محمداصغر ۸۴ یکی از مسنترین ابریشمبافان هرات است و ۷۰ بهار زندگیاش را صرف بافت تکه و دستارهای ابریشمی کرده است. او حالا یگانه میراثدار دستاربافی در هرات است و به غیر کارگاه او، دیگر کارگاه دستاربافی فعال وجود ندارد، اما بیشتر ساعات روز کارگاهش بهدلیل فروش کم ابریشم غیرفعال است.
هرات در بخش ابریشمبافی از شهرت فراوانی برخوردار است، اما اقبال ابریشمبافان پایین و شمارشان به کمتر از پنج تن کاهش یافته است. ابریشمبافان هرات بهشمول محمداصغر از رکود کامل ابریشمبافی تا پنج سال دیگر هشدار میدهند.
محمداصغر به روزهای پررونق ابریشمبافی اشاره میکند که از صبحدم تا شامگاه در کارگاه کوچکاش ابریشم میبافته و حالا کار زیاد در این کسب، بیشتر از واقعیت به یک رویا میماند: «همین حالا هم خیلی علاقه به ابریشمبافی دارم و اگر همین شوق نمیبود، باید کسب ابریشمبافی را ترک میکردم. متأسفانه حالا خریداران لنگی (دستار) و تکه ابریشمی بسیار کم است و ما هم بیشتر وقتها در دکان بیکاریم.»
هر دستاری ابریشمبافی ششمتره تا ۳۵۰۰ افغانی در بازار هرات به فروش میرسد و در سویی دیگر، یک دستار تقلبی ابریشمی ساخت پاکستان، به کمتر از ۵۰۰ افغانی به فروش میرسد.
پوشش هراتیان تغییر کرده است و حالا تنها خریداران دستار، مردان کهنسال هستند و جوانان از دستار بسیار کم و آنهم شوقی استفاده میکنند. اما محمداصغر، با تغییر پوشش، قادر به بافت تکههای ابریشمی برای تولید لباس زنانه و مردانه است.
حتا در برخی مواقع افغانهای ساکن اروپا و امریکا در سفر به زادگاهشان هرات، تکههای ابریشمی را از محمداصغر میخرند تا این کالای لوکس هراتی را به خارج کشور بهعنوان سوغاتی ببرند.
محمداصغر در تقلای روزی است تا با بازاریابی تکههای ابریشمی نزد طراحان مطرح خارجی، تقاضا برای خریداری ابریشم بلند برود و کارگاههای ابریشمبافی به گردش بیفتد: «اگر ابریشم هرات به خارج برود، کار و بار ما خوب میشود. خارجیها میتوانند از تکههای ابریشمی لباسهای خوبی جور کنند.»
«آیندهی ناروشن»
تاجران افغان با بردن نمونههای دستمال و دستار ابریشم به چین و پاکستان و واردات ابریشم تقلبی، صنعت ابریشمبافی هرات را به رکود سوق دادهاند و به همین سبب شمار دستگاههای فعال ابریشمبافی طی دو دههی اخیر از ۴۰۰ به کمتر از پنج دستگاه رسیده است.
شمار زیادی از ابریشمبافان در سایهی نبود بازار فروش مناسب، ترک شغل کردهاند تا از این طریق بتوانند بقای مصارف خانوادههایشان را تضمین کنند.
اما محمداصغر هنوز هم اشتیاق فراوان برای بافت دستار و دستمال ابریشمی دارد و قصد دارد که تا آخرین لحظهی زندگیاش ابریشمباف باشد؛ با وجودی که از ابریشمبافی درآمد ناچیز بهدست میآورد.
محمداصغر حتا در زمان مهاجرت به ایران ترک شغل نکرده و در زمان حاکمیت گروه طالبان در افغانستان، افغانها را در شهر مشهد آموزش ابریشمبافی داده است.
با سقوط رژیم طالبان توسط ائتلاف جهانی به رهبری ایالات متحده امریکا در سال ۲۰۰۱ میلادی، محمداصغر مانند هزاران افغان با مهاجرت در ایران وداع کرد و به وطن برگشت. او توقع داشت که در زادگاهش بتواند هنر ابریشمبافی را رشد دهد، اما موفق به این کار نشد و جلو چشماش بسیاری از دوستانش با ابریشمبافی بهدلیل نبود بازار فروش مناسب ترک شغل کردند.
دستارهای ابریشمی محمداصغر به رنگهای سیاه، سفید، فولادی و شتری با رنگ طبیعی به مرحله تولید میرسد. این دستارها به گفتهی محمداصغر، سر را در تابستان سرد و در زمستان گرم نگهمیدارد و دوام بیشتری هم دارد. آیندهی ناروشن ابریشمبافی، محمداصغر را مجبور کرد که فرزندانش را به این کسب درگیر نکند: «من نخواستم که بچههای من ابریشمباف شوند، چرا که مردم و حکومت ابریشمباف را قدر نمیکنند. من هر طرحی داشتم، برای رشد ابریشمبافی انجام دادم، اما نتوانستم که از فراموشی این هنر جلوگیری کنم.»
تنها یک کارگاه از ۱۵ کارگاه
در کنار محمداصغر، محمدآصف ۵۰ ساله نیز یکی از ابریشمبافان مطرح هراتی است. او در جاده شمالی مسجد جامع بزرگ هرات، تنها کارگاه ابریشمبافی را که در بخش دیگر تولیدات دارد، میچرخاند. حدود ۱۵ سال قبل در این جاده دستکم ۲۰ کارگاه ابریشمبافی فعال بود، اما حالا به یک کارگاه کاهش یافته است.
سه نسل از خانواده محمدآصف درگیر ابریشمبافی بودهاند و حالا خودش آخرین عضو خانوادهاش است که ابریشم میبافت. او در مصاحبه با روزنامه اطلاعات روز میگوید که هیچ افق روشنی برای جلوگیری از رکود کامل ابریشمبافی وجود ندارد: «حالا بیشتر وقتها در دکان بیکارم و کسی ابریشم خریداری نمیکند. در گذشته در یک روز تا پنج دستمال ابریشمی میبافتم، اما دستمالهای تقلبی چینایی، کار و بار ما را تعطیل کرد.»
بیشتر پیلهوری و تولید ابریشم در ولسوالی «زندهجان» ولایت هرات انجام میشود. زنان در این ولسوالی بیشتر به پیلهوری و تولید نخهای ابریشمی مصروفاند.
مریم شیخ، یکی از مسئولان کارگاههای ابریشمی در زندهجان است. او به روزنامه اطلاعات روز میگوید که به شمار زنانیکه مصروف پرورش کرم پیله و همچنین نخریسی ابریشم افزوده شده است. او میگوید که در دورههای آموزشی برای زنان تلاش میکند تا صنعت ابریشمبافی در زندهجان دوباره جان بگیرد، اما این کار زمانبر است.
ثبت یونسکو
مسئولان فرهنگی هرات میپذیرند که شمار کارگاههای ابریشمی به حداقل کاهش یافته است، اما آنان تنها روزنه امید برای بقای این کسب را، ثبت در یونسکو میدانند. جاوید ضرغام، آمر فرهنگ و هنر ریاست اطلاعات و فرهنگ هرات به روزنامه اطلاعات روز میگوید که با ثبت ابریشمبافی در فهرست یونسکو، بازار فروش ابریشم هرات به کشورهای خارجی باز خواهد شد.
اما ثبت ابریشم در فهرست یونسکو برای افغانستان به مثابه گذر از هفت خوان رستم است. فرهنگیان هرات به مسئولان فرهنگی پیشنهاد میکنند که در گام نخست ابریشمبافی را ثبت ملی کنند تا این هنر یک گام به ثبت در یونسکو نزدیکتر شود. وعدهها به دل ابریشمبافان کهنهکار هراتی چنگ نمیزند و این حرفها را تنها وعده میدانند.
حکومت با وضع تعرفههای سنگین بر ورود پوشاک ابریشمی تقلبی از کشورهای پاکستان و چین میتواند به کارگاههای ابریشمبافی کمک کند تا آنان بار دیگر به این کسب رجوع کنند و هرات به یکی از شهرهای مشهور در بخش ابریشمبافی در سطح منطقه مبدل شود.
به روایت محمداصغر و محمدآصف، کهنهکاران صنعت ابریشمبافی در هرات دستارهای تقلبی پاکستان بهنام تولید هرات به فروش میرسد و این باعث بیاعتمادی مردم به کیفیت دستارهای ابریشمی شده است: «ابریشمبافی کاملا در حالت سقوط است و ما روزبهروز به سقوط این هنر نزدیک و نزدیکتر میشویم. نه مردم از ما حمایت میکنند و نه هم حکومت.»