نفیسه حفیظی
آیا برفروبی جادهها در زمستان زنانه-مردانه دارد؟ آیا شاروالی برای تصمیمگیری در این زمینه نیازمند است به زنها و مردها جداگانه فکر کند؟
شورای یک شهر کوچک در سویدن به منظور بازنگری سیاستها و تصمیماتش اقدام به بررسی این مساله میکند. در جریان بازنگری مشخص میشود برخلاف تصور اولیه، اتفاقا مساله سادهای مثل برفروبی هم، میتواند مردانه-زنانه داشته باشد. قضیه از این قرار است که آنها متوجه تفاوت الگوی رفت و آمد شهری زن و مرد شدند؛ بررسی آنها نشان داد استفاده زنان از وسایط حمل و نقل شهری بیشتر از مردان است، همچنین الگوی سفرهای درونشهری مردان با الگوی سفرهای زنان فرق دارد؛ سفرهای مردان سرراستتر و منظمتر است و سفرهای زنان پیچیده و حلقهوار؛ مردها صبح سر وظیفه خود میروند، عصر برمیگردند ولی خیلی از زنها بهدلیل اینکه مسئولیت نگهداری از اطفال با آنهاست و احتمالا در کنار خرید منزل، از اقوام سالمند یا بیمارشان نگهداری میکنند، سفرهایشان زنجیرهای است. یک زن احتمال دارد کودک خود را مکتب ببرد، خرید کند، از مادر یا مادرکلان خود احوال بگیرد و در نهایت دوباره کودک خود را از مکتب به خانه ببرد. نتیجه اینکه یک زن احتمالا مسافت بیشتری را پیادهروی میکند.
وقتی این اطلاعات را در کنار الگوی برفروبی رایج شاروالیها بگذاریم که اول خیابانها را پاککاری میکنند بعد پیادهروها را، به چه نتیجهای میرسیم؟ بله، به گروهی که از پیادهرو بیشتر استفاده میکنند؛ یعنی زنان، توجه کمتری میشود. گذشته از تبعیضی که در اینجا صورت گرفته، سایر پیامدهای این کمتوجهی و نادیدهگیری هم جای تامل دارد؛ اعضای شورای شهر مذکور برآورد کردند هزینه زمین خوردن عابران برای دولت، در برخی موارد، سه برابر هزینهای است که برای نگهداری سرکها در زمستان در نظر گرفته میشود و لذا تغییر اولویتها در هزینهکردن را نوعی صرفهجویی دانستند. قطعا تصمیمگیران و کسانی که الگوی برفروبی را طراحی کردند قصد ظلم به زنان را نداشته و ندارند، پس مشکل کجاست؟ مساله اینست که در اغلب طراحیها و پالسیسازیها، دادهها با تفکیک جنسیتی لحاظ نشده و زاویه دید تصمیمگیران و طراحان دچار نقص جدی است. به بیان واضحتر تصمیمگیران و طراحان که عمدتا مردان هستند با نگاه به خود و اطلاعاتی که از خود دارند تصمیم میگیرند، طراحی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی میکنند، یا حتا محصولی را تولید میکنند و شرایط زنان، اغلب در این بین نادیده گرفته میشود. به گفته نویسنده کتاب زنان نامرئی فرض غالبا پنهان و نامرئی تصمیمگیران و سیاستگذاران اینست که «آدم یعنی مرد».
چاره چیست؟ برای از بین بردن این تبعیضِ گاهی ناخواسته و تحقق عدالت جنسیتی چه باید کرد؟ روشن است تحقق عدالت جنسیتی ضرورت به آن دارد که زنان و مردان هردو مساویانه از فرصتها و امکانات رشد برخوردار باشند. برای این منظور باید در نگاه جنسیتی عوامل امر دقت لازم صورت گیرد. قطعا بدون اهتمام به تفکیک دادهها و اطلاعات براساس جنسیت، نمیتوان در طراحی و اجرای سیاستهای عادلانه موفق بود. بر همین اساس یکی از دلایلی که حضور زن در حوزه اجتماعی به معنای اعم را، الزام و ایجاب میکند، همین امر است. در واقع مشارکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان موجب میشود در پالیسیسازیها و اجرائات خرد و کلان، نگاه زنانه به نگاه مردانه علاوه گردد و از این رهگذر تحقق عدالت اجتماعی ممکن و میسر گردد. برای اینکه اهمیت دخالت دادن نگاه زنانه در اداره یک جامعه روشن شود خوب است به موارد زیر توجه کنیم. همه میدانیم تولیدکنندگان مواد شوینده براساس اطلاعاتی که از نوع و میزان حساسیت سیستم بدن، مخصوصا پوست مصرفکننده دارند این مواد را تولید میکنند. انجینرهای راه و ساختمان براساس درکی که از توان جسمی، شغل، نیازمندیهای افراد و خانوادهها دارند فضای خارجی و داخلی یک منزل را طراحی میکنند. شاروالیها با توجه به معلومات خود از شهروندان، فضای سبز، تشنابهای عمومی، سیستم حملو نقل عمومی و … را طراحی و تنظیم میکنند. مسئولان صحت عامه با توجه به شناختی که از ساختار جسمی و روانی شهروندان دارند برای تامین و پیشبرد صحت جامعه سیاستگذاری و اقدام میکنند. قانونگذاران، بسته به ضرورتها و نیازهای جمعی برای جامعه اعم از زن و مرد قانون تصویب میکنند.
حال تصور کنیم صفر تا صد امر قانونگذاری، پالسیسازی و اجرای قوانین در دست مردان، و با نگاه مردانه باشد، آیا نگاه مردانه میتواند نیازها، امکانات، شرایط و محدودیتهای زنانه را بفهمد و در نظر بگیرد؟ یک نمونه بسیار ساده را در نظر بگیریم. همه میدانیم شرکت گوگل در زمینهی دقت در طراحی و در نظرگرفتن شرایط کارمندانش معروف است. گفته شده روزی یکی از کارمندان خانم این شرکت بهدلیل بارداری، در پیمودن فاصلهی محل کار تا پارکینگ شرکت، دچار مشکل میشود. این اتفاق مسئولان شرکت را متوجه سویههای مردانه و جنسیتی در طراحی ساختمان شرکت ساخته و وادار به برطرفکردن این مشکل میکند. سوال اینجاست وقتی نگاه زنانه در مسالهای به این سادگی تا این حد تعیینکننده و تاثیرگذار است آیا در غیبت مطلق زنان از حوزه اجتماعی و عمومی، میتوان یک جامعه چهل میلیونی را عادلانه اداره کرد؟ عدالتی که هدف نهایی بعثت پیامبران الهی و ارسال کتب آسمانی است.