امارت و یارانِ روشنفکرش

در دو سالی که از بازگشت طالبان به قدرت می‌گذرد، مسئولان این گروه سعی کرده‌اند تصویر متفاوت‌تر و ملایم‌تری از خود به جهان مخابره کنند. پاره‌ای از تلاش طالبان برای شکل‌دادن این تصویر متفاوت بر جلب چهره‌هایی متمرکز بوده که شهرت رسانه‌ای داشته‌ یا در عرصه‌ی فعالیت‌های مدنی شناخته‌شده بودند. بعضی از افرادی که در دو سال گذشته در مواردی به‌صورت صریح یا ضمنی از تعامل یا همکاری با طالبان سخن گفته‌اند، در نزد شهروندان معترض افغانستان به «لابی‌گری» در حمایت از طالبان متهم شده‌اند. طالبان از سخنانی که معطوف بر تعامل یا همکاری با حکومت‌شان باشد، استقبال کرده‌اند و بنا بر بعضی گزارش‌ها، در مواردی حتا بعضی از فعالان و معترضان را به اجبار وادار ساخته‌اند که تصویر مثبتی از طالبان به رسانه‌ها بدهند.

ظریفه یعقوبی، یکی از زنان معترض که بیش از چهل روز را در زندان طالبان سپری کرده است، می‌گوید که به‌دلیل شکنجه‌های شدید طالبان در زندان سلامتش را از دست داده و زیر درمان قرار دارد. یعقوبی می‌گوید: «بعد از شکنجه‌های زیاد، طالبان اعتراف اجباری گرفتند. گویا من از آنان شکایتی ندارم، با سلطه‌ی آنان بر افغانستان و قوانین آنان مشکلی ندارم و پس از آزادی با آنان و برای آنان کار خواهم کرد. البته دیگر کسانی که آن روز بازداشت شده بودند نیز همین را می‌گویند.»

خانم یعقوبی با ضمانت ۵۰ نفر از زندان طالبان آزاد اما به حصر خانگی محکوم شد. او توضیح می‌دهد که طالبان از او و سایر ضمانت‌کننده‌هایش خواسته‌اند تا به نفع این گروه برنامه بگیرند. «از من و ضمانت‌کننده‌هایم خواستند که از اعتراض‌های ضد طالبان جلوگیری کنیم. از فعالیت زنان معترض گزارش بدهیم. در حمایت از آنان همایش برگزار کنیم و به نفع طالب صحبت کنیم. در مقابل من در هر وزارتی که خواسته باشم، وظیفه‌ی خوب برایم می‌دهند و هزینه‌ها و امکانات را برایم فراهم می‌کنند.»

یعقوبی تأکید می‌کند که طالبان به روش‌های گوناگون افراد، به‌ویژه معترضان را به لابی‌گری برای طالبان وادار کرده‌اند. «به همین روش من و دوستانم را طالبان بازداشت کردند و بعد از رهایی نیز بارها من و ضمانت‌کننده‌هایم را احضار و مورد بازجویی قرار دادند که چرا به وظیفه‌ی محول‌شده‌ عمل نکرده‌ایم و چرا زنان اعتراض کرده‌اند.»

هرچند طالبان در مواردی با فشار و تهدید از فعالان مدنی بازداشت‌شده خواسته‌اند که در موافقت با «امارت» سخن بگویند و مصاحبه بدهند، اما ماجرای همزبانی و همدلی با طالبان فراتر از اجبار است. بعضی از افراد که به‌عنوان فعالان مدنی، حقوق بشر و حقوق زنان شناخته می‌شوند، به‌صورت داوطلبانه کوشیده‌اند با ارائه‌ی تصویر ملایم‌تر و مثبت‌تری از طالبان افکار عمومی جهان را نسبت به طالبان تغییر بدهند.

نشست ناروی

پس از به قدرت رسیدن دوباره‌ی طالبان در افغانستان، ناروی در ۲۳ جون ۲۰۲۲ نشستی را میزبانی کرد که در آن نماینده‌های طالبان، امریکا، سازمان‌های امدادی و نماینده‌ی زنان معترض شرکت داشتند. این اولین حضور رسمی طالبان در نشستی در اتحادیه اروپا بود. بعد از همین نشست، اولین زمزمه‌های لابی‌گری برای به رسمیت‌شناسی حکومت طالبان بلند شد.

در نشست اسلو جمیله افغان که به نمایندگی از زنان افغانستان در آن دعوت شده بود، از نماینده‌های کشورهای غربی خواست که برای بهبود وضعیت زندگی مردم افغانستان با طالبان تعامل کنند. به همین ترتیب، محبوبه سراج نیز در صحبت با رسانه‌ها به ضرورت تعامل جهان با طالبان تأکید کرد.

خانم سراج که نامزد جایزه‌ی صلح نوبل سال ۲۰۲۳ است، طالبان را حاکمان جدید افغانستان عنوان کرده و گفته بود که برای جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع در افغانستان تعامل با طالبان یک نیاز است. در اوایل سال ۱۴۰۲ خورشیدی نیز آمینه محمد، معاون دبیرکل سازمان ملل در نشستی در دانشگاه پرینستون امریکا گفته بود که این سازمان قصد دارد برای جلوگیری از وخامت بیشتر اوضاع در افغانستان، در مورد به رسمیت‌شناختن طالبان گفت‌وگو کند.

این روزها در افغانستان، نه تنها کسی نمی‌تواند در مکان‌های عمومی از مخالفت با طالبان دم بزند، بلکه در تجمع‌های کوچک و بزرگ، همه مجبور می‌شوند که از طالبان به‌عنوان مجاهدان و از عملکرد بیست‌ساله‌ی آنان به‌عنوان جهاد مقدس تعریف کنند. از خطیبان خواسته شده که در خطبه‌های نماز جماعت از ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان به‌عنوان امیرالمؤمنین ستایش و در حق او دعا کنند. این در حالی است که صدای اعتراض‌های خیابانی ضد طالب در افغانستان تقریبا به‌طور کامل خاموش شده است. اعتراض‌های نمادین زنان در کنج خانه‌ها نیز به‌دلیل فشارهای طالبان به ندرت برگزار می‌شود. کسانی که تلاش دارند به شیوه‌های دیگر به طالبان و سیاست مشهور به «آپارتاید جنسیتی» اعتراض کنند یا این مسائل را پوشش دهند نیز تحت پی‌گرد قرار می‌گیرند.

اخیرا طالبان تعدادی از زنان معترض را به‌دلیل برنامه‌ریزی و اعتراض ضد طالبانی، تحت نام اغتشاشگر بازداشت کرده و مورد بازجویی قرار دادند. طالبان بعد از چند ساعت بازداشت معترضان، از آنان -در برابر آزادی‌شان- ضمانت گرفتند که فعالیت‌های اعتراضی خود را متوقف کنند و به نفع این گروه کار و لابی‌گری نمایند. هرچند سخن‌گوی پولیس این گروه در کابل بازداشت زنان معترض را از اساس رد کرد.

آگاهان و کارشناسان رسانه‌ای این اقدامات طالبان را بخشی از کارزار هدفمند آنان برای استفاده از وجهه‌ی معترضان در جهت قباحت‌زدایی از رفتار طالبان می‌دانند. به نظر این کارشناسان، طالبان می‌کوشند زنان معترض را با تهدید وادار سازند که چهره‌ی این گروه را در خود افغانستان و خارج از کشور مطلوب جلوه دهند.

از سوی دیگر، طالبان اعتراض به عملکرد گذشته‌ی این گروه، اعتراض به اعمال سیاست آپارتاید جنسیتی، اعتراض به دخالت پاکستان در امور افغانستان، اعتراض به نقض حقوق بشر و کشتار هدفمند و اعتراض به دیگر نابسامانی‌ها را اغتشاش در برابر نظام اسلامی نامیده‌اند. این گروه معترضان را تحت پی‌گرد قرار داده و مجازات کرده است.

طالبان در ماه سپتامبر۲۰۲۱ برگزاری اعتراضات خیابانی را ممنوع اعلام کردند و به سرکوب اعتراض زنان پرداختند، اما خود شان بارها همایش برگزار کرده و مردم را به اشتراک در آن وادار کرده‌اند.
عکس: شبکه‌های اجتماعی

تقدیس «امارت» و تلقین جهاد

در حکومت طالبان، از بیان انتقادهایی که متوجه سیاست‌ها و مقام‌های این گروه باشند به‌صورت جدی جلوگیری می‌شود. طبق گزارش‌ها، دفاع از جنگ بیست‌ساله‌ی طالبان تحت نام جهاد وظیفه‌ی شرعی شهروندان، به‌خصوص بزرگان مردمی، ملا امامان مساجد و وکلای گذر دانسته می‌شود. به دستور وزارت ارشاد، حج و اوقاف طالبان، در خطبه‌‌های نماز جماعت، به‌ویژه در خطبه‌ی نماز جمعه دعا برای ملا هبت‌الله آخوندزاده، رهبر گروه طالبان (به‌عنوان امیرالمؤمین) اجباری است.

وزارت حج و اوقاف طالبان برای اجرایی‌کردن این دستور آن ‌را از جمله مستحبات خطبه‌ی نماز جمعه اعلام کرده و در هماهنگی با وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان از عملی‌شدن آن نظارت می‌کنند. در فاریاب علمای دینی حتا دوره‌ی آموزشی چگونگی اطاعت از رهبر طالبان را برای آنان آموزش داده‌اند.

علاوه بر این، از خرابه‌های به‌جامانده از رویدادهای انتحاری که طالبان آن‌ها را انجام داده‌اند به‌عنوان نشان ایثار نیروهای طالبان یاد می‌شود. عاملان این رویدادهای انتحاری در رسانه‌ها ظاهر می‌شوند. آنان از طرح‌ریزی حملات انتحاری و تلفات آن مفتخرانه یاد می‌کنند، اما از این‌که «چانس» انجام حمله‌ی «استشهادی» را نیافته‌اند، ابراز ناراحتی می‌‌کنند. آنان دعا می‌کنند روزی فرصت انجام چنین حمله‌ای برای‌شان فراهم شود. کارشناسان این اقدامات را بخشی از کارزار خلق روایت جدید طالبان می‌دانند.

جواد سلطانی، استاد دانشگاه می‌گوید که طالبان برای خلق روایت جدید و تطهیر خود شان با  استفاده‌ی ابزاری از دین و جابه‌جایی مفاهیم، در پی گرفتن مشروعیت دینی و حقوقی و فرهنگی هستند. «به نظر طالبان، تمام جنایاتی که این گروه مرتکب شده‌، تحت عنوان جهاد قابل توجیه است. کسی دیگر نمی‌تواند طالبان را به‌نام تروریست و جنایتکار جنگی، به‌عنوان عاملان تخریب فرهنگی و به‌عنوان عاملان نسل‌کشی‌های پی‌درپی در داده‌های ملی یا بین‌المللی بکشاند. جهاد حکم خدا است و طالبان خود شان را مجریان احکام خداوند در روی زمین می‌دانند. به این دلیل کسی نمی‌توانند بر احکام خدا و مجریان آن اعتراض کنند.»

آقای سلطانی معتقد است که طالبان با عنوان دادن «جهاد» به جنگ شان در تلاش هستند که به‌صورت همزمان هم پیروان و سربازان جدیدی را در گروه خود جلب کنند و هم باور پیروان و جنگ‌جویان موجود خود را مستحکم‌تر کرده و از مبتلاشدن آنان به عذاب وجدان در هنگام ارتکاب جرایم جلوگیری کنند.

 فعالان حقوق زن نیز می‌گویند که طالبان برای پیش‌برد کارزار مشروعیت‌خواهی‌شان حتا به اِعمال حداکثر فشار بر زنان معترض رو آورده‌اند تا زنان معترض را وادار به لابی‌گیری و کار برای گروه طالبان کنند. زنان معترض نیز این گفته‌ها را تأیید می‌کنند.

طالبان در ۱۱ سپتامبر ۲۰۲۱ با دادن پول و مواد خوراکی به زنان در دانشگاه تعلیم و تربیه ربانی، زنان را برای اعلام حمایت از طالبان گرد آوردند. در آن روز حداقل دو منبع به من تأیید کرده بودند که در مقابل دریافت مواد خوراکی‌، حجاب سیاه پوشیده و زیر پرچم طالبان در آن نشست شرکت کرده‌اند. یازده روز بعد از آن نشست، طالبان همایش دیگری را برگزار کردند. طالبان آموزگاران زن در بادغیس را وادار کردند که برای حمایت از این گروه در آن همایش شرکت کنند. در آن زمان دو آموزگار زن در ولایت بادغیس به بی‌بی‌سی گفته‌ بودند که رییس معارف طالبان در بادغیس از آموزگاران زن خواسته که برای ادامه‌ی کارشان به‌عنوان آموزگار، با پوشیدن نقاب و چادری و حمل پرچم طالبان در گردهمایی به حمایت از طالبان شرکت کنند.

این گروه در چهارم اپریل ۲۰۲۲  در بامیان نشست دیگری را برگزار کرد و از زنان خواست که در آن شرکت و از طالبان اعلام حمایت کنند. اما زنان با شرکت در این نشست نه تنها از طالبان اعلام حمایت نکردند بلکه با برهم‌زدن مراسم و پاره‌کردن بنرهای تبلیغاتی‌ای که شعارهایی در زمینه‌ی حمایت مردم بامیان از طالبان نوشته شده بود، مانع از برگزاری این گردهمایی شدند.

کارشناسان می‌گویند که طالبان با راه‌اندازی این کارزارها در تلاش قباحت‌زدایی از اعمال گذشته‌ی‌شان بودند و هستند. نظیف شهرانی، استاد مردم‌شناسی در دانشگاه اندیانای امریکا تأکید می‌کند که در بیست‌وهشت سال گذشته طالبان «بدون داشتن صلاحیت و شعور دینی» در افغانستان، خودشان را یک نهضت اسلامی در منطقه دانسته و مرتکب جنایت شده‌اند. «اگر افغانستان در اشغال بود، طالبان دلیلش بود. در بیست‌وهشت سال هم همین طالبان جنگ کردند. مکتب، شفاخانه، پل و پلچک را تخریب کردند و با انجام حملات انتحاری به مردم آسیب رساندند. اکنون این جنایت را جهاد می‌نامند و در این دو سال رخ‌ندادن آن‌ را دست‌آورد می‌خوانند و خودشان را تطهیر می‌کنند.»

اما کل ماجرا ایدئولوژیک و مذهبی نیست. عده‌ای از صاحب‌نظران در حرکات طالبان رگه‌های قوی از گرایش‌های قومی نیز می‌بینند. جاوید مالکی، روزنامه‌نگار می‌گوید که طالبان در پی برتری‌جویی خودشان نسبت به سایر اقوام اند تا بتوانند «تسلط پشتونیسم» بر سایر اقوام را ثابت حفظ کنند. «کسانی که به افغانستان و به مسائل افغانستان دید قومی دارند، برای حفظ هژمونی قومی در این کشور، طالبان را بهترین گزینه می‌دانند تا نگاه مسلط پشتونیسم به سیطره‌ی قدرت سیاسی افغانستان ثابت بماند.»

به‌گفته‌ی آقای مالکی، برای تطبیق این طرز تفکر کارزار لابی‌گری برای تطهیر طالبان عملی می‌شود. جمعی از فعالان حقوق زن و کارشناسان امور می‌گویند که اکنون کارزار گسترده برای سفیدنمایی طالب در داخل و خارج از افغانستان راه‌اندازی شده است.

طالبان در ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۱ در ولایت بادغیس آموزگاران زن را مجبور کردند که در حمایت از این گروه راهپیمایی کنند. عکس: شبکه‌های اجتماعی

چه‌کسانی به نفع طالبان لابی می‌کنند؟

به‌گفته‌ی کارشناسان، طالبان برای پیشبرد کارزار مشروعیت‌خواهی و برتری‌جویی‌شان تنها نیستند. یلدا رویان، یکی از فعالان حقوق زن می‌گوید: «شماری از افراد برای تأمین منافع شخصی، حفظ منابع مالی یا تعلق تباری، سلطه‌ی قومی را بر عدالت اجتماعی و برابری ارجحیت می‌دهند و به نفع طالبان لابی می‌کنند.»

به‌گفته‌ی نظیف شهرانی، لابی‌گران طالبان در سراسر جهان هرچند اندک، اما وجود دارند. «طالبان در طی بیست‌وهشت سال زیر نظر سازمان استخباراتی پاکستان و برای برآورده‌سازی اهداف شان، افراد زیادی را تربیه کرده‌اند.» افرادی که به‌گفته‌ی آقای شهرانی، به کشورهای مخالف طالبان نیز رسیده‌اند.

لابی برای طالبان در سطح دولت‌‌ها

هرچند تا هنوز هیچ دولتی به‌صورت رسمی حکومت طالبان در افغانستان را به رسمیت نشناخته است، اما رفتار کشورها نشان می‌دهد که مخالفت یا تمایل به مخالفت در برابر گروه طالبان نیز وجود ندارد. در چنین وضعی، کارشناسان و فعالان حقوق بشر افغانستان می‌گویند که لابی‌گران در سطوح و لایه‌های مختلف به‌دلایل متفاوت برای طالبان لابی می‌کنند تا این وضعیت را به نفع طالبان تغییر دهند.

 از دید آنان، شماری از دیپلماتان امریکایی، به‌ویژه زلمی خلیل‌زاد، نماینده‌ی ویژه پیشین امریکا در امور صلح افغانستان آشکارا می‌کوشد که وضعیت بحرانی افغانستان در حاکمیت طالبان را نرمال جلوه دهد. جاوید مالکی می‌گوید که افرادی دخیل در قضیه‌ی فروپاشی نظام جمهوری برای کم‌ترکردن بار شرم‌ساری‌شان در مورد افغانستان در پی ‌خوب ثابت ساختن طالبان هستند.

خلیل‌زاد به‌عنوان امضا‌کننده‌ی توافق‌نامه‌ی دوحه با طالبان در طی دو سال گذشته به‌صورت دوامدار از امضاشدن آن دفاع کرده است. نمایندگان دیگر امریکا در امور افغانستان نیز در طی دو سال گذشته بارها با طالبان دیدار کرده‌اند.

در آخرین مورد و در آستانه‌ی دوسالگی طالبان، رینا امیری در صفحه‌ی ایکس نوشته است: «بنابر اصرار گسترده‌ی افغان‌ها و مدافعان حقوق بشر بر ضرورت تعامل مستقیم با طالبان در مورد حقوق بشر، به‌ویژه محدودیت‌های شدید علیه زنان و دختران، به همکارانم در گفت‌وگوهای مستقیم با طالبان پیوستم.» این پست رینا امیری با واکنش منفی گسترده‌ی شهروندان افغانستان روبه‌رو شد. نشست مورد اشاره روز دوشنبه، ۳۱ جولای با حضور مقام‌های وزارت خارجه‌ی امریکا، از جمله رینا امیری و توماس وست، نماینده‌ی ویژه امریکا برای افغانستان با مقام‌های حکومت طالبان پشت درهای بسته در دوحه برگزار شده‌ بود.

 مایکل مک‌کال، رییس کمیته‌ی روابط خارجی مجلس نمایندگان امریکا این انتقادها را موجه خوانده است. او خواستار توقف دیدار مقام‌های این کشور با طالبان شده و گفته است که این دیدار‌ها باعث «عادی‌سازی طالبان» می‌شود.

استاد جواد سلطانی، حضور لابی‌گران طالبان را گسترده‌تر از افراد ارزیابی می‌کند و می‌گوید: «به‌صورت مشخص امریکا و کشورهای هم‌پیمان امریکا که قبلا با مسائل افغانستان درگیر بودند، لابی‌گر طالبان اند. حتا زمانی که امریکا با طالبان صلح هم نکرده ‌بود، به انواع مختلف برای طالبان لابی‌گری می‌کرد.»

افزون به این، حرکات سران کشورهای پاکستان، ایران، چین، قطر، ناروی، بریتانیا و ازبیکستان نیز نشان می‌دهد که این کشورها برای تأمین منافع اقتصادی و سیاسی‌شان در افغانستان و منطقه برای طالبان لابی‌گیری می‌کنند. از زمان فروپاشی نظام جمهوری در افغانستان، این کشورها با طالبان رابطه‌ی تنگاتنگ برقرار کرده‌اند. چنانچه سران پاکستان بارها در نشست‌های برگزار‌شده پیرامون موضوع افغانستان، از جهان خواسته‌اند که با طالبان روابط نیک داشته باشد و آنان را برای بهبود اوضاع در افغانستان کمک کند.

تندروان غرب‌نشین حامی طالبان

طالبان از لحاظ تباری عمدتا پشتون‌ و دارای باورهای تندروانه‌ی دینی هستند. این گروه علی‌رغم فشارهای جهانی برای تأمین منافع درازمدتش از بدو ایجاد تا اکنون، با سایر گروه‌های دینی تندرو در سطح جهانی در ارتباط بوده‌ است. برای حفظ این ارتباطات گروه طالبان خودش را نهضت اصیل اسلامی در جهان اسلام می‌داند. شناسه‌ای که به لحاظ دینی برای سایر اسلام‌گرایان دینی به‌منظور مقابله با بی‌دینی مهم تلقی می‌شود و مورد حمایت قرار می‌گیرد. در ۲۷ جولای سال جاری میلادی، گروهی از علمای دینی از بریتانیا که عمدتا پاکستانی و عرب‌الاصل هستند، به افغانستان سفر کردند. این علما با سران طالبان دیدار کرده و به آنان وعده‌ی همکاری به نفع این گروه را دادند؛ اقدامی که با واکنش‌های زیادی همراه شده است. فعالان اهل افغانستان در یک نامه‌ی سرگشاده به مقام‌های بریتانیایی خواستار پایان‌دادن به تبلیغات این عالمان و سایر عالمان دینی آن کشور به نفع طالبان و تحقیق از آنان شده‌اند. پیش از این یک رسانه‌ی بریتانیایی به‌نام «جی‌نیوز» فاش کرده بود که دو نفر از علمای ذکرشده متهم به همکاری با داعش اند و تحت تحقیق قرار دارند.

گروهی از علمای دینی از بریتانیا به طالبان وعده‌ی همکاری دادند.
Photo: HafizZiaAhmad1 via X

زنان همدل با طالبان

هرچند به نظر می‌رسد که اکثر زنان افغانستان در مخالفت با نظام و سیاست‌های طالبانی هستند، اما عده‌ای از زنان افغانستان نیز گاهی در حمایت از طالبان سخن گفته‌اند. در کنار عده‌ای از زنان یوتیوبر خارجی مقیم افغانستان، شماری از فعالان حقوق زن از افغانستان نیز متهم به لابی‌گری برای طالبان هستند. به‌گفته‌ی خانم یلدا رویان، فعال حقوق بشر، برای زنانی که منافع شخصی‌شان مهم ‌است، اشک دختران بازمانده از مکتب اهمیت ندارد. «زنانی که منفعت شخصی‌شان را بر منافع ملی در اولویت قرار داده‌اند، با حمایت از طالبان و پالیسی‌های امریکا می‌خواهند جایگاه‌شان را محفوظ نگه ‌دارند. آنان در داخل افغانستان از حقوق زنان به‌عنوان ابزار درآمد استفاده می‌کنند.»

خانم رویان تصریح می‌کند که این زنان برای تأمین دوامدار منابع مالی و مسدود‌نشدن حساب‌های دالری اندوخته‌ی‌شان در بیست سال گذشته در افغانستان، نهادهای مدنی را تشکیل داده‌اند و بنابر شناخت و روابطی که با پالیسی‌سازان دارند، بدون باورمندی به مفاهیم حقوق بشر و حقوق زنان، به نشست‌های برگزارشده در مورد افغانستان می‌روند تا از طالبان حمایت بتوانند.

پیش از این، زنان معترض در حساب‌های شخصی خود در فضای مجازی و دیگر پلتفرم‌ها افرادی چون محبوبه سراج، فاطمه گیلانی، مدینه محبوبی و جمیله افغان را به لابی‌گری برای طالبان متهم کرده بودند. زنان معترض می‌گویند که این زنان در افغانستان از تمام امکانات برخوردار اند و با استفاده از امکانات طالبان، از نام مدافع حقوق زن استفاده کرده و برای عادی‌سازی طالبان لابی می‌کنند.

پروانه ابراهیم‌خیل، از دختران معترض که تجربه‌ی زندانی‌شدن در حکومت طالبان را دارد، می‌گوید که طالبان زنان را از کار و فعالیت و همچنین از سفرهای بدون محرم منع کرده‌اند، اما زنان لابی‌گر بدون محدودیت و ممنوعیت آزادانه فعالیت و مسافرت می‌کنند. آنان در سفرهای بیرونی‌شان نیاز به محرم ندارند و به سطح زنان در غرب آزادی دارند. «چند روز پیش ویدیویی را دیدیم که یکی از لابی‌گران بدون حجاب اجباری و خیلی عادی به‌منظور سفیدنمایی با طالبان دیدار کرده بود. با نرمی و جان جان گفتن از آنان خواست که مکاتب را باز کنند.»

به‌گفته‌ی خانم ابراهیم‌خیل، پیام ویدیوی ذکرشده (که در آن محبوبه سراج با سخن‌گوی طالبان دیدار می‌کند) این است که طالبان خشن و ناقض حقوق زنان نیستند و به زنان احترام می‌گذارند.

در تاریخ ۱۴ آگست سال جاری میلادی، الجزیره مستند اختصاصی از افغانستان زیر کنترل طالبان منتشر کرد. در بخشی از این مستند جریان دیدار و گفت‌وگوی‌ محبوبه سراج با ذبیح‌الله مجاهد آورده شده است. در مستند، خانم سراج بدون حجاب اجباری و با پوششی به سبک معمولش به دیدار ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی طالبان می‌رود. سخن‌گوی طالبان برای خوش‌آمد‌گویی از اصطلاح «مادر جان» استفاده می‌کند و با احترام او را به نشستن فرا می‌خواند. در مقابل خانم سراج با انتقاد از اعمال سیاست آپارتاید جنسیتی، از سخن‌گوی طالبان می‌خواهد که دروازه‌ی مکاتب را به‌روی دختران باز کنند تا جهان در مقابل گروه طالبان نایستد و افغانستان به‌دلیل محرومیت گسترده‌ی زنان از آموزش متضرر نشود.

این دیدار با انتقادهای گسترده مواجه شد و منتقدان آن‌ را بخشی از کارزار تبلیغاتی طالبان خواندند. افزون بر این، به‌تازگی نامه‌ای که ادعا می‌شود سه هزار نفر از شهروندان افغانستان آن‌ را امضا کرده‌اند، در رسانه‌ها درز کرد. در نامه از جامعه‌ی جهانی خواسته شده که با طالبان تعامل نیک داشته باشند. افراد تهیه‌کننده‌ی این نامه که از سوی بعضی از شهروندان افغانستان متهم به لابی‌گری برای طالبان اند، قصد داشتند که آن ‌را طی یک نشست محرمانه به سازمان ملل، اتحادیه اروپا و نمایندگی‌های سیاسی کشورهای اثرگذار در قضیه افغانستان بفرستند.

زنان معترض با زیر سؤال ‌بردن امضا‌های این نامه، ادعا می‌کنند که لابی‌گران طالب از نام فعالان حقوق زن، فعالان حقوق بشر و جوانان سوءاستفاده کرده و در پی تأمین منافع طالبان و به رسمیت‌شناسی این گروه هستند. با این وجود، شمار دیگر از فعالان حقوق زن، زنان لابی‌گر طالب را بسیار اندک می‌دانند و می‌گویند که اتهام لابی‌گری زنان بیشتر برای نفاق‌افگنی بین مخالفان طالبان است.

پتونی تایشمن، رییس مؤسسه ادغام مهاجران افغان در اروپا می‌گوید که عملکرد طالبان از گذشته تا اکنون برای همه‌ی مردم، به‌ویژه برای زنان افغانستان روشن است، توجیهی برای آن وجود ندارد.

خانم تایشمن تأکید می‌کند که طالبان با سیاه‌وسفیدکردن در بین مردم، به‌ویژه در بین زنان، بی‌اعتمادی را خلق کرده‌اند‌ تا مانع اتحاد و اثرگذاری زنان افغانستان شوند. به‌گفته‌ی خانم تایشمن، بزرگ‌نمایی اختلافات بین زنان و بزرگ جلوه‌دادن سهم زنان در لابی‌گری به نفع طالب اقدامی در راستای به انزواکشاندن زنان است تا در نشست‌های مهم اثرگذار پیرامون افغانستان زنان به‌عنوان طرف اصلی سهمی نداشته باشند.

زنان معترض می‌گویند که اولین گام‌ها برای لابی‌گران طالب از نشست اسلو آغاز شد.

لابی‌گری رسانه‌ای

شماری از رسانه‌ها و خبرنگاران نیز به لابی‌گری به نفع طالبان متهم اند. منتقدان می‌گویند که سانسور محتوا و عدم پوشش برخی از واقعیت‌ها در سرویس‌های خبری رسانه‌ها، لابی‌گری به نفع طالبان است.

یکی از زنان معترض که می‌خواهد نامش ذکر نشود، می‌گوید: «لابی‌گری به نفع طالب، تنها به تعریف و تمجید از گروه حاکم در افغانستان خلاصه نمی‌شود. عدم پوشش واقعیت‌ها، سانسور عمدی و محروم‌نگهداشتن مردم از دریافت واقعیت‌هایی که به ضرر طالبان اند، لابی‌گری است؛ زیرا سبب عادی نشان‌دادن فضای موجود در افغانستان می‌شود، درحالی‌که وضع در افغانستان فاجعه‌بار است.»

مجیب خلوتگر، رییس پیشین نهاد «نی» یا حمایت‌کننده‌ی رسانه‌های آزاد افغانستان نیز تأیید می‌کند که رسانه‌ها به‌صورت خواسته یا ناخواسته در طی دو سال گذشته تبدیل به دستگاه‌های تبلیغاتی طالبان شده‌اند. «رسانه‌هایی که به‌صورت خواسته برای طالبان لابی‌گری می‌کنند، کارهای طالبان را به‌صورت غیرواقعی برجسته نشان می‌دهند و برای سفیدنمایی طالبان حتا با سایر لابی‌گران طالبان ارتباط برقرار می‌کنند و آنان را به‌عنوان کارشناس مدام در برنامه‌های‌شان دعوت می‌کنند.»

آقای خلوتگر هرچند از رسانه‌ای نام‌ نمی‌برد، اما می‌گوید که تنها رسانه‌های تحت اثر طالبان در داخل افغانستان برای این گروه لابی نمی‌کنند، بلکه رسانه‌های بیرونی مطابق به سیاست کشورهای‌شان و برای تأمین منافع استخباراتی آن برای طالبان لابی‌ می‌کنند.

استودیو صلح. عکس: شبکه‌های اجتماعی

جواد سلطانی به تولید ادبیات متفاوت برای طالبان در آستانه‌ی‌ مذاکرات صلح اشاره می‌کند و می‌افزاید: «در آستانه‌ی مذاکرات صلح و بعد از آن رسانه‌های غرب، نهادهای رسمی و غیررسمی دولت امریکا از مجراهای گوناگون همه به نوعی اذعان داشتند که طالبان تغییر کرده‌ و واقع‌بین شده‌اند، طالبان توانایی کارکردن در قالب یک دولت نظام‌مند را دارند و امثال این و با این ادبیات، همه را اغفال کردند. اکنون هم این روال جریان دارد.»

این در حالی است که طالبان شماری از خبرنگاران خارجی را به‌دلیل گزارش‌های انتقادی‌شان از افغانستان اخراج یا زندانی کرده‌اند. از جمله لین اودانیل، خبرنگار و ستون‌نویس «فارن‌پالیسی» که در ۱۹ جون ۲۰۲۲ بدست طالبان افتاد و زندانی شد. او بعد از عذرخواهی اجباری از انجام خبرنگاری در افغانستان منع شد. ایزوبل یونگ، خبرنگار و مستندساز بریتانیایی، اِما گراهام هریسن، خبرنگار امور بین‌الملل گاردین، استفانی گلینسکی، خبرنگار آزاد، جاگودا گروندکا، خبرنگار پولند نیز هنگام تهیه‌ی گزارش در شهر کابل، از سوی افراد طالبان تهدید و از افغانستان اخراج شدند. هم‌اکنون مرتضی بهبودی، خبرنگار افغانی‌الاصل فرانسوی در زندان طالبان است. اما طالبان به شماری دیگر از خبرنگاران خارجی امکان کار داده‌اند.

شماری از صاحب‌نظران معتقد اند که رسانه‌ها و خبرنگاران در داخل افغانستان چاره‌ای جز اِعمال سانسور ندارند. احمد وحیدی، فعال مدنی-سیاسی می‌گوید: «رسانه‌های زیر سانسور حاکمیت طالبان به‌دلیل اجبار به غیر از لابی‌گری به طالبان انتخاب دیگری ندارند، ورنه خبرنگارانش از کار منع، زندانی و شکنجه می‌شوند.» طالبان اولین بار با انتشار اعلامیه‌ای در ۲۴ جون سال ۲۰۱۹ به رسانه‌ها هشدار دادند که از تبلیغات بر ضد این گروه دست بردارند. این گروه در اعلامیه‌ای خود گفته بود که شماری از رسانه‌ها در افغانستان اعلانات بازرگانی را نشر می‌کنند که در آن «به جهاد، مجاهدین و طالبان بد و رد گفته می‌شود» و با این اعلانات مردم علیه این گروه برانگیخته می‌شوند.

این گروه هشدار داده بود که اگر این سری اعلانات را در یک هفته متوقف نکنند، مورد هدف نظامی قرار می‌دهد. بعد از این هشدار چندین رسانه مورد حمله‌ی نظامی این گروه قرار گرفت.

پس از به قدرت رسیدن طالبان، وزارت اطلاعات و فرهنگ این گروه طرزالعمل یازده‌ماده‌ای را برای ادامه‌ی فعالیت رسانه‌ها به‌صورت شفاهی به رسانه‌ها ابلاغ کرد و از رسانه‌ها خواست که از نشر مطالب انتقادی جلوگیری کنند.

طرزالعمل یازده‌ماده‌ای

  • آن موضوعاتی که با اسلام در تضاد باشد نشر نشود.
  • در فعالیت‌های نشراتی به شخصیت‌های ملی توهین نشود.
  • در فعالیت‌های نشراتی به حریم ملی و شخصی توهین نشود.
  • رسانه‌ها و خبرنگاران در محتویات خبری‌شان تحریف نکنند.
  • خبرنگاران در نوشتار خود اصول خبرنگاری را مد نظر داشته باشند.
  • رسانه‌ها در نشرات خود توازن را مدنظر داشته باشند.
  • موضوعاتی که صحت آن معلوم نیست و از سوی مسئولان تأیید نشده، در نشر آن احتیاط شود.
  • موضوعاتی که روی اذهان عامه تأثیر منفی دارد یا روحیه‌ی مردم را خراب می‌کند، در نشر آن احتیاط شود.
  • رسانه‌ها در نشر اخبارشان بی‌طرفی خود را حفظ و هر آنچه واقعیت است را نشر کنند.
  • مرکز رسانه‌های حکومت تلاش می‌کند تا با رسانه‌ها و خبرنگاران همکار باشند و در تهیه گزارشات سهولت‌ها را فراهم کند. و رسانه‌ها بعد از این در هماهنگی با این اداره گزارشات تفصیلی‌شان را تهیه خواهند کرد.
  • در دفتر رسانه‌های حکومت برای سهولت رسانه‌ها و خبرنگاران، یک فرم مشخص آماده شده تا با نظریات رهنمودی آن گزارشات تهیه شود.

مأموران ریاست چهل استخبارات طالبان در اواخر ماه سپتامبر ۲۰۲۱ با خواندن این طرز‌العمل در دفتر روزنامه اطلاعات روز، خبرنگاران این روزنامه را در صورت سرکشی از آن به مرگ در رویدادهای مرموز تهدید کرده بودند. در تاریخ دوم قوس وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان طرزالعمل هشت‌ماده‌ای دیگری نیز به آن افزود. بر اساس آن پوشاندن کامل صورت برای خبرنگاران زن اجباری شد. نشر و پخش سریال‌ها نیز ممنوع شد.

فرمان هشت‌ماده‌ای وزارت امر به معروف و نهی از منکر طالبان.

افزون به این طرزالعمل‌ها، گروه طالبان همواره تلاش کرده است که رسانه‌ها و خبرنگاران را وادار کند تا مطابق به خواست این گروه فعالیت کنند؛ رویکردی که به تغییر پالیسی نشراتی و سانسور شدید رسانه‌های فعال در افغانستان انجامیده است.

رسانه‌هایی که به خواسته‌ی گروه طالبان تن نداده‌اند، مجبور به ترک افغانستان شده‌اند. احمد وحیدی بدون نام‌بردن از رسانه‌ی مشخص، اضافه می‌کند که شماری از رسانه‌های افغانستان نیز بیشتر به‌دلیل تعلقات مشترک برای طالبان لابی‌گری و به نفع این گروه فعالیت می‌کنند. «لابی‌گران رسانه‌ای با انگیزه‌های اتنیکی یا هم به‌دلیل روابط استخباراتی با طالبان و حامیان منطقه‌ای‌شان به نفع طالبان فعالیت می‌کنند.»

کارشناسان، منتقدان طالبان و زنان معترض می‌گویند که لابی‌گران به بهانه‌ی وخامت اوضاع، برای گروهی که خود عامل وضعیت کنونی است، صلاحیت می‌خواهند تا در افغانستان حکومت کند. به‌گفته‌ی آنان، بزرگ‌نمایی دست‌آورهای کاذب نظیر افزایش بهای پول افغانی در برابر دالر، تأمین امنیت، پرداختن به نبود بدیل باصلاحیت و جدی برای طالبان، بیزاری از جنگ و… از ادبیات مشترک و همیشگی لابی‌گران است.

نظیف شهرانی می‌گوید: «افغانستان تحت کنترل طالبان چه دست‌آورد اقتصادی داشته است که ارزش دالر در برابر افغانی کاهش یافته است؟ امریکا برای حفظ طالبان در قدرت هفته‌وار ۴۰ میلیون دالر در اختیار طالبان می‌گذارد. این پول روی بالارفتن ارزش پول افغانی اثرگذار است و ربطی به سیاست پولی طالبان ندارد. اما لابی‌گران دیگر آن را نتیجه‌ی سیاست موفق پولی طالبان عنوان و بزرگ‌نمایی می‌کنند تا بتوانند برای طالبان وجهه‌ی مثبت بتراشند.»

به‌گفته‌ی منتقدان، گسترش بیکاری، افزایش فقر، فروپاشی بازار مسکن و… بیانگر درست‌نبودن ادعای لابی‌گران است.

با سپری‌شدن بیش از دو سال از عمر حکومت سرپرست طالبان، سخن‌گویان این گروه همواره از «دست‌آوردها و موفقیت‌های‌شان» در بخش حکومت‌داری، تأمین امنیت، بهبود وضعیت اقتصادی، مبارزه با فساد و مواد مخدر سخن گفته‌اند.

اما مخالفان با اشاره به پیکارهای این گروه در گذشته، طالبان را عامل اصلی ناامنی در افغانستان می‌دانند و تأکید می‌کنند که این گروه برای رسیدن به مقاصد شان در کنار جنگ دست به انجام رویدادهای انتحاری و انفجاری می‌زد و اکنون انجام‌نشدن حملات انتحاری را نباید تأمین‌شدن امنیت جلوه بدهد.

این در حالی است که بارها در نشست‌های مهم در مورد افغانستان به تشکیل‌نشدن یک جبهه‌ی واحد ملی از سیاسیون افغانستان در برابر طالبان، فرار مسئولان حکومتی، رهبران جهادی و متنفذان مردمی از افغانستان پرداخته شده و گفته شده است که طالبان بی‌رقیب است.

شهرانی تأکید می‌کند که بدیل حکومت تحمیلی طالبان در افغانستان، تشکیل یک حکومت همه‌شمول و فراگیر است. حکومتی که همه‌ی مردم خودشان را در آن بیابند. «به ‌رسمیت‌شناسی گروه طالبان به‌عنوان حکومت نیاز افغانستان نیست. هنوز ظرفیت و امکان تشکیل حکومت مبتنی به اراده‌ی مردم وجود دارد و آن نیاز واقعی مردم افغانستان است. حکومتی که مهره‌های سوخته و فاسد بیست سال گذشته و طالبان در آن حضور نداشته باشند.»

بعضی از مخالفان طالبان، تعامل با طالبان، حتا به شرط رعایت بعضی از مواد حقوق بشر را نیز نادرست عنوان می‌کنند. به‌گفته‌ی آنان، حضور طالبان در قدرت در افغانستان به تنهایی برای جریان‌های تندرو در جهان الهام‌بخش بوده و ناامنی را تشدید کرده است و به رسمیت شناخته‌شدن طالبان به آن دامن می‌زند.

مسعوده کوهستانی، یکی از زنان معترض می‌گوید: «حتا اگر طالبان حقوق زنان را رعایت کنند، به رسمیت شناخته‌شدن طالبان معضل افغانستان را نه تنها حل نمی‌کند، بلکه این خطر را نیز به‌وجود می‌آورد تا در آینده گروه‌های دیگر نیز متوسل به رویکرد طالبان شوند. به این دلیل است که نباید طالبان به رسمیت شناخته شوند.»

کوهستانی تأکید می‌کند که لابی‌گری برای طالبان و حتا سکوت در برابر طالبان آتش زیر خاکستر جنگ «توسل به زور و دهشت‌افگنی برای تصاحب قدرت» را شعله‌ورتر می‌سازد. منتقدان لابی‌گری برای طالبان را «مشروعیت‌دادن به تروریسم» می‌دانند. آنان استدلال می‌کنند که به‌ رسمیت شناخته‌شدن طالبان در نتیجه‌ی لابی‌گری، بنیادگرایی را نه تنها در افغانستان، بلکه در سطح جهان گسترش می‌دهد.