خبرنگارناراضی-چهل ونهم

خالق ابراهیمی

بازی به‌شدت جریان دارد. تیم‌ها بسیار با شوق و علاقه بازی می‌کنند. تماشاگران به اندازه‌ی تمام تاریخ شان دل‌خوش‌اند. همان‌طور که مشاهده می‎کنید؛ بازی تازه آغاز گردیده است. دقایق اول با هیجان خاص هم‌راه است. قاری صاحب که قرآن تلاوت می‌کرد، حالا، اتن ملی راه انداخته است. اطفال قد و نیم قد ساجق‌های شان را در جیب تماشاچیان بزرگ‌تر تُف می‎کنند. میدان بازی را امسال ترمیم کرده‌اند، ولی یک اشتباه انجام شده که نصوار دانی نصب نکرده‌اند. وکیل ولایت لوگر نصوارش را قُرت داده است و فعلا خُمار است. برادر قندهاری می‎گوید: میدان را باید از نصف بدین‌سو پرده می‎گرفتند که بازی‌گران بی‎حجاب‌اند و خانم‎ها، آن‎ها را می‎بینند. در دین مبین اسلام جایز نیست که خانم‎ها از زانو به پایین مردان را ببینند.

واو، گول اول!

همان‌طور که خود تماشاگر این صحنه‌ی جذاب بودید، دیدید که اسحاق، یکی از بازی‎گران اصلی تیم فعلی افغانستان، با تلاش‌های‌ زیاد گول اول را به‎ نام خود ثبت کرد. اسحاق بی‌چاره‌ در زندگی درد زیاد دیده است، او اول شاگرد نانوای بود، بعدا که کمی ‌بزرگ شد، شروع به کیسه‌بری کرد. وقتی از این کار خسته شد، وارد معامله‌های کلان ملی شد. او سخت عاشق شهرت‌ و قدرت است، به همین خاطر می‌خواست گول صلح را به نام خود ثبت کند. اما ثبت کردن این گول به نام شخص نمی‌شود. وقتی وارد تیم می‌شوی، هر‌کاری انجام می‎دهی، همان‌طور که بدنامی‌ات بدنامی ‌تیم می‌شود. خوش‌نامی‎ات نیز خوش‎نامی ‌تیم محسوب می‎شود. لذا اسحاق به خاطری که می‎خواست این گول به نام خودش ثبت شود، از طرف کاپیتان تیم مورد سرزنش قرار گرفته است. در این حالت او ممکن است که از بازی حذف شود و دیگر نتواند در بازی‌های‌ صلح شرکت کند، ولی فرزند کوچک اسحاق به خبرنگاران می‎گوید که ایشان چنین قصد شومی ‌نداشته است، بلکه به خاطر عیش و نوش و لذت بردن از زندگی می‎خواست این کار را انجام دهد.

به‌به به‌به، گول دوم!

هیجان بازی بیش‌تر می‎شود. همان‌طور که گفتم، این بازی برای صلح است و آوردن صلح فی‎مابین  دو ملت مسلمان و از هم بیزار پاکستان و افغانستان یک امر ضروری است. بازی‎گران تلاش دارند که با گول‎های خیلی قشنگ، صلح هردو کشور را تأمین کنند و به دنیا نمایش دهند که ما می‌توانیم صلح کنیم. البته برای آوردن صلح ما نیاز داریم تا یک بازی دیگر با یک تیم دیگر نیز انجام دهیم. به همین خاطر، کریم که در تمام این بازی در حاشیه مانده بود، این‌بار وارد میدان شد. او با سرداران تیم جدید معرفی می‎شود. بلی، همان‌طور که مشاهده می‎کنید، ایشان با متانت کامل و غرور کاذب آماده‌ی گول‌زدن هست‌ و حالا یک گول دیگر به نفع افغانستان به نام کریم ثبت شد. زنده‌ باد کریم! صدای تماشاچیان از هرجای‌ میدان بازی بلند می‌شود. آن‎ها فریاد شوق سر داده‌اند و زنده باد کریم می‎گویند وزنده باد افغانستان و زنده باد صلحی که با گول تأمین می‎شود. ناگفته نماند که کریم با گول زدن به تیم هندوستان، صلح را در افغانستان و پاکستان تأمین می‎کند. می‌فهمید که چه می‎گویم؟‌ آری، کریم هم می‌تواند گول بزند.

دقایق آخر بازی و گول سوم!

بازی‎گران جوان و غیور افغانستان گول سوم را نیز به نام خودشان ثبت کردند. البته که داوران روی این گول جنجال دارند و می‎گویند که این گول قاچاقی بود. اما جوانان به‌شدت هم‌دیگر‌شان را تشویق می‎کنند. تماشاچیان نیز تشویق شان چند‌برابر شده است. هیچ‌مهم نیست که گول قاچاقی باشد یا قانونی، برای افغان‎ها گول‌زدن مهم است. افغان‎ها که یک‌بار در خط قاچاق نزنند، هیچ زندگی لذت نمی‎دهد. می‎گویند: وقتی دانش‌مندان برای اولین‌بار به کره‌‌ی ماه رسیدند، دیدند که یک افغانی زیر پتو راحت خواب است. از او پرسیدند که چطوری به این‌جا رسیده‌ای؟‌ ایشان جواب داد‌ که قاچاق آمده‌ام.

مع‎الوصف، من نیز کمی‌ مشکوک شدم. یکی از بازی‎گران قاچاقی وارد میدان حریف شد. این خیلی بد است؛ اما مهم گول است که زده شده است. گول سوم به نام جوانان ثبت است. سفیر استرالیا که در بین بازی‌گران موجود است، کمی‌عصبانی شده؛ اما عاطفی صحبت می‎کند. از مردم عاجزانه خواهش می‎کند که دیگر قاچاقی گول نزنند. او می‎گوید: پیش از این‎که به جمع تماشاچیان بپیوندم، خبر رسید که بعضی از جوانان با کشتی شکسته می‎خواستند در بازی شرکت کنند؛ اما کشتی شان در حال غرق شدن بود که نیروی نجات رسید و 40 تن از آنان را نیمه‌جان از آب بیرون کشید. من نیز از برادران خواهش می‎کنم که دیگر قاچاقی گول نزنند.

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *