اندکی سی سال صبر کن

اندکی سی سال صبر کن

من امروز با طرفداران حکومت اشرف غنی همدل و همنوا می‌‌شوم و از منظری که آنان به وضعیت حکومت و کشور نگاه می‌‌کنند، به وضعیت حکومت و کشور نگاه می‌‌کنم. آن‌‌گاه، پرسشی را مطرح می‌‌کنم که به نظر خودم طرفداران حکومت اشرف غنی برایش پاسخ معقولی ندارند. حالا آن نگاه همدلانه:

طرفداران اشرف غنی می‌‌گویند (و حتا اگر نمی‌‌گویند هم من به نفع‌‌شان استدلال می‌‌کنم) که غنی و تیم حکومتی‌‌اش می‌‌خواهند در کشور عدالت و آرامش برقرار شود؛ اما برقرار کردن عدالت و آرامش کار دشواری است و زمان می‌‌برد.

قبول.

می‌‌گویند ما یک قانون اساسی داریم که باید تمام شهروندان افغانستان از آن تبعیت کنند. اشرف غنی و تیم حکومتی‌‌اش سعی می‌‌کنند که نظامی کارآمد، قانون‌‌مدار و عاری از فساد برپا کنند. برپا کردن چنان نظامی نیاز به همکاری شهروندان دارد. شهروندان کشور باید از یک سو صبر و تحمل داشته باشند و بگذارند که حکومت کار خود را بکند و از سویی دیگر به یک سناریوی ملی و فراقومی و فرازبانی فکر کنند. به این معنا که تاجیک‌‌ها و هزاره‌‌ها و پشتون‌‌ها و ازبیک‌‌ها و دیگر اقوام افغانستان دست از گرایش‌‌های قومی خود بردارند و به‌‌عنوان یک ملت واحد برای تقویت و تحکیم نظام جمهوری تحت رهبری اشرف غنی بکوشند.

قبول.

می‌‌گویند اشرف غنی و تیم حکومتی‌‌اش به تبعیض میان شهروندان افغانستان باور ندارند و معتقدند که در این مملکت هیچ افغانی از هیچ افغان دیگر برتر یا فروتر نیست.

قبول.

می‌‌گویند کشورهای منطقه (مخصوصا ایران و پاکستان و عربستان) سعی می‌‌کنند با تشدید نفاق‌‌های فرقه‌‌ای و ایدئولوژیک شهروندان افغانستان را به جان هم بیندازند و از این طریق هم حکومت مرکزی را تضعیف کنند و هم جلو رشد ملی شهروندان کشور را بگیرند. در چنین وضعیتی، ما نیاز داریم که به‌‌عنوان ملتی متحد در برابر این توطئه‌‌ها بایستیم و فریب دسیسه‌‌چینان خارجی را نخوریم.

قبول.

می‌‌گویند اشرف غنی و تیم حکومتی‌‌اش از طالبان دل خوشی ندارند و بر هیچ یک از باورها و سیاست‌‌های این گروه صحه نمی‌‌گذارند. غنی و همراهانش از کشته و مجروح ‌شدن هزاران سرباز اردوی ملی به دست طالبان به شدت خشمگین‌‌اند و تا آنجا که توان دارند سعی می‌‌کنند از کشته و مجروح شدن این مدافعان وطن جلوگیری کنند.

قبول.

می‌‌گویند اشرف غنی و تیم حکومتی‌‌اش به هیچ وجه راضی نیستند که گروه‌‌های تروریستی شهروندان کشور را در شاهراه‌‌ها از موترها پیاده کرده و تیرباران کنند یا آنان را با خود برده و ا ز آنان به حیث گروگان و سپر انسانی در جنگ‌‌ها استفاده کنند.

قبول.

می‌‌گویند اشرف غنی و تیم حکومتی‌‌اش اگر در دفاع از شهروندان در سراسر کشور کوتاهی می‌‌کنند، این کوتاهی به خاطر ناتوانی است و نه از سر بی‌‌اعتنایی یا تبعیض. می‌‌گویند حکومت غنی میراث‌‌دار یک نظام به‌هم‌‌ریخته در شرایط بسیار سخت بود و ترمیم و بازسازی این نظام به زمان نیاز دارد.

قبول.

همه‌‌ی این‌‌ها قبول. یعنی فرض را بر این می‌‌گذاریم که حقیقت همین است که طرفداران حکومت اشرف غنی می‌‌گویند.

اکنون آن پرسشی را که در اول گفتم، مطرح می‌‌کنم:

وقتی که حکومت مرکزی (هم در زمان کرزی و هم در زمان غنی) در قریب به دو دهه نتوانسته نظامی برپا کند که از زندگی و امنیت شهروندان کشور دفاع کند، تکلیف شهروندان چیست؟ گیرم دلایلی که برای توجیه ناتوانی حکومت عرضه می‌‌شوند صددرصد قابل قبول باشند، آیا مردم باید همچنان منتظر بمانند که روزی این حکومت قوی شود و شمشیر طالبان و تروریستان دیگر را از گلوی شهروندان بردارد؟ در تمام مدتی که حکومت ضعیف است و تروریستان خون‌‌آشام هر روز خانمان‌‌های بیشتری را برباد می‌‌دهند، مردم چه کار کنند؟ بنشینند و امیدوار باشند که روزی حکومت غنی و یارانش مقتدر خواهد شد و داد مردم را از ظالمان خواهد ستاند؟ آن خانواده‌‌هایی که بهار همین سال در خوف تجاوز طالب-کوچی‌‌ها به سر می‌‌برند و حکومت مرکزی نمی‌‌تواند (و از نظر من نمی‌‌خواهد) از آنان در برابر متجاوزین تروریست دفاع کند، چه کار کنند؟ بنشینند و تماشا کنند که تروریست‌‌ها زندگی‌‌شان را پیش چشم‌‌شان غارت کنند و به آتش بکشند؟ بنشینند و جوی خون مردان و زنان و کودکان خود را نظاره کنند؟

هر وقت که کسی جواب معقولی به این سوال‌‌ها داد، آن وقت می‌‌توان واقعا پشتیبان این حکومت شد. فعلا رفتاری که حکومت در پیش گرفته، کمک مستقیم به تروریست‌‌ها و پشت کردن به مردمانی است که از روز اول حامی حکومت مرکزی بوده‌‌اند.