شماری از زنانی که در دو سال پسین از خشونتهای جاری در افغانستان فرار کرده و به کشورهای غربی، بهویژه اروپا پناهنده شدهاند، میگویند که در این کشورها نیز از چرخهی خشونتها رهایی نیافته و هنوز در معرض انواع خشونت خانگی قرار دارند. این زنان مدعی اند که خشونتهای خانگی در برابر آنان حتا شدیدتر از افغانستان شده است.
سوسن و لاله، دو خواهر مجرد و شهروند افغانستان اند. این دو خواهر همراه خانوادهیشان در فرانسه زندگی میکنند و نمونهای از این زنان اند. دخترانی که افغانستان را سال گذشته ترک کردند تا از خشونت فرار و زندگی آرام را تجربه کنند؛ اما اکنون میگویند که درگیر خشونت خانگی ماندهاند و راه گریز را نمییابند. بهگفتهی این دو خواهر، آنان مدام در محیط خانواده در معرض فحش و ناسزا، کُتَک و آزار روانی قرار دارند.
یکی از این دو خواهر میگوید: «برادرم همیشه به ما ناسزا میگوید. کتک میزند و اجازه نمیدهد که از خانه بیرون شویم.»
لیلا (مستعار) که در آلمان زندگی میکند و مادر دو کودک است، نیز روایت مشابه دارد. لیلا میگوید که خانوادهاش او را از روند آموزش زبان باز میدارند و مجبور میکنند که از پنج کودک بین سنین دو تا چهار سال نگهداری کند. در کنار این، او مجبور است که امور خانه را نیز به پیش ببرد. او میگوید: «من مجبورم که از دو کودک خودم و سه کودک ایورم [برادرشوهر] نگهداری کنم، غذا بپزم و صفاکاری کنم. اگر این کارها را انجام ندهم، همه با من دعوا میکنند.»
افزون به این، بهگفتهی او، اعضای خانواده نه تنها از او بهخاطر کارش قدردانی نمیکنند، بلکه بهدلیل نداشتن درآمد، مدام مورد خشونت کلامی و فیزیکی قرار میدهند. او میافزاید: «کار من درآمد ندارد. اگر من چیزی بخواهم یا حرفی شود، همه به من میگویند که نانم را میدهند. دیروز یک کریم خواستم، اما همه به حرف بد و بیراه گفتن شروع کردند و آخرش شوهرم با سیلی مرا زد که باعث جنگ شدهام.»
چرا خشونت؟
فعالان حقوق زن نیز تأیید میکنند که خشونت در برابر زنان افغانستان تنها در داخل کشور خلاصه نمیشود، بلکه در بیرون از آن نیز در میان مهاجران شایع و رو به افزایش است. مسعوده کوهستانی، یکی از فعالان حقوق زن میگوید: «خشونت علیه زنان در بین مردم کشورهای جنوب آسیا، بهویژه افغانها رایج بوده و تبدیل به یک عادت شده است.»
بهگفتهی خانم کوهستانی، خشونت در برابر زنان نیز یکی از عادتهای آنان است و آنان به هر کجا بروند، عادتهایشان را نیز با خود منتقل میکنند.
این در حالی است که افغانستان یکی از کشورهای با بالاترین میزان خشونت علیه زنان است. آمارها نشان میدهند که زنان در این کشور نه تنها در اجتماع بهشدت مردانه مورد خشونت قرار میگیرند، بلکه محیط خانه نیز برای زنان بهشدت ناامن است. با به قدرت رسیدن طالبان خشونت در برابر زنان و قتلهای ناموسی در افغانستان بهصورت قابل ملاحظهی افزایش را نشان میدهد. طوری که بهگونهی اوسط روز یک مورد قتل ناموسی رسانهای میشود.
بهگفتهی فعالان حقوق زن، زنان در غرب اشکال مختلف خشونت را در درون خانه تجربه میکنند. با آنکه در قانون منع خشونت افغانستان در مورد خشونتهای کلامی و روانی پرداخته شده است، اما هنوز زنان خودشان در مورد آن توافق نظر ندارند. خشونت مالی و خشونتهای فیزیکی از انواع دیگر خشونت در برابر زنان در غرب اند.
سوسن میگوید که برادرش به آنان گفته است هرگز اجازه نمیدهد که مانند زنان غربی زندگی کنند و مایهی سرخمی او در بین مردم شوند. بهگفتهی سوسن، آنان اجازهی صحبت با کارمندان اجتماعی را ندارند، حتا اگر کارمندان زنان باشند.
در همین حال بتول حیدری، استاد پیشین در دانشگاه تعلیم و تربیه و روانشناس میگوید که بهدلیل تفاوت و تقابل فرهنگی، مهاجرت ناخواسته و اختلالات روانی بهجا مانده از آن، بحران هویتی و رفتاری را بهوجود آورده و سبب تنشهای زیاد خانوادگی در بین مهاجران تازهوارد شده؛ حتا منجر به قتل نیز شده است.
خانم حیدری میگوید: «متأسفانه مهاجران تازهوارد نه تنها برای مهاجرت آمادگی لازم را نداشته بلکه جغرافیای زندگی را نیز خود شان انتخاب نکردهاند و به یکبارگی همهی زندگیشان را از دست دادهاند. آنان تا اکنون حتا نتوانستهاند که از نظر هیجانی نیز به تعادل برسند. خشمهای انباشتهشدهی این وضع سبب بروز درگیری میشود. طوری که آدمها دنبال مقصر برای حالت شان اند. اضافه به این، تلاش برای تطبیق با جامعهی میزبان نیز منجر به درگیرهای بین زن و شوهر، خواهر و برادر و درگیرهای بین جوانان و کهنسالان شده و نیاز است که به این پدیده توجه شود.»
نیلوفر (مستعار)، ساکن آلمان از دیگر شهروندان افغانستان است. او میگوید که در هفته پنج روز کار میکند، اما اجازهی مصرف یک یورو از درآمدش را ندارد. او میافزاید: «شوهرم در هفته سه روز کار میکند. او با جنگ همهی معاشم را میگیرد. اگر مقاومت کنم مرا کتک میزند. به خدا از زندگیام سیر آمدهام.»
چرا زنان خشونت را تحمل میکنند؟
سوسن و لاله که هر دو بالای ۲۴ سال سن دارند، میگویند از این میترسند که مبادا با فاششدن این مسأله روند درخواست پناهندگی آنان مختل شود و در معرض اخراج قرار گیرند. لاله میگوید: «من از رفتاری که با من میشود، خیلی خستهام، اما نمیخواهم پروندهی برادرم خراب شود و او به افغانستان برگردانده شود.»
نیلوفر اما دلیلی دیگری دارد. او میگوید که چندین خواهر و برادر دارد و نمیخواهد که مردم در مورد او بد فکر کنند. او میگوید: «پیش از آمدنم مردم میگفتند که زنان افغان که پایشان به خارج رسید، بدکاره میشوند و برای رسیدن بهکارهایشان از شوهرشان طلاق میگیرند. من نمیخواهم که زجر زندگی من روی زندگی بقیه اثر بگذارد.»
شهلا فرید، استاد سابق دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه کابل میگوید که خانوادههای مهاجر بهدلیل نداشتن آگاهی لازم از قانونهای محو خشونت، عاملان به اعمال خشونت تداوم میدهند و افراد آسیبپذیر نیز تحمل میکنند. خانم فرید میگوید: «دولتهای غربی سیستم نظارت برای محو خشونت را دارند اما افراد از قوانین محو خشونت آگاهی ندارند. از همین رو یک تعداد مهاجران به اعمال خشونت اقدام میکنند و افراد زیر دست نیز سکوت اختیار میکنند.»
افزون به این، بهگفتهی خانم فرید، تفاوت معیارهای زندگی افغانستان با غرب زنان را در معرض خشونت قرار داده است. او افزود: «شماری از زنان توانایی لازم کار کردن را ندارند تا خود شان مستقل شوند. آنان حتا زبان را نیز بلد نیستند و این مسأله سبب شده است که همان زندگی سنتی را دوام دهند و اگر در معرض خشونت قرار میگیرند، سکوت کنند.»
کدام زنان بیشتر در معرض خشونت قرار میگیرند؟
بهگفتهی فعالان حقوق زن، شمار زنان جوان که بهدلیل اتفاقات جاری ناخواسته با خانوادههایشان از افغانستان بیرون شده و زنانی که از طریق پیوند ازدواج و الحاق خانواده آمدهاند، در معرض خشونت اند. این فعالان استدلال میکنند که زنان گروه اول بهدلیل برداشت سنتی و دوگانگی فرهنگی از سوی خانوادههایشان مورد خشونت قرار میگیرند، اما گروه دوم بهدلیل نداشتن حمایتهای اجتماعی، ندانستن زبان و قوانین، از سوی شوهرانشان مورد خشونت قرار میگیرند.
در ماه نوامبر سال گذشتهی میلادی یک زن جوان افغانستانی در یک پارکینگ (محل توقف موتر) در دانمارک به قتل رسید. رسانههای دانمارکی گزارش دادند که انگیزهی این قتل «ناموسی» بوده است. این در حالی است که در تاریخ ۱۷ فبروری امسال رسانههای آلمانی از آغاز دادگاه دو شهروند افغانستان که به قتل خواهرشان متهم هستند، خبر دادند؛ دو برادری که در اولین جلسهی دادگاه به حبس ابد محکوم شدند.
در شرح این پرونده آمده است که صبح (سهشنبه، ۱۳ جولای) سال ۲۰۲۱ دو برادر برای پایان دادن به کشمکشهای خانوادگی برنامهی تفریحیای را ترتیب دادند. آنان به خواهرشان گفتند که برای جبران بدیها این کار را انجام میدهند و از او دعوت کردند.
برنامهای که نقشهی قتل تنها مهمان این برنامهی تفریحی بود. دو برادر بعد از رسیدن به محل مورد نظر خواهر شان را خفه کردند، گلوی او را بریدند و بعد جسد او را در چمدان جاسازی کردند.
دمادم غروب، هر دو چمدان را در تاکسی جا دادند و به ایستگاه قطار و از آنجا به باواریا، مکانی نزدیک خانهی برادر بزرگتر به سمت جنوب آلمان رفتند. در آنجا به آرامی محتوای چمدان (جسد) را دفن کردند.
این دو برادر خواهرشان را بهدلیل شیوهی زندگی غربگرایانهاش که با عقاید سنتی و تصویر آنان از زنان مسلمان و با شرافت افغانستان مطابقت نداشت، بهگونهی فجیع و پس از مشاجرات لفظی زیادی به قتل رساندند. مریم ۳۴ سال سن داشت و از شوهرش طلاق گرفته و مادر دو کودک بود. فعالان حقوق زن از سازمانهای حمایتکننده و نهادهای حقوق بشری میخواهند که برای جلوگیری از تشدید خشونتها در بین خانوادهها برنامههای منظم را برای ادغام مهاجران و بهبود وضعیت روانی آنان روی دست بگیرند و نگذارند که بیشتر از این افراد آسیب ببینند.