حسن ادیب
عیدمحمد دانشیار، برادر ظاهر است. ظاهر، تا یک ماه پیش، ۱۵سال در بازار «بابه»ی ولسوالی جاغوری مکانیک بوده است. به گفتهی عیدمحمد، ظاهر فرد ملکی و بیغرض بوده است.
در ۱۸ دلو ۱۴۰۰، نیروی استخبارات طالبان ظاهر را به رابطهی دو سال پیش با ارتش حکومت پیشین متهم و بازداشت میکنند. استخبارات طالبان در غزنی ادعا میکنند که ظاهر در سال ۱۳۹۸ برای یک عضو ارتش در خرید موتر همکاری میکرده است.
آقای دانشیار، برادر ظاهر میگوید که طالبان در پی بازداشت او و برادر دیگرش نورمحمد نیز بودهاند. برای بازداشت نورمحمد، طالبان چندینبار به خانهی پدر او یورش برده بودند و به پدر نورمحمد اخطار داده بودند که اگر نورمحمد را پیدا نکنند تمام اعضای خانوادهی او تیرباران خواهند شد.
پس از بازداشت ظاهر، طالبان در بدل آزادی او باج میخواهند. میگویند ظاهر را در بدل ۴ عدد موتر، یا معادل ۲۵هزار دلار آمریکایی آزاد میکنند. پس از عذر و زاری زیاد، بالاخره ظاهر توسط انس مدیر استخبارات طالبان در غزنی و خیرمحمد محمدی کارمند استخبارات، در بدل ۵۰۰هزار افغانی آزاد میشود.
در بازداشتگاههای طالبان، ظاهر بسیار شکنجه میشود. در آخرینروزهای بازداشت، ظاهر را مخفیانه از جاغوری به گیلان غزنی و در زندان شخصی انس انتقال میدهد. در گیلان چشمهای ظاهر را بسته و او را لب چاهِ عمیقی برده و شکنجه میکنند. لب همان چاه، بر گلوی ظاهر کارد میگذارند و ظاهر زیر شکنجه بیهوش میشود. در حالت بیهوشی، او را دوباره به زندان شخصی انس برمیگرداند. فردای همان روز باز هم به خاطر گرفتن اعتراف اجباری، چشمان ظاهر را بسته و او را به جای دیگری انتقال میدهند. در آنجا، ظاهر را با چشمان بسته رها میکنند و با نعرهی «الله اکبر» در چهار طرف او شلیک میکنند.
ظاهر در محاصرهی شلیک، درست مانند دیروز که بر گلویش کارد گذاشته بودند، دوباره بیهوش میشود. پس از اینهمه شکنجه، انس ظاهر را در موتری میاندازد و در منطقهی «انگوری» جاغوری برمیگرداند. در آنجا باز هم ظاهر را در زندان شخصیاش منتقل میکند.
سه روز پیش از بازداشت ظاهر، حبیب یوسفی شوهر خواهر ظاهر نیز توسط طالبان بازداشت و به زندان شخصی انس زندانی شده بود. حبیب یوسفی تاجر بوده است. برای رهایی ظاهر نیز از حبیب تعهد کتبی میگیرد که در بدل آزادی هر دو پول پرداخت کند. عهدنامهی اجباریای که حبیب امضا کرده است از این قرار بوده است که ظاهر تنها تا سه روز پس از آزادی فرصت دارد که مبلغ ۵۰۰هزار افغانی را پرداخت کند. در غیر این صورت، مسألهی بعدی دوباره بازداشت و شکنجه خواهد بود.
آقای دانشیار، برادر ظاهر میگوید، اکنون که حدود بیشتر از یک ماه از آزادی ظاهر از زندان طالبان میگذرد، وضعیت روحی ظاهر هنوز به شدت وخیم است. به گفتهی او انس و خیرمحمد خانوادهی ظاهر را تهدید میکنند که اگر بازداشت، شکنجه و باجخواهی او را جایی گزارش بدهد، تمام خانوادهی یازدهنفری آنها را تیرباران خواهند کرد. با این شکنجه و تهدید استخبارات طالبان، تمام اعضای فامیل ظاهر مجبور میشوند که خانه و زندگیشان را ترک کنند و مهاجر شوند.

دانشیار میگوید این «بازداشت» نه که «اختطاف» بوده است. پس از بازداشت ظاهر، دانشیار عنوانی والی غزنی عریضه مینویسد. والی غزنی دانشیار را به ریاست امنیت ملی غزنی راجع میکند. وقتی که به ریاست امنیت ملی مراجعه میکند، ریاست در جریان بازداشت ظاهر نبوده است. ریاست برای پیداکردن ظاهر، دانشیار را به زندانهایی راجع میکند که ظاهر در آنها نبوده است. این، به این معنا است که ظاهر در زندان ریاست امنیت ملی غزنی نبوده است.
البته این اولین و آخرین بازداشت و شکنجهی طالبان در جاغوری نیست. این بازداشت و شکنجه، آمار بلندی دارد. معلوماتی که در دسترس من قرار گرفته است نشان میدهد که از قوس سال قبل تا تاریخ ۶ حمل ۱۴۰۱، دستِکم دهها بازداشت و شکنجهی مشابه در جاغوری صورت گرفته است.