رسانهها و خبرنگاران افغانستان در تمام سالهای گذشته یکی از قربانیان اصلی جنگ در افغانستان بودهاند. اما بهصورت بیپیشینه در ماههای گذشته خبرنگاران و جامعهی رسانهای افغانستان یکی از اهداف ترورهای هدفمند در افغانستان بودهاند. دیدبان حقوق بشر در گزارشی تازه اعلام کرده است که گروه طالبان خبرنگاران و کارمندان رسانهها از جمله زنان را عمدا هدف قرار میدهد. براساس یافتههای این نهاد، فرماندهان و جنگجویان گروه طالبان علیه جامعهی رسانهای در مناطق تحت کنترلشان و همچنان در کابل انواع مختلف تهدید، ارعاب و خشونت را به کار بردهاند. برپایهی گزارش دیدبان حقوق بشر بعد از آغاز مذاکرات بینالافغانی در دوحه حمله طالبان بر خبرنگاران و جامعهی رسانهای افغانستان سیر صعودی داشته است. در پی این رویکرد طالبان در سال گذشته شماری از خبرنگاران جانشان را از دست داده و دهها خبرنگار و فعال رسانهای مجبور به ترک افغانستان شدهاند.
عناد طالبان با جامعهی رسانهای افغانستان از طرفی امر تاکتیکی است و از طرف دیگر، این ضدیت آبشخور ایدیولوژیکی هم دارد. از نظر تاکتیکی طالبان امیدوارند که همزمان با مذاکرات صلح با خاموشکردن منتقدان از طریق تهدید و خشونت، بر جنایتهای گذشته و امروزشان سرپوش گذارند. درک طالبان از این واقعیت عمیق است که این گروه با حضور رسانههای آزاد و جامعه رسانهای منتقد هرگز نمیتواند در میان مردم و افکار عمومی جایگاه مناسب پیدا کند. در وضعیتی که رسانههای آزاد تمام فعالیتهای طالبان را زیر ذرهبین دارند، تلاش طالبان برای ارائهی یک چهره قابل قبول از خود به افکار عمومی امر بیهوده و حکم «آب در هاون کوبیدن» را دارد. با درک این واقعیت طالبان رویکرد ارعاب، خشونت و القای ترس در جامعهی رسانهای افغانستان را در پیش گرفته تا فضا و فرصت بیشتر جنایت و خودسری داشته باشند. طالبان آرزو دارند در نبود جامعهی رسانهای منتقد مثل گذشته در هر گوشهی کشور دست به جنایت بزنند و جنایاتشان هیچ بازتابی پیدا نکنند و راه تبلیغات ضد طالبانی را سد کنند.
ضدیت طالبان با رسانهها و آزادی تنها یک امر تاکتیکی صرف نیست. در ایدیولوژی طالبان آزادی بیان و آزادی رسانهها امر مردود است. این گروه به آزادی بیان باور ندارد. در زمان طالبان فقط رادیو صدای شریعت فعال بود. این رادیو صرفا ابزاری برای پروپاگندای ایدیولوژیک طالبان بود. طالبان نهتنها به هیچ رسانهی آزاد فرصت فعالیت نمیدادند که با تمام ابزار آگاهیبخش و ابزار ارتباطی مخالف بودند. داشتن تلویزیون، ماهواره و حتا کست در زمان امارت اسلامی طالبان جرم بود. در نتیجهی اعمال سیاست «استبدادی رسانهای» طالبان در تمام افغانستان دست به جنایتهای بیشماری زدند که این جنایات هیچ بازتابی پیدا نکردند. تنها به لطف چند رسانهی محدود خارجی بخشی از هزاران جنایت طالبان ثبت تاریخ شد و بازتاب یافت که اکنون روایتگر گذشتهی سیاه و غیرقابلدفاع طالبان است.
واقعیت این است که در حال حاضر رسانههای زیادی در افغانستان بهویژه رسانههای آزاد فعالیت و رویکرد طالبان را زیر نظر دارند. رسانهها به شهروندان آگاهی میبخشند. اکنون شهروندان افغانستان به رسانهها بهویژه رسانههای آزاد اعتماد کردهاند. شهروندان حامی بزرگ رسانهها و آزادی بیان در افغانستان هستند. بنابراین سیاست کشتار و عناد با جامعهی رسانهای افغانستان برای طالبان هزینهبر است. این کار طالبان را در برابر مردم قرار میدهد. کشتن خبرنگاران تنها طومار و کارنامهی سیاه طالبان را طولانیتر میکند. هرباری که طالبان رسانهها و خبرنگاران را هدف قرار دادهاند، با حمایت و همدردی گستردهی شهروندان ارادهی جامعهی رسانهای افغانستان برای گردش آزاد اطلاعات بیشتر شده است. بنابراین، ممکن است جامعهی رسانهای افغانستان روزهای سختی سپری کند، اما هرگز میدان را خالی نمیکند. طالبان بازندهی جنگ علیه رسانهها خواهند بود.