«فیروزه بانو» از آهنگ های معروف و زیبای احمدظاهر، آوازخوان افسانهای افغانستان است که آنرا یک سال قبل از سفر بیبازگشت خود، در استدیوی آریانا موزیک ضبط و اجرا نموده است. ترانه ی این آهنگ را استاد شاه ولی ولی ترانه ساز از آهنگسازان معروف افغانستان ساخته است.
فرزاد فرنود در این گزارش با نقش اول این آهنگ «فیروزه بانو» در مورد عوامل و انگیزه خلق این ترانه صحبت کرده است
کابل پس از سلطنت محمد ظاهر شاه، هنوز در آرامش خوبی قرار داشت. درب سینماها باز بود، رستورانتها و بار های شهرنو همچنان پُر از همهمهی مهمانانی بود که روزها و شبهای آخر هفته را مثل مردم سایر کشورهای جهان خوش میگذرانیدند.
دهههای چهل و پنجاه خورشیدی را با اطمینان میتوان دهههای درخشش موسیقی در کشور نامید و برای اثبات این مدعا فهرست بلندی از نامهای آوازخوانانی را آورد که با گذشت زمان به سرآمدان عرصهی هنر موسیقی کشور بدل شدهاند. در آن سالها کنسرتها و برنامههای موسیقی زنده در رستورانتهای شهر توسط خوانندههای معروف مرتب برگزار میشد، انگار نوعی رقابت سالم هنری در جریان بود.
استاد شاه ولی ترانهساز در شهرنو مالک چهار رستورانت بزرگ و مجلل بود که به نامهای «مغارهی طلایی»، «شهر غلغله»، «خُم زرگر» و «درواز» یاد میشد. هر کدام از این رستورانتها به شیوههای سنتی و توسط خود آقای ولی تزئین شده بود. در رستورانت شهر غلغله اولین کنسرت استاد الطاف حسین سرآهنگ برگزار شده بود و استاد جلیل زلاند نیز درین رستورانت کنسرتی برگزار کرده بود و استاد دُرَی لوگری همه روزه در آن با موسیقی زنده آواز میخواند. در رستورانت خُم زرگر احمدظاهر و احمدولی کنسرت برگزار میکردند و در ایام روز، موسیقی «ریلهای کارلوس آگوستو آلوس سانتانا» نوازندهای مکزیکی پخش میشد. رستورانت درواز تنها مهمانسرا بود و رستورانت مغارهای طلایی هم در روزهایی آخر حضور استاد ترانهساز در کابل تاسیس شده بود.
سیمای شهرنو آن روزها شاید برای نسل امروزی دور از تصور باشد، سر و سیما و پوشش زنان و دختران و حتی مردان آن روزگار با مردمان امروز کابل تفاوت زیادی داشت. تعدادی دیسکو و بار در سطح شهر آزادانه فعالیت داشتند. گردشگران خارجی که عمدتاّ شهروندان اروپایی بودند، در کوچه و بازار شهر گشت و گذار میکردند که نوع پوشش و سیمای ظاهری آنها با مردم شهر و به ویژه محلات اشرافنشین تفاوت چندانی نداشت.
در همان روزها استاد شاه ولی ولی ترانهساز برای دختر بزرگترش «عذرا» آهنگی ساخته بود با نام «عذرای منی جانم صدقیت» که با صدای احمد ولی پخش و شهرت زیادی کسب کرده بود.
استاد ترانه ساز مرد مهربانی بود، فرزنداناش را چون جان دوست داشت و فضای خانهای او آکنده از صفا و صمیمیت بود.
در یکی از روزها که پدر فرزندان را طبق معمول به سوی مکتب میبَرد، احساس میکند، فیروزه دختر کوچکترش ناراحت است و دلیل این ناراحتی حسادت به آهنگی است که برای عذرا خواهر بزرگتر او ساخته شده بود.
فیروزه ده- یازده سال سن داشت و شوخ و بازیگوش بود، آنروز لباس مکتب بر تن کرد و برخلاف روزهای دیگر چادر نیز به سر میگذاشت.
استاد ترانه ساز همین که به دفتر کارش میرسد، میگوید: «امروز دخترم به یک بانو شبیه بود، فیروزه بانو…» واژهی بانو در ذهن استاد به جرقهای الهامی مبدل میشود. و آنگاه به نوشتن ترانهی « فیروزه بانو » میپردازد.
در همان روزها حزب دموکراتیک خلق افغانستان قدرت را به دست گرفت و آرامش کابل به هم خورد. نگاه حاکمان جدید به سوی استودیوهای خصوصی جلب شد تا آنها را به نحوی تحت ادارهی دولت در آورند.
احمدظاهر به خاطر نوار دوم خویش با آریانا موزیک قرار داد بست و آهنگهایش را در آنجا ضبط کرده است. شش آهنگ این نوار بازخوانی شش آهنگ از کاستهای قبلی افغان موزیک بودهاست، به همین منظور کمیته مرکزی حزب برای مسحور جمال دستور میدهد که ریاست افغان موزیک را تحت ادارهی حزب دیموکراتیک خلق در آورد و خودش به حیث رئیس افغان موزیک فعالیت کند و دو استدیوی دیگر خصوصی آریانا موزیک و موزیک سنتر نیز باید تحت ریاست افغان موزیک فعالیت داشته باشد . بنا بر این از سوی افغان موزیک به آدرس آریانا موزیک مکتوبی فرستاده میشود، تا آن شش آهنگ کاپی را از نوار دوم آریانا موزیک حذف کنند و در عوض شش آهنگ جدید ضبط شود. اشپاری مسئول آریانا موزیک میگوید: «من راهی خانهی احمدظاهر شدم، تا این موضوع را با او در میان بگذارم. ازین که همه چیز آمادهی نشر بود، باید به هر شکلی که میشد شش آهنگ جدید را شامل این نوار میساختیم، تا اجازهای نشر آنرا به دست میآوردیم.» او اضافه میکند: «من این موضوع را با احمدظاهر جان در میان گذاشتم. او خیلی ناراحت شد و به عجله هردوی ما راهی رستورانت درواز شدیم. در آنجا با استاد ترانه ساز صحبت کردیم. او شش آهنگ را به شمول آهنگ (فیروزه بانو) برای ما داد و قرارداد امضا شد. ما راهی استدیوی آریانا موزیک شدیم.»
استاد ترانه ساز در جریان ضبط نیز برای احمدظاهر تاکید کرد، که در خواندن آهنگ «فیروزه بانو» دقت بیشتر کند. «بعد احمدظاهر میپرسد، این همان آهنگی است که برای دختر تان ساختهاید؟ که استاد تائید میکند».
خانم فیروزه دختر شاه ولی ولی و نقش اول این ترانه در این گفتوگو میگوید: «همان روز که پدرم این شعر را مینوشت ، احمدظاهر وارد دفتر رستورانت میشود و میپرسد که حتمن شاه ولی جان آهنگ تازهای میسازید؟ پدرم برایش میگوید، برای دختر بزرگترم آهنگی ساخته بودم که آنرا احمد ولی خواندهاست و به این خاطر احساس کردم که فیروزه دختر کوچکترم از من ناراحت است و حالا این آهنگ را برای او میسازم. وقتی احمدظاهر این شعر و آهنگ را میشنود، میگوید، شاهولی جان همین آهنگ را بدهید من بخوانم، پدرم میگوید: هزار دفعه…»
فیروزه ولی در بخش دیگری از صحبتهایش میگوید: «احمد ظاهر مرد خیلی مهربانی بود و به کودکان علاقهی عجیبی داشت. هر کودکی که در زمان حیات احمد ظاهر با او مواجه شده باشد، بدون تردید از محبت و شفقت بینصیب نماندهاست. احمد ظاهر نیز که تصور کرده بود، من نسبت به خواهرم و آهنگی که پدرم برای او ساخته، ناراحت شدهام، در زمان ضبط آهنگ «فیروزه بانو» به پدرم و احتمالا مادرم که در آنجا حضور داشته میگوید: به فیروزه جان بگویید آهنگ عذرا جان را که احمد ولی خوانده از ترا من میخوانم من، و دست خود را به سینهاش زده میگوید احمد ظاهر میخواند.»
اکاردیون این آهنگ را احمدظاهر نواخته است، ضیا کبیر سراج گیتار، فقیر محمد ننگیالی ترمپت، اسماعیل اعظمی سکسفون، استاد ولی طبله و عبدالله اعتمادی درامز آن را کار کرده است. موسیقی این آهنگ را نیز احمدظاهر تنظیم کردهاست. ازین که احمدظاهر چند بار به ایران سفر کرده و در آنجا با جمعی از هنرمندان افغانستانی کنسرتهایی اجرا کرده است، میان طرفداران او شایعهای وجود دارد، که این آهنگ را او برای شهبانو فرح پهلوی همسر محمد رضا شاه پادشاه ایران خوانده و در کنسرتی اجرا کرده است، ولی نظر به زمان ساخت و ضبط آهنگ که به قول جناب اشپاری سال ۱۳۵۷ میباشد، احتمال اجرای آهنگ در ایران و پیشکش آن به شهبانو فرح را رد میکند، از طرفی به زعم عبدالله اعتمادی احمد ظاهر فقط دو بار در سالهای ۱۳۵۲ و ۱۳۵۵ به ایران سفر کردهاست. این احتمال بسیار ضعیف است که احمد ظاهر آهنگ فیروزه بانو را برای شهبانو فرح خوانده باشد. لحن و واژگان به کار رفته در این آهنگ نیر چنان احتمالی را رد میکند.