تعامل کشورهای منطقه‌ای و شرکای کلیدی با افغانستان پس از سال ۲۰۲۱ (۱)

تعامل کشورهای منطقه‌ای و شرکای کلیدی با افغانستان پس از سال ۲۰۲۱ (۱)

انعقاد توافق‌نامه ایالات متحده و طالبان در فبروری سال ۲۰۲۰ که لحظه‌ی مهم برای روابط بین‌المللی افغانستان بوده است، با اعلامیه ماه اپریل ۲۰۲۱ ایالات متحده مبنی بر خروج بدون قید و شرط از کشور تا سپتامبر سال جاری، مطابقت دارد. این توافق‌نامه در کاهش عدم اطمینان در مورد ماهیت پایان‌دادن به جنگ، پیامدهای آن، پیامدهای درگیرشدن برای متحدان دیگر و همچنین امنیت منطقه، تلاش ناکافی بوده است.

بنیاد فریدریش ایبرت به‌تازگی گزارشی را تحت عنوان «همسایگان از خلا متنفرند؛ تعامل شرکای منطقه‌ای و کلیدی با افغانستان پس از سال ۲۰۲۱» نشر کردهکه توسط تیمور شاران و اندرو واتکینز تهیه و نوشته شده است. در آنپیامدهای خروج امریکا و مذاکرات صلح افغانستان، منافع استراتژیک و چالش‌های ذینفعان درگیر در افغانستان و همچنان نتیجه‌ و پیامدهای امنیتی منطقه را بررسی کرده است.

مقدمه

ایالات متحده در فبروری سال ۲۰۲۰ یک توافق‌نامه سیاسی با طالبان امضا کرد که پایه و اساس خروج نظامی غرب از افغانستان را پس از نزدیک به دو دهه مداخله، دولت‌سازی و حمایت مالی، ایجاد کرد. این توافق‌نامه (و فعالیت‌های دیپلماتیک بعدی ایالات متحده و خروج نیروهای نظامی که تا پایان دوره دولت ترمپ پیش رفت) طیف گسترده‌ای از انتقادات را از رهبران افغانستان از جمله رییس‌‌جمهور اشرف غنی، کشورهای تمویل‌کننده و شرکای ناتو و کشورهای منطقه‌ای به دنبال داشت. وقایع باعث شد تا همه بازیگران به‌طور جدی تأثیر یک تغییر چشم‌گیر بالقوه در دیدگاه‌ها در تعامل ایالات متحده را مورد بررسی قرار دهند. درحالی‌که دولت بایدن در ماه اپریل قصد خود را برای خروج بدون قید و شرط نیروهای نظامی اعلام کرد (و باعث اقدام مشابه از سوی ناتو شد)، اما در مورد میزان کمک‌های امنیتی ایالات متحده و اروپا، آینده ناشناخته مانده است. آینده‌ی افغانستان بعد از سال ۲۰۲۱ بسیار نامشخص است. با توجه به حوادث سال گذشته، این گزارش موضوعی یافته‌های پروژه‌ی بررسی سناریوسازی و برنامه‌ریزی سیاست در مورد چندین کشور منطقه‌ای افغانستان و همچنین تعامل اتحادیه اروپا (یا ناتو) را با خروج ایالات متحده کاهش کمک‌ها آن در آینده را پیش‌بینی می‌کند. این پروژه بحث در میان مجموعه‌ای متنوع از مقامات فعال و پیشین، رهبران جناح‌های سیاسی، دانشمندان و متخصصان موضوعات مربوط به نٌه قدرت مختلف را که همسایه یا مجموعه‌ی درگیر در امنیت منطقه‌ای افغانستان هستند، تسهیل کرد. این بحث‌ها، مشاوره‌های تخصصی و بررسی دقیق ادبیات، زمینه را برای مجموعه‌ای از نه «خلاصه پالیسی» فراهم آورد که رویکردهای کشورهای همسایه را در مورد چالش‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی که احتمالا در سال‌های آینده‌ی افغانستان و منطقه را تحت تأثیر قرار خواهد داد، بررسی کرده‌اند.

دیدگاه‌ها و ساختارهای تشویقی کشورهای همسایه متفاوت است: اختلافات فاحشی در مورد آینده‌ی افغانستان، نحوه تعامل با این کشور و فضای سیاسی متراکم آن و چگونگی پاسخ‌گویی به چالش‌هایی که می‌تواند در سراسر منطقه گسترش یابد، وجود دارد. برخی از این دیدگاه‌ها به برداشت طولانی‌مدت تهدید و تفکر مخرب برد-باخت برمی‌گردد. به‌نظر می‌رسد ارزیابی‌های دیگر در چند سال گذشته یا حتا اخیرا در پاسخ به تغییر خط‌مشی در ایالات متحده تکامل یافته است. با این حال، چندین زمینه مشترک نیز ظاهر شده است؛ بسیاری از دولت‌ها که در آینده‌ی افغانستان سرمایه‌گذاری کرده‌اند، نگرانی‌های مشابه، پیش‌بینی‌ها و حتا محدودیت‌های سیاسی داخلی را دارند. برای همه عدم اطمینان در مورد خروج ایالات متحده و شرکای دیگر، اکنون شاید اولین باری باشد که کشورهای منطقه از زمان مداخله غرب در سال ۲۰۰۱ در مورد امنیت، ثبات و اتصال اقتصادی به اجماع ضمنی رسیده‌اند.

شاید جهانی‌ترین آن عدم تمایل دولت‌های منطقه‌ای به تعهد به – و حتا در برخی موارد برنامه‌ریزی- برای سیاست‌هایی در مورد افغانستان است. همسایگان افغانستان طی دو دهه‌ی گذشته وضعیت خود را در واکنش به درگیری نظامی ناتو به رهبری ایالات متحده و سیاست‌های ناسازگار و اغلب مبهم افغانستان تنظیم کرده‌اند. کشورهای همسایه، همسایه‌های نزدیک و تمویل‌کنندگان اغلب سال گذشته را در انتظار ایالات متحده که وضعیت خود را در کشور تعیین و اجرا کند، گذرانده‌اند. به بیان ساده، هر ملتی که درگیر امور منطقه باشد، وابسته به این‌که ایالات متحده تا چه حد از پشتیبانی نظامی و مالی خود خارج می‌شود، احتمالا سیاست خود نسبت افغانستان را به‌طرز متفاوتی شکل خواهد داد. این وضعیت با توجه به چگونگی چشم‌انداز منطقه از افغانستان با درنظرداشت منشور جنگ نظامی ناتو به رهبری ایالات متحده در دو دهه گذشته قابل پیش‌بینی است. خروج احتمالی امریکا باعث ایجاد نگرانی‌ها و بحث‌های مربوط به سیاست‌های مرحله اولیه، از سوی دیگر کشورهای درگیر شد. به همین ترتیب، این چندین کشور را ترغیب کرد تا «با حصارکشیدن به دور خود» توسط تعامل دیپلماتیک با شورشیان طالبان و سایر ذینفعان افغان، خطرات ناشی از خروج ایالات متحده را کاهش دهند.

همه موارد فوق نیاز به قدرت‌های منطقه‌ای برای ایجاد چارچوب‌های جدید اقتصادی، دیپلماتیک و امنیتی را آشكار می‌سازد، كه بحث و گفت‌وگوی رسمی باید در اسرع وقت آغاز شود. واکنش بازیگران خارجی به این سیاست ایالات متحده سوالاتی را ایجاد کرده است که کدام کشورها ممکن است خلای خروج امریکا را پر کنند، تا چه حدی و در نتیجه چه پویایی‌های منطقه‌ای جدیدی، پدیدار می‌شود. اتحادیه اروپا با چند کشور عضو واقعا نگران ثبات منطقه‌ای‌اند. با این حال، این نگرانی‌ها با واگرایی در منافع ایالات متحده و وزن نابرابر واشنگتن در چارچوب مأموریت ناتو در افغانستان پیچیده است. اما عدم اطمینان موجود در این دوره انتقالی دلیل نمی‌شود که قدرت‌های اروپایی و منطقه‌ای را از آمادگی در برابر چالش‌های بالقوه، به رسمیت شناختن همگرایی احتمالی منافع منطقه‌ای در افغانستان و تعهد دیدار مشترک آنها باز دارد.

خط‌السیر متارکه

نیروی جاذبه واشنگتن

ایالات متحده در نیمه دوم سال ۲۰۱۸ تغییر سیاست را با تبعات گسترده برای افغانستان و منطقه اطراف آغاز کرد. پس از نزدیک به یک دهه تلاش آرمان‌گرایانه برای کشاندن طالبان به گفت‌وگوهای صلح، ایالات متحده امتیاز مهمی داد: نشستن با گروه شورشی برای گفت‌وگوهای دوجانبه بدون درگیر شدن کابل. سایر تمویل‌‌کنندگان عمده، از جمله شرکای ناتو نیز به همین ترتیب از مشارکت محروم و از اطلاعات کافی در این زمینه برخوردار نبودند. بعدِ بیش از یک سال مذاکره مستقیم، ایالات متحده و طالبان در فبروری ۲۰۲۰ به توافق سیاسی رسیدند. این معامله پیرامون یک جدول زمانی که نوید خروج نظامی خارجی – از جمله نیروهای همه کشورهای عضو مأموریت ناتو – را می‌داد، منعقد شد. در عوض، طالبان متعهد شدند که از گروه‌های تروریستی که ایالات متحده را تهدید می‌کنند، میزبانی یا پشتیبانی نکنند و گفت‌وگو با دولت افغانستان را آغاز کنند.

دو طرف درگیر افغان از سپتامبر ۲۰۲۰ مذاکره را آغاز کرده‌اند. با این وجود، آنها تاکنون فقط در مراحل مقدماتی به کندی پیش رفته‌اند – در حالی‌که خشونت در سراسر کشور ادامه دارد و عواقب مهلکی برای غیرنظامیان، به ویژه حملات هدفمند به روزنامه‌نگاران، فعالان جامعه مدنی، قضات، وکلا و علمای دین را در پی دارد.

همه‌ی این تحولات در حالی رخ داده است که زمان ضرب‌الاجل توافق ایالات متحده و طالبان برای خروج نیروهای خارجی که قرار است تا اول ماه می ۲۰۲۱ تکمیل شود، به پایان رسیده است. بایدن، رییس‌‌جمهور ایالات متحده سرانجام در در ۱۴ اپریل اعلام کرد که نه تنها نیروهای نظامی باقی مانده خود را (با هماهنگی با شرکای مأموریت ناتو) بیرون می‌کند، بلکه این کار را تا ماه سپتامبر بدون قید و شرط انجام می‌دهد.

از همان ابتدا صداهایی در داخل افغانستان، در میان شرکای ناتو، سایر کشورهای بزرگ تمویل‌کننده و متحدان، و محافل سیاست خارجی امریکا از رویکرد ایالات متحده انتقاد کرده‌اند. آنها استدلال می‌كنند كه این دولت اهرم فشار را از دولت افغانستان ربود و آن‌را مجبور به مذاكره كرد و این در حالی بود كه این امر باعث ایجاد اعتبار بین‌المللی و مشروعیت طالبان می‌شود. حتا مدافعان ایالات متحده از رویکرد ابراز نگرانی کردند، زیرا ترمپ به کاهش پی‌درپی نیرو از افغانستان دستور داد در حالی‌که شواهد نشان می‌دهد که طالبان هنوز به برخی از تعهدات اصلی خود در توافق‌نامه با ایالات متحده عمل نمی‌کند.

همزمان با این، ایالات متحده پی در پی سیگنال‌هایی را به دولت افغانستان ارسال كرد كه از سال ۲۰۰۱ میلادی تا اکنون بیش از هر زمان دیگری مایل است كه تعهدات مالی خود را – كه برای تأمین بودجه نیروهای امنیتی افغانستان ضروری است – افزایش دهد. ایالات متحده در پاسخ به بن‌بست سیاسی در مورد نتایج اختلاف برانگیز انتخابات ریاست جمهوری افغانستان در مارچ ۲۰۲۰، رهبران سیاسی افغانستان تهدید کرد اگر اختلاف به سرعت حل نشود و مقدمات مذاکرات صلح آغاز نشود، یک میلیارد دالر از کمک‌هایش به افغانستان را قطع خواهد کرد. در موارد دیگر، ایالات متحده محدود شدن قدرت دولت افغانستان در دفتر ریاست جمهوری را به‌سختی مورد قضاوت و انتقاد قرار داد. این موضع سرزنش زمانی به اوج خود رسید که ایالات متحده در جنوری و مارچ ۲۰۲۱ پیشنهادات جسورانه‌ای را برای ایجاد یک دولت موقت متشکل از سیاست‌مداران برجسته افغانستان و طالبان ارائه داد. و به‌‌رغم سخنان ایالات متحده در مورد ادامه همکاری، تعهدات آنها برای دوره‌ی پس از خروج همچنان مورد پرسش است.

پیامدهای زنجیره‌ای متارکه

همه موارد فوق به‌ویژه در میان سایر کمک‌‌کنندگان و حامیان دولت افغانستان پیامدهای زنجیره‌ای داشته است. همان‌طور که طی سال گذشته آشکار شد که دولت ترمپ مصمم است که پشتیبانی خود از کابل را به طور قابل توجهی کاهش دهد، سایر کمک‌‌کنندگان از جمله اتحادیه اروپا بحث‌هایی را – عمدتا به‌صورت خصوصی، اما با بحث‌های عمومی در پارلمان‌های چندین کشور اروپا – آغاز کردند که چگونه ممکن است کاهش کمک ایالات متحده، گزینه‌های آنها را برای ارائه حمایت در آینده محدود کند. بنا بر اشاره برخی از مقامات، چندین کشور تعهدات خود را بعد از مشاهده نوعیت متارکه ایالات متحده تمدید کنند. این مورد در کنفرانس ژنو در نومبر ۲۰۲۰ مشهود بود؛ بسیاری از کمک‌‌کنندگان در مورد به تعویق انداختن یا لغو کنفرانس تا سال ۲۰۲۱ بحث کردند. اگرچه این کنفرانس در نهایت برگزار شد و شاهد افت چشمگیر وعده‌ها نبودیم اما همان‌طور که بسیاری‌ها نگران بودند، چهار سال معمول برای تعهدات، به سه سال کاهش یافت در حالی‌که ایالات متحده و بریتانیا آن‌را به شرط ارزیابی مجدد به یک سال کاهش دادند.

همچنین در مورد حضور نظامی ناتو و اشکال کمک گسترده نظامی که نیاز به نیروهای مستقر در این کشور دارد، اطمینان وجود ندارد. عدم موفقیت ایالات متحده در مشاوره با شرکای نزدیکش در ناتو قبل از ورود به توافق‌نامه سیاسی با طالبان، این متحدان را ناامید کرده است. با این وجود و علیرغم سرخوردگی‌هایی که در کشورهای عضو ناتو ایجاد شد، رهبران اتحاد و سیاست‌مداران اروپایی یک اصل و راهنمای اصلی «باهم و در کنار هم» را در پیش گرفتند. در میان چشم اندازهای مختلف اعضای اروپا و ناتو در مورد آینده مطلوب کمک‌های امنیتی به افغانستان، امکان اجرای عملیات پیچیده ناتو، بدون ایالات متحده، بعید به‌نظر می‌رسد. فرض کنید ایالات متحده ادامه مسیر فعلی خود را از کاهش حضور نظامی تا زمانی که خروج کامل می‌شود را طی کند. در این‌صورت، ناتو بدون توجه به ترجیحات سیاست کشورهای عضو، چاره‌ای جز پیروی از آن نخواهد داشت.

نبود اطمینان روزافزون در مورد جدول زمانی نظامی ایالات متحده/ ناتو و از هم‌گسیختگی غرب باعث ایجاد سردرگمی، نگرانی و تنظیم سریع در میان کشورهای همسایه افغانستان و بازیگران منطقه‌ای شده و «مجموعه امنیت منطقه‌ای» را پیچیده می‌کند. به‌عنوان مثال روسیه، ایران و چین همه تعامل صریح و رسمی دیپلماتیک خود با طالبان را افزایش داده‌اند. روسیه حتا از کنفرانس صلح «بین افغانی» بین طالبان و ده‌ها سیاستمدار مخالف افغانستان در سال ۲۰۱۹ حمایت مالی کرد که دولت افغانستان آن‌را «خیانت» اعلام کرد. حتا که هند از نظر تاریخی هراسان نیست، زیرا با طالبان روابط خصمانه ندارد، علنا بحث درباره شایستگی نزدیک شدن به گروه شورشی را آغاز کرده است. پاکستان به‌عنوان یک پناهگاه تاریخی و حامی طالبان، تعامل عمومی خود را با رهبران مخالف افغانستان افزایش داده است. اسلام آباد در اکتبر سال ۲۰۲۰ میزبان عبدالله عبدالله، رقیب اصلی رییس‌‌جمهور غنی، حنیف اتمر، وزیر امور خارجه، رییس مجلس، و شورشیان ضد دولت سابق، گلبدین حکمتیار، همه با مراسم بازدیدهای ایالتی بود.

همه موارد فوق تأثیر دلسردکننده‌ای بر دولت افغانستان را دقیقا در زمانی که می‌خواهد مشروعیت خود را در صحنه بین‌المللی، در دورهای آغازین گفت‌وگوها با طالبان تقویت کند، گذاشته است. عبارت «مذاکرات در داخل افغانستان» که توسط ایالات متحده تشویق و توسط بسیاری از شرکا برای توصیف این گفت‌وگوها در بیشتر سال ۲۰۱۹ و نیمه اول سال ۲۰۲۰ به تصویب رسیده است، اصطلاح ترجیحی طالبان بود. این اصطلاح به طالبان اجازه می‌داد که انکار کنند که اساسا روبه‌روی دولت افغانستان که این گروه هرگز آن‌را به رسمیت نشناخته است، نشسته است. بسیاری از دولت‌ها فراتر رفته اند: در اواخر سال ۲۰۲۰ چندین کشور اروپایی علاقمندی خود برای یک روند صلح متنوع تر در میان رهبران سیاسی افغانستان را نشان دادند و به رییس‌‌جمهور غنی فشار آوردند تا فضای ایجاد صلح را با عبدالله و دیگران تقسیم کند. در فبروری ۲۰۲۱ زمانی‌که روند تحت هدایت ایالات متحده متوقف شد، روسیه اعلام کرد که قصد دارد مسیر مذاکرات بین افغانستانی را که رییس‌‌جمهور غنی و مقامات دولت او دو سال پیش به عنوان «خیانت» شناخته شد، در مسکو کوتاه کند.

دولت بایدن؛ امید یا تردید

جدیدا دولت ایالات متحده مسیر سیاست آغازشده توسط ترمپ و مقامات ارشد او را تا حدودی تغییر داده است و ممکن است هنوز هم کمک‌های غربی به دولت محاصره‌شده‌ی افغانستان (نظامی، مالی و …) گسترش یابد. اما از زمان انتشار این گزارش، اعلامیه واشنگتن مبنی بر خروج بدون قید و شرط نیروهای نظامی فقط ممکن است آمادگی کشورهای منطقه را برای سناریوهای بدترین حالت افزایش دهد. علاوه بر این، رییس‌‌جمهور جو بایدن مدت‌هاست که از اهداف سیاست حداقلی در افغانستان طرف‌داری می‌کند. گرایش‌های طولانی مدت امنیت ملی بایدن همراه با یک تغییر دشوار اما قابل لمس در ایالات متحده و الگوی سیاست خارجی اروپا، احتمال دارد که مسیر کلی جدا شدن ایالات متحده از افغانستان در میان مدت و بلند مدت را دوام‌دار کند. و چنانچه‌که ایالات متحده می‌رود، کشورهای اروپایی متمایل یا ملزم به پیروی از آن هستند.

بیانات چندین مقام ارشد اروپایی حاکی از آن است که بی‌صبری در مورد افغانستان نشان دهنده‌ی دو روی یک سکه است: نه تنها خستگی مقامات ناامید از کارایی محدود دولت افغانستان و پیشرفت آن در زمینه مبارزه با فساد، حقوق و توسعه، بلکه همچنین احساس خستگی گسترده‌تری در میان سیاستمداران منتخب و حوزه‌های انتخابیه آنها وجود دارد. تعدادی از این مقامات به‌طور خصوصی اعتراف کرده‌اند که به‌رغم نگرانی‌های بشردوستانه و حقوق بشری دولت‌های اروپایی (و ترس از این‌که روند صلح امریكا زمینه را برای وخامت هر دو فراهم كرده است)، اظهارنظر علنی جهت تخصیص ادامه‌ی سطح بالای کمک مالی، برای دولت‌ها دشوار خواهد بود. فراتر از نگرانی‌های لوجستیکی و امنیتی تداوم یک مأموریت ناتو در افغانستان پس از امریکا، بسیاری از کمک‌‌کنندگان فعلی دلایل سیاسی نیز دارند که به سمت جدا شدن از کار نیز گرایش دارند. در اواخر مارچ ۲۰۲۱ پارلمان آلمان مدت قانونی را برای شرکت در ماموریت ناتو در افغانستان به مدت کمتر از یک سال تمدید کرد و در حالی‌که برخی از مقامات ارشد اعلام کردند هنوز شرایط برای خروج مناسب نیست، آنگلا مرکل از طرح خود مشروط بر این‌که آیا متحدان (منظور امریکا) آن را ضروری می‌دانند، جلوگیری کرد.

لازم به یادآوری است که سال‌ها قبل از تلاش‌های صلح به رهبری ایالات متحده و برنامه‌ریزی برای خروج، تعدادی از کشورهای کمک‌کننده به ارتش، مأموریت را ترک کرده بودند، به میزان قابل توجهی کاهش یافته بودند و یا تحت فشار ایالات متحده باقی مانده بودند.

ادامه دارد….