مترجم: نجمالدین حسینی
تصمیم بایدن به حضور تقریبا ۲۰ سالهی سربازان امریکایی در افغانستان پایان داد. در نتیجه، دولت مورد حمایت واشنگتن در این کشور بهسرعت سقوط کرد و طالبان ایجاد امارت اسلامی افغانستان را در ۱۵ آگست سال ۲۰۲۱ میلادی اعلام کردند.
برنامهی خروج نظامی که در ۱۴ آپریل سال جاری میلادی توسط آقای بایدن اعلان شد، مورد استقبال اغلب امریکاییها صرفنظر از گرایش سیاسیشان قرار گرفت.
ترک افغانستان برای مردم این کشور پیامدهای سنگینی داشت. طالبان نشان دادهاند که میل زیادی به نقض گستردهی حقوقبشر، بهخصوص حقوق زنان دارند. خروج از افغانستان این کشور را بهسمت رنج عظیمی در سالهای آینده سوق میدهد. هرچند، فرض ماندن در افغانستان هزینههای هنگفت اخلاقی از جمله در خطر قراردادن سربازان امریکایی را در پی داشت. من بهعنوان یک فیلسوف سیاسی که به امور بینالمللی توجه میکند، تلاش کردهام تا به استدلال اخلاقی سناریوهای نظیر مسألهی افغانستان پیببرم.
- اولین و مهمترین پرسش اخلاقی ممکن است این باشد که: آیا تصمیم ایالات متحدهی امریکا در خروج سربازان خود از افغانستان موجه (اخلاقی) است؟
- پرسش دوم: آیا خطای اخلاقی درحال ظهور در افغانستان چگونه بر وجدان امریکاییها تأثیر میگذارد؟ آیا رهبران سیاسی امریکا، در قبال این خطاها مسئولیت میپذیرند؟
- پرسش مهمتر، آیا گاهی ممکن با وجود انتخاب بهترین گزینهی موجود، ما در پیشآمدی اخلاقا خطا مقصر باشیم؟
قدرت و تراژدی اخلاق
بسیاری از فیلسوفان ایدهای که میگوید ممکن است فردی بهترین گزینهی موجود را صرفنظر از پیامد منفی اخلاقی آن برگزیند، نمیپسندند. بهطور مثال، امانوئل کانت تصور میکرد، این دیدگاه که «مردم باید وظیفهشان را انجام دهند» بهصورت بنیادی با اهداف اخلاقی در تضاد است.
اگر یک نظریهی اخلاقی به ما گفت که گزینهای جز مورد حاضر که همانا اخلاقا خطاست، وجود ندارد؛ پس احتمالا این دیدگاه بیان میکند که حتا یک عامل کاملا اخلاقی ممکن است گاهی به نتیجهی خطا منجر شود.
ظاهرا موضع چنین دیدگاه اخلاقی آن است که در موقعیتهایی، راهی جز انجام یکامرخطا وجود ندارد. اگر ما بدشانس باشیم و در چنین موقعیتی قرار بگیریم، از نظر کانت بهدلیل ارتکاب کنش اخلاقا خطا مسئول هستیم. کانت معتقد بود که این نوع «شانس اخلاقی» بهدور از واقع نیست. از دید کانت، اگر موفق شویم که بهترین کار را انجام دهیم، در واقع تلاش کردهایم از انجام امر خطا حذر کنیم.
فیلسوفان دیگر هرچند به گرایشی متمایل بودهاند که امکان «تراژدی اخلاقی» را در تمامی مسائلی که در آنها انتخابهای متعدد اخلاقی متصور است دخیل بدانند.
مایکل والزر، فیلسوف در موسسه مترقی پرینستون در نیوجرسی استدلال میکند که آنهایی بر دیگران حکومت میکنند احتمالا بهصورت مکرر خود را در شرایطی مییابند که در انجام امر نیک از دچار نشدن بهخطا در برابر دیگران ناتواناند. والزر استدلال میکند که افراد بهجای اینکه فکر کنند که سود کارشان بر خطابودن آن برتری دارد، باید بپذیرند که این اشتباه همچنان یک خطای واقعی است.
بهطور نمونه، سیاستمدارانی که مجبور میشوند با یک همکار فاسد معاملهای بکنند تا از کودکان آسیبپذیر محافظت کرده باشند، کاری نادرست برای خیری بزرگتر انجام میدهند. این فرد اما با وجود تلاش فراوان، روح خود را در یک امر بد لکهدار میکند.
براین اساس، سیاستمدارانی که برای خیر بزرگتر تلاش میکنند اما مرتکب خطا میشوند، ممکن است بهترین کارها را انجام دهند، اما آنها نیز بهعنوان افرادی که اشتباه کردهاند و وجدان خود را لکهدار کردهاند درک شوند. از نظر والزر، برای یک فرد دشوار است که هم در سیاست خوب باشد و هم واقعا یکفرد خوب باشد.
افغانستان و مسئولیت اخلاقی
اگر استدلال والزر را در مورد سیاستمداران موجه بدانیم، تجزیه و تحلیل او در فهم اخلاق روابط بینالملل و بررسی اخلاقی تصمیم امریکا مبنی بر خروج از افغانستان نیز کمککننده است.
آیندهی زنان و دختران سرزمین تحت حاکمیت طالبان چه میشود؟
اگر موضوع افغانستان را در متن تحلیل فوق بررسی کنیم، درمییابیم که نیکی خروج آنقدر هست که درستبودن آنرا کافی بداند؛ اما نقض حقوق بشر که بهاحتمال قوی از پیامد ترک افغانستان رخ میدهد غیراخلاقی و مسئولیت آن به ایالات متحدهی امریکا برمیگردد.
از آنجایی که طالبان بهدنبال اعمال دیدگاه شرعیشان هستند، زنان و دختران بهصورت خاص و همهی ساکنان افغانستان بهگونهی عام در معرض سؤاستفاده احتمالی و خشونت جدی قرار میگیرند. این مسأله سیاستمدارانی را که از تصمیم خروج حمایت کردند و آنهایی که با رأیشان این سیاستمداران را به کرسی قدرت رساندند با پرسش و مشکل اخلاقی مواجه میکند.
دیدگاهی در سیاست بینالملل در صوابدید کالِن پاول وزیر خارجهی امریکا در زمان ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش مبنی بر حمله به عراق بهعنوان محدودکردن «قانون انبار سفال» پس از بیان راهبرد فروشگاه «اگر آنرا تخریب کردید، آنرا خریدید» منعکس شده است. این ادراک میرساند: اگر شما خود را بر دیگران حاکم بسازید، شما در قبال آنها مسئولیت دارید، و آنچه که بر آنها اتفاق افتد باید بر وجدان شما نیز تأثیر بگذارد.
این دیدگاه اخلاقی دستکم دو پیامد دارد. در پیامد نخست، اگر خروج از افغانستان شامل بعضی خطاهای اخلاقی میشود، ایالات متحدهی امریکا التزام دارد تا از حداقلبودن آن خطاها اطمینان داشته باشد. ایالات متحده وظیفهی اخلاقی دارد تا به کسانیکه در افغانستان در معرض تهدید طالبان قرار دارند مانند مترجمها و کارمندان پایگاههای نظامی پناهندگی بدهد.
پیامد دوم گستردهتر است. ایالات متحدهی امریکا تلاش کند تا در آینده وارد چنین شرایط غمانگیز اخلاقی نشود. اگر تجزیه و تحلیل والزر درست است، شاید ناممکن باشد تا موقعیتهایی را تصور کنیم که ایالات متحده از قرار گرفتن در برابر خطای اخلاقی اجتناب کند. داشتن قدرت برتر نسبت به دیگران همیشه بدشانسی اخلاقی میآورد، و امریکا در جامعهی جهانی قدرتی استثنایی دارد. اما دستکم انتظار میرود تا در نزاعهای آینده امریکا موضعی را اختیار کند که فیلسوفی بهنام برایان اورند آنرا «عدالت پس از جنگ» مینامد. امریکا ملزم است تا با شفافیت، چگونگی پایان جنگ را مشخص کند و از پیامد منفی حداقلی آن اطمینان دهد.