گفت‌وگو درباره‌ی موضوعات شاد در میان تبلیغات الفتح طالبان

گفت‌وگو درباره‌ی موضوعات شاد در میان تبلیغات الفتح طالبان

بعدازظهر جمعه‌‌ی گذشته در یک کنفرانس خبری، جو بایدن، رییس‌جمهور امریکا از خبرنگاران خواست که دیگر در مورد افغانستان از او سوال نکنند و به‌جای آن بیایند در مورد حرف‌های خوب و شاد صحبت کنند. درخواست رییس‌جمهور بایدن که به طنز بود در خود لایه‌های پنهانی از واقعیت‌های تلخ دو دهه حضور امریکا در افغانستان و سیاست خارجی این کشور را در قبال افغانستان نشان می‌دهد. تفسیر درخواست رییس‌جمهور بایدن از خبرنگاران ساده است؛ امریکا از جنگ، منازعه دوام‌دار، ماندن و هزینه‌های سرسام‌آور در افغانستان خسته شده است. به عبارت دیگر می‌توان از این سخن جو بایدن این تعبیر را داشت که برای حکومت او مسأله‌ی افغانستان پایان‌یافته است.

این در حالی است که نخبگان حکومتی افغانستان، پیش از اعلام نتیجه انتخابات اخیر امریکا بر این باور بودند که پیروزی جو بایدن در مقابل دونالد ترمپ، می‌تواند تغییر اساسی در وضعیت جنگ و صلح افغانستان ایجاد کند و بسترها و ظرفیت‌های تازه‌ای برای حل منازعه افغان‌ها بگشاید. اما پس از پیروزی آقای بایدن، او سیاست قبلی دولت امریکا، مبنی بر خروج نیروهایش از افغانستان را اجرایی کرد. سیاستی که آب سردی بر پیکر رنجور حکومت افغانستان شد. رویکردی که در صورت درست مدیریت‌نشدن، می‌تواند منازعه افغان‌ها را دوامدار سازد.

پیام رییس‌جمهور بایدن به حکومت افغانستان، که در نتیجه‌ی ملاقات اخیر آقای غنی و عبدالله صورت گرفت، روشن بود: «حمایت از نیروهای دفاعی، کمک‌های بشردوستانه، خروج امریکا از این کشور و حل مسأله‌ی افغانستان به‌وسیله خود افغان‌ها.» همچنین رییس‌جمهور بایدن در این کنفرانس گفت که «فکر می‌کند در آینده مذاکرات بیشتری برای پیشبرد گفت‌وگوهای صلح صورت خواهد گرفت. در عین‌حال که من نگران این موضوعم که افغان‌ها مسائل داخلی و منازعات میان خودشان دارند، و برای دوام حکومت به حمایت‌های داخلی نیاز دارند.»

فهم آقای بایدن از وضعیت داخلی افغانستان درست است. چرا که نخبگان سیاسی ما در یک پراکندگی و گمراهی بی‌پایان به‌سر می‌برند. این مسأله موجب شده تا یک اجماع سیاسی و منطقی، یک روایت یکدست و متحد در برابر بسیاری از موضوعات سیاسی و اجتماعی از جمله مسأله‌ی جنگ و صلح به‌وجود نیاید. هنوزهم بسیاری از نخبگان سیاسی واقعیت‌های تاریخی، سیاسی و اجتماعی کشور را تنها از دریچه‌ی منافع، کسب‌ قدرت بیشتر و در نهایت از پنجره قومیت می‌بینند. بنابراین محال است تا با چنین رویکردی، روایتی پایدار در برابر قدرت طالبان، حل چالش‌های سیاسی-اجتماعی و ختم جنگ به‌وجود بیاید.

در داخل کشور، طالبان جنگ و خشونت را شدت بخشیده‌اند. صدای «الفتح» آن‌ها اکنون همه‌روزه از گوشه و کنار کشور به گوش می‌رسد. ولسوالی‌ها پی‌درپی سقوط می‌کنند. هیچ نشانی از اراده‌ی طالبان برای صلح به‌چشم نمی‌خورد و دوحه محلی برای خوش‌گذرانی و تویت‌های نفرت‌پراکنانه شده است. ادامه‌ی این وضعیت غم‌انگیز است و هزینه‌های آن را در درازمدت، مردم افغانستان می‌پردازند. ملموس‌ترین شکل این هزینه‌ها که این روزها مردم آن را تجربه می‌کنند، استمرار بی‌جاشدگی داخلی و میل به مهاجرت در نتیجه‌ی ناامیدی از پایان جنگ و خشونت است. کافی است به ریاست پاسپورت افغانستان مراجعه کنید تا صف‌های طولانی مراجعه‌کنندگان را برای دریافت پاسپورت ببینید. همچنین می‌توان به موج تازه‌‌ی افراط‌گرایی و ابعاد مختلف آن اشاره کرد. موجی که افغانستان را به کام یک جنگ بی‌پایان و تروریسم سوق خواهد داد. فروپاشی نظم سیاسی، ساختارهای موجود و ادامه خشونت‌ها در افغانستان، پیامدهای غیرقابل‌پیش‌بینی ناگواری دارند که نه‌تنها افغان‌ها را تهدید می‌کنند بلکه خواب را از چشم کشورهای منطقه و فراتر از آن هم خواهند ربود.