک. مثلا شما با نوک کلید خود یک خط نازک بر بانت موتر من می‌‌کشید. این خطشه است که حالا معروف شده به خدشه. ببینید، ما نمی‌‌گذاریم که کسی امنیت شهروندان ما را به‌هم بزند. اما زندگی است. در زندگی خدشه خودش یک اصل است. شما موبایل تر و تازه می‌‌خرید، منظورم جدید و تازه است، بلی، یک موبایل نو می‌‌خرید که دل آدم می‌شود اسکرینش را بلیسد. ولی آیا موبایل مذکور در طول زمان خط نمی‌‌خورد؟ آیا می‌‌خورد یا نمی‌‌خورد؟ امنیت یک شهر یا یک کشور هم همین طور است. همین پایتخت ما شش-هفت میلیون جمعیت دارد. روزانه روزنامه‌نگاری اینجا و فعال حقوق بشری آنجا کشته می‌‌شود. جیب شما را دزد مسلح می‌‌زند و خانه‌‌ی مرا یک تبهکار گوساله. این‌‌ها خدشه‌‌اند. اما اگر کسی بخواهد شش-هفت میلیون شهروند ما را نابود کند، آن وقت بحث اصول مطرح می‌‌شود. چرا؟ برای این که جان شش-هفت میلیون نفر خط سرخ ماست. برای این که امنیت این همه آدم از اصول ماست».

سخنان سرپرست مذکور خیلی نامعقول هم نیست. ایشان معتقد بود که روزانه تا چهل‌وپنج قتل در پایتخت جزو اخادش یا خدشه‌‌های قابل تحمل شمرده می‌‌شود. با این حساب، دوستانی که می‌‌خواهند کشته شوند در گروه‌‌های بالای چهل و پنج نفر کشته شوند، تا حد نصاب تکمیل شود و دولت بتواند برخورد اصولی بکند.

قرار است به زودی برپایی یک حکومت ناب اسلامی به نام امارت اسلامی از جمله‌‌ی اصول حکومت فعلی شمرده شود و عدول از آن ناممکن گردد.