نویسنده: ناکس تیمز
از زمان بازگشت طالبان به قدرت در افغانستان، احترام به حقوق بشر و حقوق زنان بهشدت رو به افول است. بازداشت، شکنجه و قتل روزنامهنگاران، کشتن چهرههای اپوزیسیون و تعطیلی مکتبهای دخترانه توجه سازمانهای بینالمللی را به خود جلب کرده است. در عین حال شکست طالبان در حکومتداری، فضایی را برای گروه دولت اسلامی در افغانستان فراهم کرده که در سایهی آن توانستهاند رعب و وحشت را دوباره بر سر شیعیان هزاره حاکم کنند.
هزارهها با مذهب شیعه در کشوری اکثریتِ سنی، سومین گروه قومی و بزرگترین اقلیت مذهبی کشور را تشکیل میدهند. هزارهها به دلیل اعتقادات و ویژگیهای متفاوتشان به راحتی قابل شناسایی هستند و گروه محلی دولت اسلامی موسوم به ولایت خراسان، سالهاست که آنها را هدف قرار داده است.
امنیت این قوم هرگز تضمین نشد، حتا زمانی که ایالات متحده و سایر کشورها در افغانستان حضور داشتند. هیئت سازمان ملل متحد در افغانستان (یوناما) ۲۰ حمله علیه هزارهها را در شش ماه اول سال ۲۰۲۱، قبل از بازگشت طالبان به قدرت ثبت کرد که در آن ۱۴۳ تن کشته و بیش از ۳۰۰ نفر زخمی شدند. اما شرایط تحت حکومت نادرست طالبان بدتر شده است. در چند هفتهی گذشته، دولت اسلامی ولایت خراسان و دیگر گروهها یک رشته حملات جمعی هدفمند را علیه هزارهها به راه انداختهاند.
در طی ۱۰ روز از ماه حمل، تروریستها پنج حمله را علیه هزارهها انجام دادند. این حملهها شامل انفجارهایی در یک مکتب پسرانه (بزرگترین مکتب افغانستان) در محلهی هزارهنشین غرب کابل در تاریخ ۳۰ حمل بود. یک هفته بعد در مزار شریف، در سه عملیات بمبگذاری مختلف یک مسجد و دو اتوبوس حامل هزارهها هدف قرار گرفتند. همچنان در حملهی جداگانه در شاهراه مزار شریف-دره صوف، پنج هزاره از یک موتر بیرون کشیده و به قتل رسیدند.
با وجود اینکه بسیاری پس از بازگشت طالبان به قدرت تلاش کردند تا فرار کنند، جمعیت باقیمانده از این جامعه وضعیت اسفناکی دارند. حملههای اخیر بر تلفات بمبگذاری تابستان گذشته در یک مکتب دخترانه در کابل افزوده است.
من با اکرم گیزابی، رئیس شورای جهانی هزارهها صحبت کردم که معتقد است جامعه هزاره به دلیل خشونتهای مکرر «فلج» شده است. وی میگوید: «افراد تحصیلکردهی ما یا مخفی شدهاند یا در حال فرار هستند. آنها به کمک ما نیاز دارند. مشکل آنقدر شدید است که نمیدانیم چه کنیم.»
فعالان و روشنفکران هزاره اخیرا نامهای سرگشاده به آنتونیو گوترش دبیر کل سازمان ملل ارسال کرده و خواستار اقدام عملی شدهاند. آنها خواستار تشکیل جلسه ویژهی شورای امنیت سازمان ملل متحد و شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در مورد وضعیت اسفبار هزارهها شدهاند و همچنین از گزارشگر ویژهی وضعیت حقوق بشر در افغانستان و یوناما خواستهاند که در مورد جنایات علیه بشریت اطلاعات جمعآوری کند.
سازمانهای دیگر نیز در پی پاسخگویی هستند. تحلیلگران مؤسسه صلح ایالات متحده اخیرا روی راههای استفاده از دادگاه کیفری بینالمللی (ICC) برای حصول اطمینان از پاسخگویی در برابر جنایات وحشیانه در افغانستان تمرکز کردهاند. دیوان کیفری بینالمللی در حال تحقیق دربارهی جنایات جنگی است که پس از جولای ۲۰۰۲ انجام شده است. با این حال، زمانی که طالبان دوباره قدرت را به دست گرفتند، کریم خان، دادستان دیوان بینالمللی کیفری، اعلام کرد که «روی جنایاتی که گفته میشود طالبان و دولت اسلامی مرتکب شدهاند» تمرکز خواهد کرد. او استدلال کرد که چنین تمرکزی به دلیل «شدت، مقیاس و ماهیت مستمر جنایات ادعا شده …که شامل ادعاهای حملات بیرویه به غیرنظامیان، اعدامهای غیرقانونی هدفمند، آزار و اذیت زنان و دختران، جنایات علیه کودکان و سایر جنایاتی است که بر جمعیت غیرنظامی تأثیر میگذارد، ضروری است.»
پاسخگویی ضروری است. اما این تلاشها برای جامعه هزاره باید از حساسیت خاصی برخوردار باشد.
فعالان هزاره پیوسته از یک «نسلکشی» بر ضد جامعهشان صحبت میکنند. موزه یادبود هولوکاست ایالات متحده به این نتیجه رسیده است که هزارهها در معرض «خطر جنایت علیه بشریت یا حتا نسلکشی» هستند و خاطرنشان کرده که دولت اسلامی ولایت خراسان «هزارهها را در درجه اول به دلیل مذهب شیعهی آنها، دشمن قسمخوردهی خود قلمداد میکند.» در شرایطی که برخی روی این بحث دارند که آیا شرایط [هزارهها] مطابق با آستانهی قانونی مندرج در کنوانسیون نسلکشی سازمان ملل هست یا خیر، هزارهها میدانند که شکار و کشته میشوند.
برای کمک به هزارههای باقیمانده در افغانستان گزینههای کمی در اختیار است. جامعه جهانی باید طالبان را برای حفاظت از مکانهای تجمع هزارهها تحت فشار قرار دهد. با توجه به ظلموستم گذشتهی طالبان بر هزارهها، چنین درخواستی عمیقا مضحک است، اما کارزار جنایتکارانهی دولت اسلامی ولایت خراسان در حال حاضر فوریترین تهدید است. در راستای این تلاشها، سازمان همکاری اسلامی (OIC) و اعضای اصلی آن باید در کنار سایر دغدغههای حقوق بشر و حقوق زنان در این زمینه هم فشار وارد کنند.
در نهایت، جامعه بینالمللی باید برای کمک به امنیتیافتن هزارهها راهی بیابد. هزارهها روی چشماندازی که ایالات متحده و دیگر کشورها در افغانستان مد نظر داشتند، ۱۰۰ درصد سرمایهگذاری کردند. رسانههای مستقل، گروههای حقوق بشر، آموزش زنان و تنوع باورها در ۲۰ سال گذشته شکوفا شده بود. هزارهها از جمله زنان و دختران به مکتب و دانشگاه رفتند و بخشی از نخبگان تحصیل کردهی این کشور شدند. هزارهها عموما از تشکیل گروههای شبهنظامی اجتناب کردهاند؛ با این حال، به دلیل گرایش بیشتر به سمت ارزشهای غربی و فرقهای اسلامی متفاوت خود، زندگی آنها در افغانستان تحت حاکمیت طالبان در بهترین حالت متزلزل خواهد بود و انفجارها و حملهها قطعا ادامه خواهند داشت.
هزارهها در افغانستان، مانند دیگر افغانهایی که تحت حکومت طالبان زندگی میکنند، آیندهای تیره پیش رو دارند. فشارهای مداوم بینالمللی شاید بتواند طالبان را با حداقل استانداردهای حقوق بشر مطابقت دهد که سرآغاز آن اجازهی ورود زنان و دختران به مکتب است. به همین ترتیب، ما باید نیازهای منحصربهفرد جامعه هزارهای را که مدتها در معرض تهاجم بودهاند، به خاطر داشته باشیم؛ بهویژه از آن رو که آنها به صورت مداوم هدف حملههای تروریستی قرار میگیرند.