وضعیت سیاسی افغانستان در سراشیب ابهام و ترس قرار گرفته است. دیگر کمتر کسی از صلح حرف میزند. میدان جنگ در افغانستان گرم و گرمتر میشود. روند مذاکرات بینالافغانی در قطر و نشست استانبول فراموش شده است. نیروهای خارجی در حال بیرونرفتن از افغانستاناند. دیده میشود عملا برای همه جناحها بهشمول امریکا تلاش برای دستیابی یک توافق سیاسی، دیگر اولویت نیست. یا ممکن است دسترسی به یک توافق سیاسی عملا به بنبست رسیده و کرختی صلح ناشی از همین است. بسیاری از نیروهای سیاسی در افغانستان نیز در حال آمادگی برای مقابله با طالبان و سناریوهای بعدی جنگ هستند. در یک کلام از دید بسیاری ناظران داخلی و بینالمللی امیدی چندانی برای خوشبینی وجود ندارد.
قابل تأملترین موضع سخنان تازهی بینون سیوان، نماینده سابق سازمان ملل در امور افغانستان است. در دوران همین دیپلمات بود که نظم سیاسی افغانستان فرو پاشید. حکومت داکتر نجیبالله سقوط کرد و افغانستان درگیر یک جنگ تمامعبار داخلی شد. او بهتازگی گفته است که تاریخ در افغانستان در حال تکرارشدن است و با خروج نیروهای خارجی کابل به حال خودش رها خواهد شد. از نظر آقای سیوان که برای میانجیگری میان نیروهای متخاصم افغانستان در آن زمان تلاش میکرد و تلاشهای صلحطلبانهاش به شکست مواجه شد، مهمترین عامل این شکست رهاشدن حکومت افغانستان از سوی حامیان بینالمللی بود؛ این سناریو در حال تکرارشدن است. او گفته است که حکومت کنونی افغانستان از سوی حامیانش رها شده است. او سرنوشت این حکومت را به آنچه بر سر حکومت داکتر نجیب الله آمد، پیشبینی کرده است. این پیشبینی قابل تأمل است.
وضعیت این روزهای افغانستان تنها از نظر سیاسی شباهت به دههی هفتاد ندارد. از نظر جنگی نیز وضعیت همین است. طالبان در حال استفاده از تاکتیک جنگی «قتل با هزار زخم است.» استفاده از ماینهای کنارجادهای، حملات انتحاری در شهرها، در مضیقه قراردادن شهروندان با شگردهای مختلف مثل قطع هر روزه برق و ناامنی در شاهراهها به هدف گسترش نارضایتی شهروندان از حکومت تاکتیکهایی است که مجاهدین در دههی هفتاد توانست حکومت داکتر نجیبالله را به زانو درآورد.
حامیان بینالمللی افغانستان ظاهرا در وضعیت آشفتهای قرار گرفتهاند. روند خروج از افغانستان کلید زده شده است. تاکنون بخش زیادی از نیروهای خارجی بهشمول سربازان امریکایی افغانستان را ترک کردهاند. تا مدت محدود این روند تکمیل خواهد شد. اما بهرغم تصمیم قاطع برای رفتن از افغانستان، نگران وضعیت این کشور هستند. بهتازگی یک روزنامهی بریتانیایی گزارش داده است که امریکا قرار است پیش از خروج کامل از کشور، صدها نیروی ویژه امریکایی را در کابل مستقر کند تا مانع سقوط پایتخت افغانستان بهدست طالبان شود. این وضعیت نشان آشفتگی است. متحدان افغانستان با استقرار موقتی چندصد نیرو نمیتوانند از سقوط در کام آشفتگی افغانستان جلوگیری کنند. این کار فقط برای طالبان در سطح دیپلماتیک بهانه و در میدان جنگ طعمه دندانگیر برای جذب جنگجویان بیشتر با روایت جهاد علیه خارجیها را میدهد.
پارادوکس حرف و عمل در رفتار متحدان بینالمللی افغانستان در مواجهه با وضعیت افغانستان آشکار است. از یکسو اطمینان میدهند که با خروج نیروهای خارجی نیروهای مسلح افغانستان از توانایی کافی برای دفاع از خود برخوردارند و اجازه نمیدهند سناریوی سقوط تکرار شود. اما از طرف دیگر، دفاتر دیپلماتیک خود را میبندند. بهتازگی سفارت استرالیا اعلام کرده است بهدلیل نگرانیهای امنیتی سفارت خود را در کابل میبندد. قبلا وزارت امور خارجه امریکا نیز با صدور یک دستورالعمل اعلام کرده بود که تعداد زیادی از کارکنان خود را از افغانستان خارج میکند. سفارت امریکا به همه کارکنان سفارتش در کابل دستور داده بود که افغانستان را ترک کنند. فرانسه و المان نیز همکاران محلیشان از افغانستان میکشند. دلیل محوری این سراسیمگی دیپلماتیک نگرانی از وضعیت امنیتی افغانستان است.
این وضعیت نتیجهی تصمیم خروج شتابآلود است. جامعه جهانی بدون اینکه از موفقیت یک روند سیاسی مطمئن شود، برنامهی رفتن از افغانستان را شروع کرد. طالبان که مترصد چنین فرصتی بودند، با فرسایشیکردن مذاکرات و مانعتراشی روند صلح را بایکوت کردند و جنگ را ترجیح دادند. این گونه بود که سناریوی هرجومرج در افغانستان که سالها از آن هشدار داده شده بود، در آستانهی محققشدن است.