[یادداشت روزنامه اطلاعات روز: اطلاعات روز دیدگاههای مختلف در مورد مسائل گوناگون جامعهی افغانستان را بازتاب میدهد. این دیدگاهها لزوما منعکسکنندهی نظر و موضع اطلاعات روز و گردانندگان آن نیستند. اطلاعات روز فقط مجالی برای بیان دیدگاهها فراهم میکند و دربارهی دیدگاههای وارده نفیا و اثباتا موضعگیری نمیکند. تمام دیدگاههای بیانشده در مقالات و یادداشتها و صحت و سقم ادعاهای مطرحشده به خود نویسندگان مربوط است. اطلاعات روز از نقد دیدگاههای منتشر شده در بخش مقالات وارده نیز استقبال میکند.]
به محض سقوط نظام جمهوریت پای طالبان به کابل باز و چهره پوشیدهی آنان به مردم نمایان شد. از حضور علنیشان کمتر از یک هفته نگذشته بود که سیاستهای دوگانه در برابر مردم اجرا شد. تصاویر و پوسترهایی که از رهبران و اشخاص دموکراتیک پشتون در هر دیواری نصب و نقاشی شده بودند دستنخورده و محفوظ باقی ماندند اما پوسترهای رهبران سایر اقوام که القاب مجاهد را نیز داشتند تیکه و پاره شدند. بعد از گذشت چند ماه از عمر «امارت اسلامی طالبان»، آنها به دعوت نمودن از مسئولین نظام جمهوریت شروع نمودند که تعدادی بدون هراس برگشتند. در حکومت دیکتاتوری طالبان، از شاهدزدان دیروز پذیرایی شدند/میشوند اما سربازان دیروز توسط طالبان به بدترین شکل شکنجه میشوند و به قتل میرسند.
از منظر سقوط و فروپاشی کامل یک دولت، فساد یگانه عامل عمدهی است که پایههای یک دولت را سست میکند و روند توسعه و صلح را با چالش مواجه میسازد و متوقف میکند. عنصر فساد در نظام جمهوریت برای شهروندان افغانستان پوشیده نیست. شواهد بسیار موجود است که بنیاد فساد در دورهی حکومتداری حامد کرزی گذاشته شد و آقای غنی آن را ترویج و رونق داد. رییسجمهور غنی با عزل و نصب وزیران و اراکین بلندپایهی دولتی طبق علایق شخصی، بزرگترین خیانت را در دورهی ریاستجمهوری خود مرتکب شد و صدمات جبرانناپذیری بر پیکر نظام دموکراسی و جمهوریت وارد کرد. وزرای خاین زمینهی فساد را وسعت دادند، از فرصت عدم نظارت و پاسخگویی استفاده کردند و روزبهروز فساد در بدنهی حکومت و ادارات دولتی رسوخ کرد و ریشه دواند. مسئولین ادارات دولتی تا گلو غرق در فساد اداری شدند.
پولهای بادآورده را وزیران دزد تحت عناوین مختلف چون سرباز خیالی، معلم خیالی و مکتب خیالی اختلاس کردند و زمینهی رشد تحصیل فرزندان جوامع تحت اندیشهی طالبانی را اینگونه هدر دادند. تا توانستند حقخوری کردند و حق تحصیل فرزندان مناطق جنوبی را پایمال کردند. دزدیهای میلیونی که از سوی وزیران دزد صورت گرفت، فرصتهای تعلیمی و تحصیلی فرزندان جوامع قربانی اندیشهی طالبپروری را گرفت و راهی برای آنها نگذاشت جز پیوستن به طالبان .
طالب واقعیت اجتماعی انکارناپذیر جوامع پشتون است. چون فقر اجتماعی، فقر فرهنگی، بیکاری و بیسواد نگه داشتن مردم، عواملی بودند که زمینهی سربازگیری طالبان و رشد افراطیت را فراهم کرد. در خلق هر کدام از این عوامل، رهبران سیاسی پشتون از سالهای دیر بدینسو به هدف حفظ قدرت و صلاح قومی دخیل هستند، سود هنگفت میبرند و ضربهی بزرگی به افغانستان وارد کردهاند/میکنند. وزیران دزد و نابهکار دورهی جمهوریت، به مثابهی جاده صافکن «امارت اسلامی» طالبان عمل کردند و زمینهساز سقوط دولت شدند.
یک سال از حاکمیت گروه طالبان میگذرد. دزدان یکی پس از دیگری با استقبال گرم و صمیمانه از سوی طالبان پذیرایی میشوند و بدون محاکمه و اجرای عدالت بابت خیانت و دزدیهایشان، به قصرها و بارگاههایشان اقامت اختیار میکنند و محافظت و امنیت شان از سوی طالبان گرفته میشود. اما در آن روی ورق، سربازان صادق و مرزبانان بیگناه دورهی جمهوریت که دستشان از بیتالمال و کیسهی خلیفه دور بودند، بدترین و خوفناکترین شکنجهها را از سوی طالبان میبینند. غرق کردن در دریا، کشیدن روی سرک و سرما، کشتار و به رگبار بستنها تقاص خدمت آنها است.
والتر بنیامین میگوید: «فاشیسم اگر سر قدرت بیاید بر مردگان نیز رحم نمیکند.» امروز عملا مردم این را تجربه میکنند. مردم به بدترین شکل ممکن از سوی طالبان توهین و تحقیر میشوند، قبور تخریب میشوند، مجسمهها شکسته و ویران میشوند، بدن مقتولها در وسط شهر آویزان میگردند، پسری و دختری به جرم دوستی در ملاء عام و حضور همگان شلاق و دره میخورند. قصاص و اعدام در حضور مردم صورت میگیرد و دادگاههای صحرایی به نمایش گذاشته میشوند. تمام مشخصهی فاشیسم موبهمو در این مملکت اجرا میشود. فاشیسم دینی یک سال است که به زور بر سر مردم حکومت میکند.
اصول اساسی فاشیسم که موسولینی آن را در دانشنامهی ایتالیا گفته بود، عبارتند از:
یک، عدم اعتقاد به سودمند بودن صلح؛ طالبان هیچگاه از راه صلح وارد گفتوگو نشدند و هیچ باوری به صلح و آرامش ندارند. بلکه از صلح دستمایهی به قدرت رسیدن استفاده کردند. صلح و آرامی در منطق طالبان جایگاه ندارد و تنها حربه و پاسخشان سرکوب، میل تفنگ، سلاح و کشتار است. تهدید و سرکوب یگانه سلاح دم دست طالبان است. اما از قبول هر نوع مسئولیتی در قبال ویرانی جامعه میگریزند یا به گردن جنیات میاندازند.
دو، مخالفت با اندیشههای سوسیالیستی؛ بنمایه اصلی سوسیالیسم عدالت است و سوسیالیستها خواهان عدالت و برابری در سطح کل جهان اند. طالبان بهدلیل عدم باورمندی سوسیالیستها به دین، ملیت و ملیگرایی، به آنان مهر کفر و الحاد میزنند و حکم ارتداد آنها را صادر میکنند. سوسیالیستها توجهی دایمی به افشا و انتقاد مستند از هر جریان و حرکتی دارند، اما طالبان با این اصول و اندیشه برابر نیستند و در سرکوب و نابودی آن تعلل نمیورزند. در طول یک سال حکومت طالبان شاهد سرکوب خبرنگاران و فعالین جامعه مدنی بودیم. دستگاه تفتیش حکومت طالبان با تکیه بر قدرت نظامی و گروه سیاسی و اجیران مأمور که در اختیار دارد، آزادیهای فردی را محدود ساخته و هرگونه حرکت مخالف را سرکوب و نابود میسازد.
سه، تقدس دینی و جزمی فراتر از عقلانیت و خرد جمعی؛ کشاندن ایمان مردم به ادارات دولتی و امتیازدهی به درجهی دینی کارمندان دولتی که از ملزومههای فاشیسم دینی است، مشخصاتی است که در حکومت مذهبی جمهوری اسلامی ایران نیز به مشاهده میرسد. دو کشور همسایه که با ایدئولوژی فاشیسم دینی و مذهبی در رقابت با هم با عناوین «پیشوا» و «رهبر» و «امیرالمؤمنین»، نظام «انقلاب اسلامی» و «امارت اسلامی» شان را به مثابهی ناجی به نمایش گذاشتهاند. هر دو درست عین فاشیسم بر سه اصل ایدئولوژی دینی و حکومت فردی، قدرت و حاکمیت دولت و ناسیونالیسم افراطی استوار اند.
طالبان در برخی ولایات افغانستان از مأمورین و کارمندان دولت آزمون دینی اخذ کردند که با پاکسازی افراد نخبه و اهل فن و سپردن کرسی به افراد بیسواد که صرفا درجهی دینی آن مورد تأیید امارت طالبانی است، افغانستان را قرنها به عقب بردند. چنانچه وزیر تحصیلات عالی طالبان اعلام نمود که برای ما دین مهمتر از مصالح ملی، پیشرفت و تمدن جامعه است. او همچنان رفتن دختران به مکتب و دانشگاه را «عیاشی و فحاشی» و فرهنگ غربی دانست. او عقبتر رفت و گفت که درجهی علمی مجاهدین از مینهایی که کار گذاشتهاند محاسبه میشود. طالبان با کشاندن ایمان دینی و جزمی مردم عاری از خرد و عقلانیت به ادارات دولتی و حذف دانش و تخصص از ادارات، در پی تحکیم ایدئولوژی «افغانیت و اسلامیت» فاشیسم دینی است.
چهار، تبعیت زندگی همهی گروهها از دولت؛ طالبان با اسلامیزه کردن تمام ابعاد زندگی مردم بهشدت مطلقنگر، واپسگرا، افراطی و جزمگرا هستند. این را ما در افغانستان شاهد اسلامی کردن پارکهای تفریحی و صنفهای درسی هستیم. ملت باید در برابر تمامیتخواهی طالبان، سرسپرده باشند و هیچگونه حق اعتراض و دادخواهی را ندارند و سراپا از اوامر طالبان اطاعت کنند و در صورت نافرمانی بهشدت مجازات و تنبیه میشوند. آیینهی تمامنمای طالبان سراسر مدینهی استبداد و جنایت است که باید بدون چونوچرا اطاعت شود.
پنج، تقدس پیشوا تا سرحد امکان؛ طالبان میخواهند نام امیرالمؤمنین، عنوان رهبر رهابخش، در زندگی مادی و معنوی مردم ذکر، ستایش و توصیف شود. از این طریق بهعنوان رهبر به زور و فریب به خورد مردم سادهاندیش داده میشود که در نتیجه صاحب پیروان کمخرد و بیسواد خواهد شد. طالبان اخیرا دستور صادر کردهاند که نام امیرالمؤمنین در خطبههای نماز جمعهی امامان مساجد ذکر شود. سران طالبان بارها طراح و برنامهریز انتحاریون خود را چنان تقدس کردهاند که گویا پیامبر اسلام نیز با آنها همکار بوده است.
شش، مخالفت با دموکراسی و لیبرالیسم؛ طالبان برعلیه افراد دموکرات و دموکراسیخواه حکم ارتداد صادر میکنند. مبارزهی سرسختانه با دموکراسی، عدم احترام به اقوام و ملتهای دیگر، کوچ دادن و متواری نمودن اقلیتهای سیک و هندو نمونهی کامل رفتار فاشیسم طالبان است. طالبان آزادی را فرهنگ غرب و بیحیایی میدانند و آن را برابر با کفر و الحاد خوانده و هرگونه طرز تفکر جامعهگرایی و آزادیخواهی را سرکوب و نابود میکنند.
هفت، اعتقاد شدید به قهرمانپرستی و تبلیغ روح رزمجویی؛ جنگجویان طالب و بهویژه واحد استشهادی (انتحاری)، تبلیغ و ستایش میشود که برآیند آن نابودی جامعه و توقف توسعه است.
هشت، بازی با الفاظی مانند صلح و عزت؛ طالبان با اصطلاحاتی از جمله افغانستان واحد، وحدت و برابری که هیچگاه به آنها باور ندارند، لفاظی میکنند. سخن از وحدت زده میشود اما خبری از عدالت اجتماعی و عدالت برای همه نیست و سهم برابر اقوام در دولت موجود نیست؛ به جز تقرر انگشتشمار کرسیهای بیصلاحیت به نیروی مزدور و خودفروختهی سایر اقوام.
نُه، جنگ علیه هنر و ادبیات، خلاقیت، اندیشه و شکوفایی انسان؛ دکتر محمود مسائلی، بنیانگذار و دبیرکل افتخاری اندیشکده بینالمللی نظریههای بدیل میگوید: «فرهنگ و هنر، از شعر و موسیقی تا سینما و ورزش و هر عرصهای که به خلاقیت و شکوفایی انسان ربط داشته باشد، مجاز نیست که تحت کنترل و در خدمت نظام فاشیستی و تحت ستایش رهبر فاشیست و اهداف وی قرار داشته باشد.»
طالبان در طول بیشتر از یک سال با حکومتداری فاشیسم دینی، بارها هنرمندان را در گوشه و کنار افغانستان تحقیر و سرکوب کردهاند و ابزارآلات موسیقی شان را شکسته و در وسط خیابان سوزاندهاند. رشتهی موسیقی دانشکدهی هنرهای زیبا حذف شد، تندیسهای دانشکدهی هنرهای زیبا دانشگاه کابل ویران شدند، هنرمندان فراری شدند و استادان هنر متواری هر دیار گشتند. همچنان تصاویر شاعران فارسیزبان از دانشکدهی ادبیات فارسی دانشگاه کابل برداشته و حذف شدند. دانشگاهها بهروی دختران و زنان بسته شدند و تحصیل و کار برای دختران و زنان ممنوع شد. آموزشگاههای خصوصی زبان انگلیسی و مضامین مکاتب و آمادگی کانکور بسته شدند. حمامهای عمومی زنانه در شهرها بسته شدند و اجازهی فعالیت ندارند. خیاطیهای زنانه نیز بسته شدهاند. نانواییهای خانگی زنانه منع شدهاند. راهنمایی معاملات در برخی مناطق کابل مسدود شده است. تحویل بل برق و هر نوع قبضه و سپردهی بانکی از سوی زنان به بانکها قابل اجرا نیست، باید توسط مردان انجام شود.
زنان فعالین مدنی و خبرنگاران در زندانهای مخوف طالبان شکنجه شدند/میشوند. تجاران ملی در محدودیت کاری قرار دارند و امنیت جانی ندارند. از مالکان دکانها و تجاران به بهانههای مختلف برای چندمینبار متوالی باج گرفته میشود. خبرنگار از شدت فقر و بیکاری خودکشی میکند. دختر دانشجو در دایکندی خودکشی میکند. فوتبالیست در شهر قندهار از سوی طالب به رگبار بسته میشود و کشته میشود. ویزاهای اکثر کشورها مسدود است، توزیع پاسپورت متوقف است، توزیع شناسنامه و نکاحخط دولتی نیز متوقف است. طالبان زندگی ۳۰ میلیون انسان را به گروگان گرفتهاند. داکتران در تهدید دزدان اند و متواری گشتهاند. آموزشگاههای درسی به انفجار و انتحار گرفته میشوند، زنان از کار محروم اند و خانههای مردم آتش زده میشوند. در گوشه گوشهی ولایتهای افغانستان اقلیتهای نژادی کوچ اجباری داده میشوند. هر نوع شاد زیستن قطعا جرم است و به سبک آدمیت زیستن و برابر با سایر ملل دنیا زندگی کردن ممنوع است. سرنوشت جمعی کاملا به دستان طالبان به بازی گرفته شده است. این مشخصات، نمونههای درشت از فاشیسم دینی است که امروز قدرت را در دست دارد.
منابع:
- دکتر محمود مسائلی، کیهان لندن، ویژگیهای فاشیسم مذهبی معاصر.
- دکتر مهدی جباریان، فاشیسم به زبان ساده.
- اطلاعات روز [۱۷/۱/۱۴۰۱] حذف رشتهی موسیقی از دانشگاه کابل.