تعامل شرکای منطقه‌ای و کلیدی با افغانستان پس از سال 2021 (۳)

تعامل شرکای منطقه‌ای و کلیدی با افغانستان پس از سال ۲۰۲۱ (۳)

ایجاد پوشش محافظتی

نقش تعیین‌کننده‌ی ایالات متحده -و وسعت متارکه آن- جدول زمانی برنامه‌ریزی برای کشورهای منطقه و کمک کننده را محدود کرده است. متارکه‌ی ایالات متحده تقریبا همه بازیگران خارجی درگیر را وادار کرده است که از مواضع فعلی خود محافظت کنند تا برای سناریوهای بالقوه‌ی آینده، انعطاف‌پذیری را در طیف وسیعی فراهم کرده باشند و از دارایی‌ها/ گزینه‌های موجود برای بهبود منافع یا کاهش خطرات استفاده کنند. دولت افغانستان نیز چنین کرده است.

متنوع‌سازی الگوهای کمک امنیتی کابل

چنانچه حد اکثر سال ۲۰۱۹ را ایالات متحده مذاکرات دو جانبه با طالبان انجام داد، اجماع مقامات کابل امکان هرگونه توافق معنادار بین حامی اصلی آن‌ها و دشمن اساسی آن‌ها را رد کرد. هنگامی‌که مشخص شد این گفت‌وگوها با توافق‌نامه فبروری سال ۲۰۲۰ در قطر به اوج خود می‌رسد و از آنجا که مفاد این توافق‌نامه برای دولت افغانستان مطلوب ارزیابی نمی‌شود، حال و هوای بسیاری‌ها در کابل از انکار به ابراز ناامیدی و احساس خیانت در نوسان است. سوال واضح و فوری در ابتدا این بود که اگر نمی‌توان دیگر ایالات متحده را یک الگوی قابل اعتماد و متحد در نظر گرفت، کدام قدرت یا قدرت‌ها ممکن است جایش را بگیرد؟ رهبری افغانستان با پیشنهادهایی برای هر یک از کشور همسایه که شاید بتوان آن را نیز به‌عنوان پوشش محافظتی توصیف کرد، به دنبال دستیابی به دیپلماسی منطقه‌ای «چند بعدی» بوده است و تلاش کرده است پاسخ‌های رضایت‌بخش برای این پرسش داشته باشد. با وجود این دیپلماسی لرزان کابل و تعامل با قدرت‌های منطقه‌ای، تاکنون تغییرات چندانی در مواضع آنان ایجاد نکرده است.

گمانه‌زنی در میان برخی از مقامات افغان در مورد روسیه و چین با توجه به مقیاس اقتصاد آنها -در مورد روسیه، حداقل بخش دفاعی آن و سابقه‌ی کمک به کشورهای مشتری- متمرکز بر این است که روسیه و یا چین به تأمین کننده کمک مالی برای توسعه و کمک‌های امنیتی تبدیل در آینده می‌شوند. هر دو کشور به دلیل برخورد واقع‌گرایانه با سیاست خارجی، در مورد کمک‌های خارجی مشهور هستند و هیچ یک از شرایط و معیارهای حکمرانی که اتحادیه اروپا و دیگر کشورهای غربی ادعا می‌کنند، در سال‌های آینده سخت تر نخواهد شد. با وجود این مسکو و بیجینگ هر دو تا کنون به‌طور قابل توجهی نشان داده‌اند که در اکثر موارد از تعامل با کابل که ممکن است تداخل با ایالات متحده تلقی شود، خودداری می‌کنند. این خویشتن‌داری به‌ویژه برای مسکو، وقتی‌که روسیه با ایالات متحده و سایر شرکای نظامی آن در مناطق درگیر جنگ -مانند نیروهای دموکراتیک سوریه به رهبری کردها-در تضاد است، قابل توجه است.

علاوه بر این، در حالی‌که روسیه کمک‌های نظامی خود را با اهدای چندین محموله اساسی اسلحه کمری به کابل، قبلا تحویل داده است اما بسیاری از نیروهای امنیتی افغانستان بر بنیاد پایه‌های نظامی آمریکا و ناتو مدل سازی می‌شوند و از نظر منطقی به آنان وابسته هستند که در این‌صورت نگهداری و جا به‌جایی کامل تجهیزات و اسلحه یک حامی برای دیگری بسیار دشوار خواهد بود. کابل احتمالا چنین تحول قطعی را فقط زمانی دنبال می‌کند که امیدش به حضور نیروهای باقی‌مانده‌ی ایالات متحده و ناتو را از دست بدهد. اما از منظر انتقادی، ذخایر مسکو و بیجینگ با رفتارهای محافظتی خودشان جفت شده است. چنانچه هر دو پایتخت  تلاش‌های ایالات متحده برای خروج از افغانستان را مشاهده کرده‌اند، هر کدام تعامل دیپلماتیک خود با طالبان را عمیق‌تر کرده‌اند.

به‌نظر می‌رسد هر دو پایتخت تردید دارند که دولت فعلی افغانستان ممکن است با کاهش بیشتر حمایت غرب، جان سالم به در ببرد و چندین سال است که به طور آشکار در مورد انواع «بدترین حالت» یا فضای بدبینانه امنیتی بلند مدت در افغانستان، بحث کرده اند. رفتارهای مصون‌سازی روسیه و چین حتا در تعیین سیاست‌های مربوط به ۲۰۱۴-۲۰۱۵ ایالات متحده آمریکا نیز مشاهده می‌شود. کاهش از بیش از ۱۰۰ هزار سرباز یونیفورم‌دار به کمتر از ۲۰ هزار شکاف ظرفیت در نیروهای افغان و آسیب پذیری‌های استراتژیک در موقعیت کابل را نشان داد. بلافاصله پس از آن، مسکو و بیجینگ با افزایش اقدامات امنیتی مرزی، مناطق همسایه -مناطق کشورهای آسیای میانه تحت چتر امنیتی روسیه را تقویت کردند، که هنوز شاهدی برای پیش بینی‌های بدبینانه‌ای اولیه است. انتظار می‌رفت که بیجینگ در دهه‌های گذشته دامنه‌ی فعالیت‌های اقتصادی خود به افغانستان را گسترش دهد اما از این کار به‌طور پیشگیرانه و گسترده خودداری کرده است. فضای امنیتی که از سال‌ها قبل به سرمایه‌گذاری و ارتباط متقابل آسیب می‌رساند، امروز حتا از اوضاع ناگوار تری برخوردار است -و دلسرد کننده است.

متارکه دیپلماتیک

سایر کشورهای همسایه سیاست‌های شان در مورد افغانستان را از طریق «متارکه دیپلماتیک» آغاز کرده‌اند و قبل از اینکه خط‌السیر صلح و جنگ روشن شود، برای نتایج بدتر آماده می‌شوند.

مقامات افغان مشروعیت زیادی در سطح بالا که تقریبا هر کشور منطقه‌ای-به استثنای هند- به طالبان اعطا کرده‌اند، را به دست آورده‌اند.‌ پیام گروه‌های شورشی وضعیت اطمینان شان به‌عنوان «دولت در حال انتظار» را طی سال گذشته تأیید کرده است. در مورد تأثیرات منفی طولانی مدت توهین جذاب هند، پاکستان و ترکیه به ذینفعان مخالف افغانستان کمتر اظهار نظر شده است. این ارتباط، مبتنی بر کارگزاران قدرت فردی و نه نهادهای افغانستان، توانایی بی‌ثبات‌کردن نظم سیاسی فعلی را دارد و اعتماد را در زمانی‌که تیم مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی در تلاش برای ایجاد وحدت در مذاکرات صلح و تقویت مشروعیت بین‌المللی است، تضعیف می‌کند. دهلی در تطابق ارتباط پاکستان با کارگزاران قدرت‌های منطقه‌ای، در اواخر سال ۲۰۲۰ دعوت‌هایی را از چندین شخصیت از جمله معاون اول پیشین رییس‌‌جمهور و اکنون مارشال دوستم، برای بازدیدهای مجلل دولتی انجام داد. این توهین جذاب به دنبال تقویت و تنوع‌بخشیدن به روابط از قبل قوی دهلی با بخش امنیت ملی کابل و مقامات ارشد، از جمله امرالله صالح، معاون اول رییس‌جمهور است.

اسلام‌آباد از اوایل سال ۲۰۱۹ همچنان به نقش مهم خود در آوردن طالبان به میز مذاکره با ایالات متحده ادامه داده است. با این حال، از زمان آشکارکردن فشار یا ترغیب شورشیان برای کاهش خشونت در افغانستان، یا ارائه سازش در زمینه‌ی حکومت‌داری و تقسیم قدرت، کار کمی انجام شده است. با توجه به این‌که پاکستان با تغییر در روابط خود با طالبان چه تأثیر بزرگی می‌تواند داشته باشد، مقامات افغان این کم‌تحرکی را با سوءظن می‌بینند و خصومت آشکار می‌دانند. هرچند که اسلام‌آباد بیش از هر زمان دیگر درگیر تعامل دیپلماتیک با طالبان است، کمتر از هر زمان دیگری خطر فرسایشی‌شدن روابط خود با این گروه را می‌پذیرد، به‌ویژه با توجه به سناریوهای متعددی که در آن طالبان ممکن است موقعیت سیاسی یا نظامی خود را بهبود بخشند. اگرچه زمینه‌ی روابط پاکستان با درگیری‌های افغانستان خاص است، اما ماهیت رویکرد حفاظتی آن کاملا شبیه اکثر همسایگان منطقه‌ای است.

به‌نظر می‌رسد موضع اتحادیه اروپا در مورد جنبه‌های مهم تلاش‌های صلح و همچنین حمایت از برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۹، خصوصا در مورد رییس‌‌جمهور غنی و دولت وی، استقلال بیشتر سیاست خارجی اتحادیه اروپا را از آنچه ممکن است وجود داشته باشد، متصور می‌کند. همبستگی شدید کلانی اتحادیه اروپا با دولت افغانستان باعث تشویق برخی از افراد در کابل شده است اما نتایج ملموس چندانی ندارد. اقدامات اولیه و پرس‌وجوهای اولیه افغان از فرماندهی ناتو و کشورهای جداگانه‌ی اروپایی، به دنبال حفظ مأموریت ناتو حتا در صورت خروج ایالات متحده، با اظهارات مبهم پاسخ داده شده است. با گذشت بیش از یک سال از امضای توافق‌نامه ایالات متحده و طالبان، هنوز هیچ پیشنهاد مشخصی برای افزایش کمک ارائه نشده است. حتا با پیشنهاد بلندپروازانه‌ی ایالات متحده در ماه مارچ برای تشکیل یک کنفرانس بین‌المللی برای ایجاد اجماع در مورد افغانستان، کنفرانس ژنو در نوامبر سال گذشته نشان داد که صرفا حفظ سطح پشتیبانی لازم برای حفظ دولت افغانستان، چالش‌برانگیز خواهد بود.

اتخاذ موضع مشروط به مثابه‌ی مصون‌سازی

موضع اتحادیه اروپا شکل دیگری از مصون‌سازی را نشان می‌دهد. برای بسیاری در بروکسل و پایتخت‌های سراسر اروپا، مکالمه‌ها کمتر به سناریوهای فروپاشی دولت و بیشتر به نگرانی‌ها در مورد اینکه مذاکرات صلح ممکن است به توافقی برسد که از طالبان برای بازگشت به قدرت سیاسی به ضرر حقوق بشر یا شرایط انسانی استقبال کند، اختصاص دارد. از زمان توافق ایالات متحده و طالبان، اتحادیه اروپا بیانیه‌های مختلفی را منتشر کرده است که در آن شرایط قوی برای کمک به دولت پس از صلح افغانستان، اصرار بر حقوق و آزادی‌های زنان و اقلیت‌ها و همچنین تعهد به دولت شفاف که نماینده تمام مردم باشد، بیان شده است. در خوانش اولیه، به‌نظر می‌رسد که این بیانیه‌ها حمایت قاطع از رییس‌‌جمهور غنی و جمهوری اسلامی را ارائه می‌دهد – و این‌ها نیز در تحولات کوتاه‌مدت روند صلح انجام می‌شود. با این حال، در برنامه‌ریزی‌های استراتژیک طولانی‌مدت، این موضع به قدرت‌های اروپایی اجازه می‌دهد تا به‌سادگی از این جاده‌ی یک‌طرفه عبور کند؛ اگر به احتمال زیاد طالبان، دولت فعلی افغانستان یا ائتلاف تقسیم قدرت در آینده نتوانند همه شرایط خود را برآورده کنند، اتحادیه اروپا یا هر یک از اعضای آن توجیه کافی برای کاهش، یا حداقل متنوع‌سازی و واگذاری حمایت را خواهند داشت.

در یک معنا مواضع مشروط نشان‌دهنده‌ی عدم اطمینان عمومی در حال حاضر است اما همچنین نگرانی‌های عمیق سیاست‌گذاران غربی در مورد مشروعیت‌بخشیدن و نقش آینده طالبان را نشان می‌دهد. اتحادیه اروپا تنها نیست. حتا در ایالات متحده، که روند فعلی را پیش برده و اعتبار بین‌المللی طالبان را افزایش داده است، دولت ترمپ انتقادات زیادی را برای نحوه‌ی گسترش روابط با این گروه شورشی به همراه داشت. اعضای با نفوذ کنگره ایالات متحده از مقاومت در برابر کمک و مساعدت به دولت آینده افغانستان که شامل طالبان – چه کمتر و چه بیشتر- است، خبر داده است.

این تمرکز جدید بر مشروط بودن، نشان می‌دهد که کدام کشورهای منطقه خواهان شرایط سخت هستند و چه نقاطی را نشان می‌دهد که از زمان آغاز جدی تلاش‌های صلح مشخص شده است. اگرچه دهلی نو چیزی را به صراحت اعلام نکرده است اما اگر طالبان به یک حزب مسلط در یک کشور جدید افغانستان تبدیل شوند، ادامه همکاری و پشتیبانی فعلی‌اش از کابل، بعید به‌نظر می‌رسد. اتحادیه اروپا شرایط خود را صریح توصیف کرد و مجموعه‌ای از اصول و معیارهایی را خواستار شد که هر دولت آینده افغانستان برای حفظ سطح فعلی کمک‌ها ملزم به رعایت آنها خواهد بود – با اقدامات خاص برای رعایت طالبان، در صورت مشارکت در جدید دولت. از طرف دیگر روسیه و چین به دلیل رویکرد بسیار کمتر مشروط به کمک و توسعه بین‌المللی مشهور هستند. به‌نظر می‌رسد ایران به‌‌رغم سابقه پیچیده، با طالبان به تفاهم رسیده است. در غیر این‌صورت به دنبال قدرت‌های بزرگ‌تر منطقه‌ای، کشورهای آسیای میانه در بیشترین حد ممکن همکاری خواهند کرد. شرایط پاکستان برای ارائه کمک در آینده و همکاری اقتصادی شفاف و کاملا محسوس نیست اما به نفع هرگونه نقش نهادینه شده‌ی طالبان است.

واقعیت این است که قبل از اعلامیه بایدن در مورد خروج برنامه‌ریزی‌شده در اپریل ۲۰۲۱، سیاست خارجی ایالات متحده در حین انتقال قدرت ریاست‌جمهوری، از خود محافظت می‌کرد. به محض این‌که تیم انتقالی بایدن بر موضوعات سیاست خارجی تمرکز کرد، بسیاری از افراد داخلی محوری (‌Beltway) خواستار انجام یک مأموریت ضد تروریستی پایدار -و در نتیجه، حداقل مقداری از حمایت مداوم از دولت فعلی در کابل شدند. با وجود این واشنگتن قادر به مصون‌سازی خویش، تا زمانی که سایر بازیکنان خارجی نباشند، نیست. طالبان انتظار داشتند ایالات متحده تا پایان ماه می خروج نظامی خود را نهایی کنند و تقریبا هیچ شانسی وجود ندارد که این گروه در آینده کوتاه‌مدت، صادقانه در یک روند صلح شرکت کند. حتا تصمیم دولت بایدن مبنی بر تلاش برای شروع سریع روند برجسته دوحه، ادامه‌ی اصرار بر شریک‌خواندن دولت افغانستان و خودداری از بیان صریح موضع خود در مورد خروج نظامی تا ماه می، نوعی مصون‌سازی در لحظه‌های آخر است.

ادامه دارد….