خالق ابراهیمی
بازی بهشدت جریان دارد. تیمها بسیار با شوق و علاقه بازی میکنند. تماشاگران به اندازهی تمام تاریخ شان دلخوشاند. همانطور که مشاهده میکنید؛ بازی تازه آغاز گردیده است. دقایق اول با هیجان خاص همراه است. قاری صاحب که قرآن تلاوت میکرد، حالا، اتن ملی راه انداخته است. اطفال قد و نیم قد ساجقهای شان را در جیب تماشاچیان بزرگتر تُف میکنند. میدان بازی را امسال ترمیم کردهاند، ولی یک اشتباه انجام شده که نصوار دانی نصب نکردهاند. وکیل ولایت لوگر نصوارش را قُرت داده است و فعلا خُمار است. برادر قندهاری میگوید: میدان را باید از نصف بدینسو پرده میگرفتند که بازیگران بیحجاباند و خانمها، آنها را میبینند. در دین مبین اسلام جایز نیست که خانمها از زانو به پایین مردان را ببینند.
واو، گول اول!
همانطور که خود تماشاگر این صحنهی جذاب بودید، دیدید که اسحاق، یکی از بازیگران اصلی تیم فعلی افغانستان، با تلاشهای زیاد گول اول را به نام خود ثبت کرد. اسحاق بیچاره در زندگی درد زیاد دیده است، او اول شاگرد نانوای بود، بعدا که کمی بزرگ شد، شروع به کیسهبری کرد. وقتی از این کار خسته شد، وارد معاملههای کلان ملی شد. او سخت عاشق شهرت و قدرت است، به همین خاطر میخواست گول صلح را به نام خود ثبت کند. اما ثبت کردن این گول به نام شخص نمیشود. وقتی وارد تیم میشوی، هرکاری انجام میدهی، همانطور که بدنامیات بدنامی تیم میشود. خوشنامیات نیز خوشنامی تیم محسوب میشود. لذا اسحاق به خاطری که میخواست این گول به نام خودش ثبت شود، از طرف کاپیتان تیم مورد سرزنش قرار گرفته است. در این حالت او ممکن است که از بازی حذف شود و دیگر نتواند در بازیهای صلح شرکت کند، ولی فرزند کوچک اسحاق به خبرنگاران میگوید که ایشان چنین قصد شومی نداشته است، بلکه به خاطر عیش و نوش و لذت بردن از زندگی میخواست این کار را انجام دهد.
بهبه بهبه، گول دوم!
هیجان بازی بیشتر میشود. همانطور که گفتم، این بازی برای صلح است و آوردن صلح فیمابین دو ملت مسلمان و از هم بیزار پاکستان و افغانستان یک امر ضروری است. بازیگران تلاش دارند که با گولهای خیلی قشنگ، صلح هردو کشور را تأمین کنند و به دنیا نمایش دهند که ما میتوانیم صلح کنیم. البته برای آوردن صلح ما نیاز داریم تا یک بازی دیگر با یک تیم دیگر نیز انجام دهیم. به همین خاطر، کریم که در تمام این بازی در حاشیه مانده بود، اینبار وارد میدان شد. او با سرداران تیم جدید معرفی میشود. بلی، همانطور که مشاهده میکنید، ایشان با متانت کامل و غرور کاذب آمادهی گولزدن هست و حالا یک گول دیگر به نفع افغانستان به نام کریم ثبت شد. زنده باد کریم! صدای تماشاچیان از هرجای میدان بازی بلند میشود. آنها فریاد شوق سر دادهاند و زنده باد کریم میگویند وزنده باد افغانستان و زنده باد صلحی که با گول تأمین میشود. ناگفته نماند که کریم با گول زدن به تیم هندوستان، صلح را در افغانستان و پاکستان تأمین میکند. میفهمید که چه میگویم؟ آری، کریم هم میتواند گول بزند.
دقایق آخر بازی و گول سوم!
بازیگران جوان و غیور افغانستان گول سوم را نیز به نام خودشان ثبت کردند. البته که داوران روی این گول جنجال دارند و میگویند که این گول قاچاقی بود. اما جوانان بهشدت همدیگرشان را تشویق میکنند. تماشاچیان نیز تشویق شان چندبرابر شده است. هیچمهم نیست که گول قاچاقی باشد یا قانونی، برای افغانها گولزدن مهم است. افغانها که یکبار در خط قاچاق نزنند، هیچ زندگی لذت نمیدهد. میگویند: وقتی دانشمندان برای اولینبار به کرهی ماه رسیدند، دیدند که یک افغانی زیر پتو راحت خواب است. از او پرسیدند که چطوری به اینجا رسیدهای؟ ایشان جواب داد که قاچاق آمدهام.
معالوصف، من نیز کمی مشکوک شدم. یکی از بازیگران قاچاقی وارد میدان حریف شد. این خیلی بد است؛ اما مهم گول است که زده شده است. گول سوم به نام جوانان ثبت است. سفیر استرالیا که در بین بازیگران موجود است، کمیعصبانی شده؛ اما عاطفی صحبت میکند. از مردم عاجزانه خواهش میکند که دیگر قاچاقی گول نزنند. او میگوید: پیش از اینکه به جمع تماشاچیان بپیوندم، خبر رسید که بعضی از جوانان با کشتی شکسته میخواستند در بازی شرکت کنند؛ اما کشتی شان در حال غرق شدن بود که نیروی نجات رسید و 40 تن از آنان را نیمهجان از آب بیرون کشید. من نیز از برادران خواهش میکنم که دیگر قاچاقی گول نزنند.