اطلاعات روز

جامعه‌ی جهانی هنوز به وعده‌های خود به پناه‌جویان افغانستانی عمل نکرده است

نویسنده: فرشته عباسی، پژوهشگر افغانستان در دیدبان حقوق بشر

در شرایطی که دومین سالگرد تسلط طالبان بر افغانستان در ۱۵ آگست فرا رسیده، بسیاری از ما افغانستانی‌ها به امیدها و رویاهای از دست‌رفته‌ی خود برای ساختن آینده‌ای بهتر می‌اندیشیم. برخی از ما در افغانستان مخفیانه زندگی می‌کنیم و برخی دیگرمان در سراسر جهان پراکنده شده‌ایم.

افغانستان یکی از بدترین بحران‌های انسانی در جهان را تجربه می‌کند. دو سوم جمعیت آن با گرسنگی دست‌وپنج نرم می‌کنند و حداقل سه میلیون کودک از سوء‌تغذیه‌ی حاد رنج می‌برند. این کشور همچنین دارای یکی از بالاترین نرخ‌های مرگ‌ومیر نوزادان در جهان است و هزاران زن به‌خاطر مشکلات مرتبط با بارداری جان خود را از دست می‌دهند که اکثر آنان قابل پیشگیری است. اخیرا داکتری در ولایت سمنگان به من گفت: «افغانستان به جهنم روی زمین تبدیل شده است.»

رهبری طالبان مسئول نقض حقوق اساسی مردم افغانستان و سیاست‌ها و قوانین زن‌ستیزانه است که تقریبا زنان را از صفحه‌ی زندگی اجتماعی حذف کرده، مانع تحصیل و کار آنان شده و و حق تردد و سفر آزادانه را از آنان گرفته است. محدودیت‌های طالبان بر زنان نیز کار سازمان‌های امدادرسانی را محدود می‌کند. حالا که طالبان ثابت کرده‌اند که احترامی برای حقوق بشر قائل نیستند، لازم است کشورهایی که با این گروه ارتباطی دارند، آنان را تحت فشار قرار دهند تا سیاست‌های سوء‌استفاده‌گرایانه‌ی‌شان را تغییر دهند.

من، در جایگاه یک مدافع حقوق بشر، با دیپلمات‌ها و جوامع تمویل‌کننده در سراسر جهان ملاقات کرده‌ام تا به آنان کمک کنم نگرانی‌های ما را درک کنند. به‌باور من، کشورهایی که در دودهه‌ی گذشته در افغانستان حضور داشته‌اند نیز مسئولیت دارند که مردم افغانستان را به‌خاطر اقدامات طالبان مجازات نکنند.

مردم اوکراین نیز با مشقت‌های فراوان مواجه شده‌اند و بحث‌های جهانی گسترده‌ای در مورد چگونگی فراهم‌کردن زمینه‌ی پاسخ‌گویی به عاملان جنگ در آن‌جا صورت گرفته است. مردم در مورد امکان تحقیقات ملی و بین‌المللی، کمیسیون مستقل تحقیقات بین‌المللی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد و حکم بازداشت ولادیمیر پوتین توسط دادگاه کیفری بین‌المللی بحث می‌کنند. البته باید دید که آیا نتیجه‌ به عدالتی معنادار منتهی خواهد شد یا خیر، اما توجه به پاسخ‌گویی در اوکراین بی‌سابقه بوده است.

مردم افغانستان نیز شایسته‌ی پاسخ‌گویی هستند. دیوان بین‌المللی کیفری در افغانستان مأموریت دارد و دادستان آن تحقیقات مقدماتی را از سال ۲۰۰۶ آغاز کرد. پس از توقف‌ها و شروع‌های فراوان و تهدیدهای ایالات متحده به دیوان کیفری بین‌المللی به‌دلیل طرح‌هایی برای تحقیق درباره‌ی شکنجه توسط پرسنل امریکایی، دفتر دادستانی تحقیق و بررسی را از سر گرفته است. اما هنوز به نتایج عمومی نرسیده، و متأسفانه، دادستان تأکید کرده است که بررسی تخلفات در کشور توسط دولت سابق افغانستان و نیروهای ایالات متحده را در اولویت قرار نخواهد داد، حتا اگر فرهنگ معافیت از مجازات در مورد این سوءاستفاده‌ها چرخه‌های خشونت را دامن بزند.

من، از نگاه یک پناهنده، احساس شما از این‌که کشورتان تحت تأثیر خشونت قرار گرفته و دیگر خانه برای‌تان امن نیست را درک می‌کنم. من از این‌که چگونه جهان آغوش خود را به‌روی پناه‌جویان اوکراینی باز کرد شگفت‌زده شدم‌؛ همین‌‌گونه باید باشد. ای کاش می‌توانستیم برای افغانستانی‌ها و برای تمام پناهندگان در سراسر جهان همین‌گونه آغوش بگشاییم. شعر زیبایی از شاعر ایرانی قرن سیزدهم، سعدی شیرازی است که می‌گوید: «بنی آدم اعضای یک پیکرند/که در آفرینش ز یک گوهرند/چو عضوی به درد آورد روزگار/دگر عضوها را نماند قرار».

اوکراین و افغانستان مشکلات متفاوتی دارند، اما هر دو جنگ و سرکوبی را تجربه کرده‌اند که مردم را مجبور به فرار کرده است. واکنش جهان به پناهندگان اوکراینی نشان می‌دهد که کشورها و نهادهای بین‌المللی می‌توانند در صورت تمایل سریع و جمعی عمل کنند. ای کاش این اراده برای افغانستان نیز وجود داشت. افغانستانی‌ها چندین دهه جنگ را شاهد بوده‌اند. ما شایسته‌ی پناهگاهی امن هستیم. ما سزاوار زندگی با شرافتی هستیم که در آن حقوق اولیه‌ی انسانی ما رعایت شود.

در چند ماه اول تسلط طالبان، بسیاری از کشورها، از جمله ایالات متحده، کانادا و آلمان قول داده بودند که افغانستانی‌های در معرض خطر را جابه‌جا کنند، اما در پی‌گیری آن بسیار کند عمل کرده‌اند. افغانستانی‌ها یا در کشورهای ثالث در بلاتکلیفی گیر مانده‌اند یا در افغانستان مانده‌اند و تلاش دارند تا خود را از طالبان پنهان کنند.

نحوه‌ی واکنش جهان و به‌ویژه اتحادیه اروپا برای کمک به پناهندگان از اوکراین نمونه‌ی خوبی بود. برنامه‌های اسکان مجدد باید سریع و کارآمد باشد و شامل راه‌های قانونی و امن برای خروج از افغانستان باشد تا زمینه‌ای فراهم شود که افراد نیازمند به امنیت از آن برخوردار شوند. ای کاش روزی را شاهد باشیم که جنگی در کار نباشد و کسی مجبور نباشد خانه و کشور خود را ترک کند. همان‌طوری که شاعر و معلم وارسان شایر می‌گوید: «هیچ‌کس خانه‌اش را ترک نمی‌کند مگر این‌که خانه‌اش در دهان کوسه‌ای باشد.»