فرصتِ تاریخ برای غنی

فرصتِ تاریخ برای غنی

محمد اشرف غنی، رییس‌‌جمهور افغانستان، در کنار منتقدانِ بسیار محبان سرسختی هم دارد. محبانش او را «غنی بابا» می‌‌‌خوانند. روشن است که رییس‌‌جمهور نیز از این‌که «بابا»ی ملت بخوانندش، خشنود است. او خود نسل جوان‌‌‌تر مردم افغانستان را «فرزند» خود می‌‌‌خواند و اخیرا بانوی اول کشور نیز جایگاه خود را به‌عنوان «مادر» معنوی ملت بیان کرد.

رییس‌‌جمهور غنی در دوره‌‌‌ی ریاست خود فرصت‌‌‌های بسیاری را ضایع کرده است. اما امروز فرصت تاریخی دیگری برایش فراهم شده تا افغانستان را به مسیر بهتری هدایت کند و نقش خود را در آغاز این قرن به‌عنوان یک رهبر قوی و آینده‌‌‌نگر تثبیت کند (و در آن صورت اگر کسانی او را بابا خواندند نیز ملالی نیست).

آن فرصت تازه چیست؟

بعضی کامیابی‌‌‌های نظامی طالبان در ماه‌‌‌های اخیر بیشتر از هر زمان دیگری مردم افغانستان را نگران بازگشت امارت طالبان کرده است. ستم‌‌‌های وحشتناکی که این گروه در مناطق تصرف‌‌‌شده‌‌‌ی خود بر مردم روا داشته‌اند، برای هیچ کسی تردیدی باقی نگذاشته که طالبان همان نیروی ویرانگر و خونریزی هستند که بودند. کشتن غیرنظامیان، منهدم کردن تاسیسات اقتصادی، وادار کردن زنان و دختران به ازدواج اجباری با جنگجویان طالب و تاکید ورزیدن این گروه بر اجرای کامل سیاست‌‌‌های آزموده شده‌‌‌ی‌‌‌شان در بیست و اندی سال پیش نمونه‌‌‌هایی هستند که نشان می‌‌‌دهند امارت طالبان چیزی جز دستگاهی برای سرکوب مردم و ویران کردن کشور نخواهد بود. بسیاری از مردم در برابر چنین خطری آمادگی خود برای حمایت از حکومت را اظهار کرده‌‌‌اند. حتا منتقدانی که نقدهای بسیار شدید بر حکومت‌‌‌داری رییس‌‌جمهور و تیمش داشتند، امروز به روشنی می‌‌‌گویند که اگر اشرف غنی با عزم راسخ در برابر طالبان ایستادگی کند این منتقدان از حکومت حمایت خواهند کرد. فرصتی پدید آمده است که در آن کسی این حکومت را حتا به خاطر فسادها و کژرفتاری‌‌‌های گذشته‌‌‌ی آن مواخذه‌‌‌ی اخلاقی نمی‌‌‌کند. تمام نگاه‌‌‌ها متوجه دفع خطری‌‌‌اند که بقای کشور را مورد تهدید قرار داده است.

با توجه به دلسردی جامعه‌‌‌ی بین‌‌‌المللی نسبت به وضعیت افغانستان، واضح است که از این پس جنگ مردم افغانستان با طالبان یک جنگ «افغانی» خواهد بود. در این جنگ افغانی یک طرف مردم هستند و طرف دیگر یک گروه خشونت‌‌‌گر مستظهر به حمایت آی‌اس‌آی که به هیچ یک از قواعد جنگ و نیازهای صلح در دنیای امروزی پابند نیست. حکومت می‌‌‌تواند در کنار مردم بایستد یا به تدریج به طالبان تسلیم شود. اشرف غنی می‌تواند با دیدی روشن، اراده‌‌‌ی قاطع و شهامت یک رهبر ملی از افغانستان و مردم افغانستان و آینده‌‌‌ی این وطن دفاع کند. از آن سو، می‌‌‌تواند (حتا اکنون که در صلح‌‌‌ستیزی و جنگ‌‌‌طلبی طالبان هیچ ابهامی نمانده) همچنان به شیوه‌‌‌ی معمول گفتاردرمانی و خیالبافی سیاسی متوسل شود و این فرصت بسیج عمومی علیه بازگشت امارت طالبانی را ضایع کند. طالبان در داخل کشور حمایت مردمی خود را از دست داده‌‌‌اند و در بیرون از کشور (مخصوصا در مناطق صوبه سرحد پاکستان) در حال از دست دادن پشتوانه‌‌‌های جنگی خود هستند. هیچ وقت زمان برای شکست دادن طالبان این‌‌‌قدر مساعد نبوده است. فرصتی تاریخی پیش آمده که افغانستان از شر تروریسم طالبانی رها شود و مرحله‌‌‌یی از ثابت و توسعه عبور کند که خود رییس‌‌جمهور غنی پیوسته از آن سخن می‌‌‌گوید. این فرصت از این جهت نیز اهمیت دارد که اردوی ملی افغانستان ( با حمایت مردم کشور) مسئولیت جنگیدن با طالبان را برعهده خواهند داشت و نه نیروهای خارجی. مجالی پیش آمده تا افغانستان پس از نیم قرن دوباره خود را «کشور» ببیند. آیا رییس‌‌جمهور غنی از این فرصت استفاده خواهد کرد؟