چهل تکه

ممدلی لطف کرده و به مناسبت سالگرد افغانستان نامه یی به من نوشته. دوستانی که این نامه را می خوانند لطفا از همکاری با ممدلی دریغ نفرمایند.

” جناب آقای هاتف سلام و احترام عرض می کنم،

امیدوارم تمام لحظه های تان لاجوردین و سرشار از نسیم های کبود صبحگاهان شمیم افزای بهار زنده گی باشد. ضمن تشکر از انتشار نامه های من و قبلگاه بزرگوارم می خواستم در مورد بزرگداشت روز استقلال افغانستان با شما مشورتی بنمایم تا چه قبول آید و چه در نظر افتد.

شما می دانید که به قول معلم شهید آدم یا باید بمیرد یا نمیرد. من سال ها در این آرزو بودم که روزی به مهد آزادی و تمدن یعنی لندن پا بگذارم و از آنجا به وطن مان افغانستان عزیز خدمت نمایم. امسال من قصد دارم یک سمینار صد در صد علمی در لندن دایر کنم و مساله ی استقلال افغانستان را به صورتی ژرف به کاوش بگیرم. متاسفانه اکثر روشنفکرهای ما درک درستی از استقلال ندارند و آن را با ایندیپیندینس که یک مفهوم فلسفی بسیار پیچیده می باشد اشتباه می گیرند. اگر ممکن باشد شما لطف کنید و برای سمینار من یکی از این عناوین ذیل را انتخاب کنید و در باره اش مقاله بنویسید:

                – زیر بنای توحیدی اندیشه های استقلال طلبانه در چارچوب گوفتمان احیاگران سنتگرایی از زمان پاسکال تا سید جمال الدین بر محور نگرش کلونیالیستی مستشرقان الینه شده ی غربی

                – تصادم فرهنگی معتظله با اشاعره در تفسیر اسطوره زدایی شدن هبوط آدم در برزخ مسئولیت روشنفکران معترض از نظر استقلال فکری

                – چرا چنین شد؟

                – مطالعه ی تطبیقی نشانه گان استقلال در آثار پاتریس لومومبا و خواهر جمیله بوپاشا به ویژه نگاه انقلابی وی در این مورد با دیدگاه های پسا تحول طلبانه ی شیخ شهاب الدین سهروردی و تاثیر این نظریه ها بر جنبش های اجتماعی استقلال گریز افغانستان در یک و نیم سده ی اخیر

                – آیا استقلال یک پدیده ی تشطیری و منتجیز بالفطره می باشد؟

جناب آقای هاتف،

امیدوارم با نوشتن مقاله یی در مورد یکی از عناوین فوق (که در پاراگراف بالا عناوین ذیل بود طبعا) ما را در امر خدمت به فرهنگ و تاریخ این مرز و بوم یاری نمایید. به قول شاعر: ما ز یاران چشم یاری داشتیم/ خود غلط بود آنچه می پنداشتیم.

بااحترام،

محمدعلی حقیقت پناه شکسته، لندن”.