چرا پاکستان یک افغانستان فروپاشیده می‌خواهد؟

چرا پاکستان یک افغانستان فروپاشیده می‌خواهد؟

پاکستان و افغانستان از دیرزمان درگیر منازعه‌ی سرزمینی و ارضی بوده ‌است. خط مرزی دیورند یکی از مسائل کلیشه‌ای مورد منازعه میان این دو کشور است. حاکمان افغانستان در مقاطع مختلف تاریخی برخوردهای متفاوت با مسأله خط دیورند داشته و در دهه‌های پسین بسیاری از حاکمان افغانستان به‌دلیل انگیزه‌های قومی و سیاسی این خط مرزی را به رسمیت نشناخته، درحالی‌که اکثریت کشورهای جهان این خط را به‌عنوان مرز رسمی میان افغانستان و پاکستان به رسمیت شناخته‌اند. برعلاوه خط دیورند، ارتش و استخبارات پاکستان، افغانستان را به مثابه‌ی عمق استراتژیک‌شان تعریف کرده‌ و در واقع جنگ نیابتی‌شان را علیه منافع اقتصادی، سیاسی و امنیتی هند در خاک افغانستان به پیش می‌برند.

پاکستان با علت وجودی «اسلام» از هند جدا شد و به‌عنوان یک دولت-ملت مسلمان در آسیای جنوبی عرض‌اندام کرد. این کشور اکنون به‌‌عنوان یکی از کشورهای حامی و پرورشگاه گروه‌های بنیادگرایی‌اسلام و تروریسم بین‌المللی، به‌خصوص حامی گروه طالبان در افغانستان شناخته ‌شده است. حالا که پروسه صلح افغانستان در جریان است، بیشتر از قبل نقش این همسایه شرقی در مسائل جنگ و صلح افغانستان برجسته شده و مورد توجه قرار گرفته است. اکنون پرسش اصلی این است که پاکستان از افغانستان چه می‌خواهد؟ آیا‌ حمایت پاکستان از طالبان در قالب جنجال‌های مرزی قابل خوانش است؟

پاکستان یک افغانستان فروپاشیده می‌خواهد

دکتر جعفر مهدوی، نماینده پیشین پارلمان افغانستان و نویسنده کتاب جامعه‌شناسی طالبان در گفت‌وگو با اطلاعات روز، با اشاره به منازعه‌ی پاکستان با هند، در مورد ریشه و پیشینه‌ی منازعه افغانستان و پاکستان می‌گوید که مشکل اصلی پاکستان با هند است. پاکستان یک منازعه دیرینه و عمیق با هند دارد که ریشه‌ی آن برمی‌گردد به منازعات گسترده‌ی این دو کشور بر سر منطقه کشمیر در ابتدای استقلال پاکستان. بنابراین ریشه‌ی منازعه افغانستان و پاکستان نیز به همین دوره برمی‌گردد: «چرا که در آن زمان دولت افغانستان در سازمان ملل برای استقلال پاکستان رأی منفی داد که فضای غیردوستانه را اساس گذاشت و پس از آن حکومت‌های پاکستان و افغانستان تاکنون نتوانسته‌اند شیوه‌ی معقول و منطقی را برای حل این بحران بی‌اعتمادی میان این دو کشور پیدا کنند.»

جعفر مهدوی، نماینده‌ی پیشین پارلمان و رهبر حزب ملت افغانستان
جعفر مهدوی، نماینده‌ی پیشین پارلمان و رهبر حزب ملت افغانستان

مهدوی با اشاره به مسأله خط دیورند میان افغانستان و پاکستان که حساسیت‌ها را در سیاست داخلی افغانستان به‌وجود آورده و مانع موضع‌گیری‌ منطقی و جسورانه‌ی حاکمان افغانستان شده، به مسأله‌ی سیاست خارجی افغانستان نیز توجه می‌کند و می‌گوید حکومت‌های افغانستان در دوره‌های مختلف در عرصه سیاست خارجی و سیاست‌ منطقه‌ای نتوانستند سیاست بی‌طرفی فعال را نسبت به منازعات کشورهای همسایه اتخاذ کنند: «به‌‌عنوان مثال هر یک از حکومت‌های افغانستان در مقاطع مختلف در جهت‌های خاص سیاسی و بلوک‌بندی‌ها در سطح منطقه و جهان قرار گرفتند که نتوانستند بی‌طرفی کشور را در رابطه به مسائل منطقه و کشورهای همسایه حفظ کنند که از این طریق به رابطه‌ی افغانستان با کشورهای همسایه‌اش آسیب رسانده‌اند.»

جعفر مهدوی می‌گوید که بی‌طرف‌نبودن حکومت‌های افغانستان در بلوک‌بندی‌های جهانی، افغانستان را به پایگاه کشورهای درگیر منازعه در منطقه تبدیل کرده است که عمده‌ترین آن منازعه بین پاکستان و هند در خاک افغانستان است: «افغانستان در مقاطع تاریخی به‌صورت نسبی به حیات خلوت و پایگاه فعالیت‌های سیاسی و امنیتی هند تبدیل شده است.» بنابراین بدیهی است که پاکستان با توان و قدرتش در خاک پاکستان علیه دشمن دیرینه‌اش فعالیت می‌کند که یکی از این گزینه‌ها حمایت از گروه طالبان به‌‌عنوان نیروهای نیابتی زیر کنترل ارتش و استخبارات پاکستان است.

حفیظ منصور، نماینده پیشین پارلمان افغانستان و عضو هیأت مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی با طالبان در گفت‌وگو با اطلاعات روز می‌گوید که پاکستان می‌خواهد که در افغانستان نظم سیاسی پایدار به‌وجود نیاید و همواره زیر نفوذ پاکستان قرار داشته باشد: «پاکستان در آرزوی یک افغانستان ویران، ضعیف، بی‌اداره، بی‌ارتش و بی‌قانون است. این کشور می‌خواهد که افغانستان یک سرزمین بی‌حکومت، فاقد نظم و رفاه با مردم پراکنده باشد تا هیچ وقت احساس تهدید نکند. هر نوع حکومت، حتا حکومت طالبانی که بتواند نظم و آرامی را در افغانستان بیاورد، در تضاد با منافع پاکستان انگاشته می‌شود.»

حفیظ منصور، عضو هیأت مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی افغانستان
حفیظ منصور، عضو هیأت مذاکره‌کننده جمهوری اسلامی افغانستان

با این‌حال پاکستانی‌ها در پروسه فعلی افغانستان نقش برجسته دارند و به‌نظر می‌رسد که ضمانت ارتش و استخبارات پاکستان نزد امریکایی‌ها از طالبان دارای اهمیت زیاد است و به نوعی یکی از طرف‌های اصلی پروسه صلح افغانستان است. چنان‌که موضع‌گیری‌های اخیر پاکستان در قبال پروسه صلح، موضع‌گیری در مورد عدم بازگشت امارت اسلامی طالبان در افغانستان، تلاش برای بازگرداندن نمایندگان طالبان به میز مذاکره و همسویی با سیاست‌ قدرتمندهای بزرگ همچون امریکا، چین و روسیه در زمینه‌ی صلح افغانستان، سیاست خارجی این کشور در قبال افغانستان در وضعیت پیچیده‌ای قرار می‌دهد: «آنچه با همه‌ی این‌ها نمی‌توانیم خواسته‌های اصلی پاکستان از پروسه صلح و آینده سیاسی افغانستان را نادیده بگیریم.»

تابش فروغ، پژوهشگر و کارشناس مسائل سیاسی در گفت‌وگو با اطلاعات روز بر این باور است که استراتژیست‌های ارتش پاکستان به خوبی می‌دانند و در مواردی اذعان نیز کرده‌اند که با برگشت امارت طالبانی در افغانستان موافق نیستند. چرا که هزینه‌ی برپایی یک رژیم دینی و منفور جهانی درحالی‌که پاکستان خود با معضل افراطیت و جهادگری ستیزه‌گر مواجه است، برای اسلام‌آباد قابل تحمل نیست: «تشکیل یک حکومت جدید با مشارکت طالبان که از یک سو درگیر بحران مشروعیت و نیازمند میانجی‌گری همیشگی اسلام‌آباد در افغانستان باشد و از سوی دیگر بتواند هند را از یک شریک قابل اطمینان افغانستان به یک بازیگر منفعل تقلیل بدهد، عملی‌ترین هدف و خواسته استراتژیک پاکستان در بحث جنگ و صلح افغانستان است.»

تابش فروغ، پژوهشگر و کارشناس مسائل سیاسی
تابش فروغ، پژوهشگر و کارشناس مسائل سیاسی

فروغ می‌گوید پاکستان در ۲۰ سال گذشته به عمده‌ترین خواست دولت افغانستان که مبارزه صادقانه و متعهدانه در برابر تروریسم و بستن پناهگاه امن طالبان در آن سوی مرز است، به‌رغم وعده‌های بسیار پاسخ رد داده است. اکنون نیز که دولت افغانستان خواستار قطع حمایت اطلاعاتی، تسلیحاتی و سیاسی پاکستان از اسلام آباد است، رهبران پاکستانی نمی‌خواهند چنین امتیازی را به حکومت افغانستان که به باور آن‌ها در ورطه سقوط است، بدهند: «جنرالان ارتش پاکستان در قضیه افغانستان با توجه به شکنند‌گی‌ وضعیت موجود، حداقل‌خواه‌ نیستند. تشکیل یک حکومت کاملا وابسته و غیردموکراتیک در افغانستان که مشروعیت منطقه‌ای و جهانی‌اش ضرورت رأی تایید اسلام‌آباد را داشته باشد، خواسته‌ی اصلی سیاست‌گذاران پاکستانی است. درحالی‌که تن‌دادن به چنین خواستی برای هر گروه سیاسی در افغانستان هزینه‌های هنگفتی دارد.»