عبدالعلیم صدیقی
مبحث جنگ و صلح در افغانستان چه بسا بیشتر از پیش در مسیر پیچیدهتر شدن حرکت میکند و احتمال وقوع سناریوهای خونبار و خطرناکی را در نظر میآورد. از آنجا که دولت مرکزی سلسله تغییرات اخیرش را در کمال آگاهی از وضعیت عمومی کشور به انجام میرساند، به نظر میرسد تا در تبانی با سیاستگذاران پدر و در خفا، تخریب موریانهوار داخلی و سقوط دو دستی به دامان طالبان را تدارک دیده باشند. اگرچه کنشهای نیمدهه حکومت به خودی خود، بنیادبرانداز و برای زیربنای وحدت ملی آسیب جدی رسانیده است. چون به وضاحت کامل میتوان مشاهده کرد که شالوده همدیگرپذیری و تعامل در بین شهروندان و عموم جامعه از بین رفته است.
وضعیت امنیتی وخیم در مرکز، صفحات شمال و حوزه جنوب و جنوبغرب کشور از غزنی گرفته تا میدان وردک در چند کیلومتری شهرکابل، بغلان، فاریاب، بدخشان، قندهار، هلمند، فراه، غور، هرات و تعداد دیگری از ولایات خطر جدی فروپاشی را از نظر دور نمیسازد. انفعال کنشگری نظامی در سطح ارگانهای امنیتی و دفاعی تداوم این وضعیت را همچنان میسر میسازد. حکومت مرکزی نیز در تبانی با سناریوی سفارش شده، به اقداماتی پرداخته است؛ به این صورت که نباید هیچ اقدام مؤثری در مسیر بهبودی وضعیت به انجام برسد.
رهبری وزارت داخله در بدترین حالت ممکن با سرپرستی که از هیچگونه تخصص جنگی و مهاربوی برخوردار نیست اداره میشود. جالب اینجاست که به عوض طرح استراتژی الف و ب و ج برای جنگ در سرتاسر افغانستان میخواهد با تقسیم خرما در ایام ماه مبارک رمضان که خونریزی هنوز جریان دارد، میان شهروندان چه کار درشت و قابل حسابی به انجام رسانیده باشد؟ وزیر جنگ افغانستان در بستر بیماری است و سرپرست وزیر وزارت دفاع با کمال تأسف فاقد استقلال عملی در راستای جنگ و دفاع در کشور بوده و به صورت مستقیم از سوی مشاور شورای امنیت تحت تأثیر قرار دارد. رهبری ارگانهای امنیتی به صورت بیپیشینهای در انحصار این مشاوریت واقع شده و هرگونه اقدام نظامی منوط به اجازه این نهاد شده است.
طالبان ولسوالیهای باغران، موسا قلعه، نوزاد، دیشو و خانشین هلمند را در تصرف کامل خود دارند و جنگ به حومههای شهر لشکرگاه رسیده است، همچنان چندین پاسگاه محافظ شهر نیز به دست طالبان افتاده که خطر سقوط این ولایت را بیشتر میسازد. دولت در ولایت غزنی تسلط خود بر ولسوالیهای قرهباغ، مُقر، خواجه عمری، جغتو و دِهیک را از دست داده و محاصره به کمربندهای شهر رسیده است. سقوط آخرین پاسگاه ارتش در منطقه آرزو در شهر غزنی، احتمال سقوط کامل را به نزدیکترین فرصت نشان میدهد، چنانچه اطلاعات نیز خبردهنده چنین وضعیتی هستند و طالبان را حال در تدارک برای جنگی گسترده بر ولایت غزنی نشان میدهد که پس از آن در نظر است تا این گروه نماز عید را در مرکز ولایت غزنی بخوانند. جریان این اطلاعات از سوی رییس مجلس نمایندگان کشور در جلسه روز دوشنبه تاریخ ۱۳ ثور سال جاری به وضاحت تأیید شد.
مقدمات سقوط برنامهریزی و از ماهها قبل ریخته شده و مهرهها یکی پس از دیگری جایشان را اشغال میکنند. ترورهای هدفمند خبرنگاران از جمله ترور یما سیاوش در ماه قوس سالپار، فعالین جامعه مدنی، کارمندان و اراکین دولتی از جمله محبالله محبی معاون والی کابل، داکتران، قضات و… در سرتاسر افغانستان موج گسترده وحشت را بر اذهان حاکم ساخته و امروز پس از آنکه اعلام رسمی خروج نیروهای امریکایی از کشور در رسانهها خبر رسانی شد، دیده میشود که روحیه عمومی با شدت باور نکردنی، تضعیف شده است. همه در انتظار یک شکست بزرگ هستند.
بحث فساد و بیکفایتی در ادارات ملکی آهستهآهسته زمینههای این سقوط را مساعد ساخته و باعث دلسردی مردم از نظام فعلی گردیده است. به نظر میرسد که در توافق چند نفری میان رهبری دولت و مدیران رده اول حکومت، به صورت وحشتناکی دست در دست هم به انجام آن تلاش می-کنند. سروصداهای بسیار از سوی اعضای مجلس نمایندگان کشور در مورد بیکفایتی سرپرست وزارت معارف بالا گرفته که به صورت کلی نظام معارف مملکت را فلج نموده و از کار انداخته است. آقای جمشیدی نماینده مردم در مجلس نمایندهگان از ولایت دایکندی، در تازهترین مورد، به تاریخ ۱۳ ثور سال جاری از مشکلات موجود در معارف این ولایت و بیکفایتی وزیر معارف در رسیدگی به این وضعیت گفت: سرپرست وزیر وزارت معارف با لغو برنامه تدریسی معلمین حقالزحمه بحران کمبود معلم را بهبار آورده است، تشکیل و نیاز اصلی ولایت دایکندی به ۵۹۴۱ نفر معلم میرسد، در حالی که ۳۵۵۱ معلم در آنجا حضور دارند و باقی ۲۳۹۰ معلم دیگر کمبود میباشند. شبیه این در سرتاسر کشور از شمال تا جنوب تمام ولایات با این مشکل مهلک دستوپنجه نرم میکنند و دامن-گیر بحران تدریسی هستند. برعلاوه جابهجاییهای بیمهابا و بدون در نظرداشت مصلحت نظام معارف کشور و طرحها و برنامههایی که با روپوش اصلاحات در این ساختار اجراء میشوند، روزبهروز سطح رضایت از این وزارت را پایین میآورد. اختلاس و دستبردهای بزرگ در وزارت مالیه و اداره اترا که با افسارگسیختگی به زنگچور حکومت لبیک گفته و در تبانی و حمایت آنها به غارت می-پردازند، از نمونههای دیگری اس که میتوان به شمار آورد. در این رابطه خانآقا رضایی نماینده مردم در جلسه روز دوشنبه، ۱۳ ثور گفت: رییس اداره اترا در حدود هفتصدهزار افغانی معاش دریافت میکند و کمترین معاش در رده مدیران و حلقه رهبری این اداره پایینتر از سهصدهزار افغانی نیست. این درحالیست که حکومت کمکمعاش تعداد زیادی از کارمندان دولتی را قطع کرده است.
آتشسوزیهای گسترده که نظیر آن در گذشته مشاهده نشده بود، بندرگاه هرات و فراه را با خاک یکسان و میلیونها دالر به بدنه اقتصاد کشور آسیب رساند. در تازهترین مورد نیز شهر کابل گواه رویدادی بس خسارتبار بود. در این حادثه که هنوز جریان اصلی آن روشن نیست بیش از صد موتر حامل مواد سوختی و خوراکی آتش گرفته و چندین تن کشته و زخمی شدهاند. این همه جز یک مورد، خبر از چیز دیگری ندارند، تدارک فروپاشی کلی نظام! چون به گواهی تاریخ میتوانیم بگوییم حکومت داکتر نجیبالله نیز در آخرین روزهای عمرش با چنین سرنوشتی مواجه شده بود. مسیر شاهراهها با شدت بسیار زیر فشار قرار گرفته و راههای مواصلاتی وقت که به مثابه سیستم خون-رسانی در بدن کار میکند، از گردش افتاده بود. در وضعیت فعلی نیز جریان مواصلات در بیشتر شاهراههای کشور با مشکلات بسیاری مواجه است. طالبان در مسیر شاهراه کابل مزار در ولایت بغلان عملاً از موترهای باربری و تجاری مالیه میگیرند و گاه نیز روزها باعث به تعویق افتادن سفر آنها میشوند. در جنوب کشور نیز شاهراهها در وضعیت بدی به سر میبرند. ولایتهای مرکزی همانند غزنی و میدان وردک و لوگر نیز از تحرک کمتری در این زمینه رنج میبرند.
دستهای مخرب که طالبان شاید یک قسمت از مسئولیت آن را به دوش داشته باشند در این عرصه فعالیت میکنند. از آن جهت که سه روز قبل در اول ماه می خروج نیروهای ناتو و ایالات متحده آغاز شد رسانههای خارجی از زبان سخنگویان آنها نقل قول میکنند که ما با تمامی تجهیزات خود از افغانستان خارج میشویم. چون در صورتی که اینجا باقی بمانند، به دست طالبان خواهد افتاد. اقبال صافی نماینده مردم در مجلس نمایندهگان با ابراز این خبر نگرانی شدید خود نسبت به وضعیت را اعلام نمود.
جزئیات توافق پشتپرده طالبان با امریکاییها در دوحه که با اندکی معطلی مواجه شد، نشاندهنده وعده تسلیمدهی دودسته کلیت نظام به طالبان بود. اما بنابر دلایل سیاسی در ایالات متحده، عملی شدن خروج کامل نیروهای امریکایی از افغانستان که قرار بود تا اولین روز ماه می به انجام برسد، تا اول ماه سپتمبر به تعویق افتاد. در حالی که طالبان آماده بودند تا پس از خروج آخرین نظامی خارجی به جنگ گسترده پرداخته و به تصاحب قدرت سیاسی بپردازند. در حال حاضر نیز خروج کامل سه ماه زودتر از موعدی صورت خواهد گرفت که دولت ایالات متحده برای آن، شش ماه الا اول ماه سپتامبر برنامهریزی کرده بود.
طالبان دوباره عملیات انتحاری را شروع کرده و بار دیگر آماده میشوند تا با جنگی گسترده قدرت سیاسی و حکومت مرکزی را بهدست بیاورند. در تازهترین مورد نیز حمله موتربمب در ولایت لوگر که براساس آمار وزارت صحت ۲۶ نفر کشته و بیش از ۱۰۰ نفر زخمی برجا گذاشت آغاز این روند را نشان می-دهد. حکومت نیز از داخل به سوهانکاری ساختار نظام پرداخته و لایهی محافظ در برابر طالبان را روزبهروز ضعیف، نازک و ناتوانتر میسازد. تبانی گروهی از سوی مدیران درجهاول حکومت در برابر یک سلسله امتیازات و فراهمماندن زمینهی دستبردهای بزرگ در امور مالی ادارات، فرصت همکاری خائنانه را مساعد کرده است. در این صورت است که وقتی طالبان در یورش گستردهی خود بتوانند نظام را سرنگون کنند، هیچ کسی پاسخگو نبوده و نخواهد بود.
ناچاری ما را به جایی رسانده است که از همدستان دزد در داخل خانه نمیشود بخواهیم تا جلو دزدی را بگیرند. حال هیچ انتظاری نمیرود که حکومت به دنبال بهبود در وضعیت امنیتی ولایت غزنی، در نزدیکی پایتخت، باشد. هشدارها زمانی جدی میشوند که برفرض محال غزنی با سقوط مواجه شود، آنزمان هیچ نیرو و قوتی توان مقاومت در برابر فروپاشی این سد ریگی را نخواهد داشت. در صورت سقوط این ولایت، شاهد خواهیم بود که ولایات ناامنی که با وجود فشار بالای تهدید امنیتی، هنوز ایستادگی دارند، یکی پس از دیگری به سقوط مواجه خواهند شد. وضعیت بحرانی در اقتصاد کشور، روحیه ضعیف نیروها، نبود رهبری لازم، تبلیغ بینالمللی به نفع طالبان، جنگ را به دامان مرکز رسانده و دیر نخواهد بود که طالبان از دریچه شبکههای خبری سیاستگذاری نموده و رنگ جاده-های کابل را خونینتر خواهند ساخت.
در صورت امکان وقوع این سناریو، که طراحان خارجی و داخلی برای آن نقشه دارند، هیچ راهی نیست تا یکبار دیگر مردم افغانستان با هوشیاری کامل در حمایت از نیروهای امنیتی و دفاعی برآمده و بر محور مقاومت، به ایستادگی و دفاع بپرازند. چون طالبان در پی تصاحب قدرت هستند و شریعت را بهانه میگیرند. مذاکرات صلح نیز از زمان آغاز تا اکنون جز تاکتیک برای ادامهی راه و رسیدن به دم دروازه سقوط چیز دیگری نبوده است. طالبان در پی صلح نیستند و اینپا آنپا میکنند تا خارجیها بهصورت کامل افغانستان را ترک کنند و بعد آنها با وحشیگری قدرت سیاسی را صاحب شوند.