وقتی زندگی کُشنده‌تر از مرگ می‌شود

روایتی از خودکشی‌ها

لیلا بیست‌وچهارساله دانشجوی دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی بود و دوست داشت که در سکتور عدلی و قضایی به‌عنوان وکیل مدافع کار کند. با به قدرت رسیدن طالبان زندگی او  تغییر کرد. او مانند هزاران دختر افغانستانی تلاش می‌کرد که در برابر این تغییر و وضعیت دشوار زندگی زنان در افغانستان مقاومت کند، اما مقاومت پس از آن شکست که نیروهای طالبان در مزار شریف تلاش کردند تا او را از مسیر دانشگاه بربایند. پس از این رویداد، خانواده‌‌ی لیلا برای حفاظت او، نه تنها اجازه‌ی رفتن به دانشگاه را برایش ندادند بلکه او را از مشارکت در فعالیت‌های جمعی و بیرون از خانه به‌طور کامل باز داشتند.

این خانواده بعد از شش ماه زندگی پنهانی و هراس از طالبان و «مجرمان» آزادشده از زندان، به پاکستان پناه بردند. هرچند در پاکستان، هیچ نیروی خارجی لیلا را به حصر خانگی و سکوت وادار نکرده بود، اما به‌گفته‌ی خانواده‌‌اش، لیلا در این کشور گوشه‌نشینی و سکوت را ترجیح می‌داد و دوست نداشت محل اقامتش را ترک کند. لیلا با همین وضع روز چهارشنبه (۸ سنبله) سال جاری با مرگ خودخواسته به زندگی‌اش پایان داد و به آلام زندگی خانواده‌اش افزود. دو ماه پیشتر از این رویداد، زهره شانزده‌ساله که دانش‌آموز صنف دهم بود، نیز با مرگ خودخواسته به زندگی‌اش پایان داده بود. زهره دو سال برای دورزدن محدودیت‌های طالبان در تلاش بود، اما زمانی که طالبان مراکز آموزش زبان‌های خارجی در غرب کابل را به‌روی دختران و زنان بستند، او روز‌نه‌ای برای زیستن ندید.

سرایت مرگ

این دو نفر، نمونه‌های از صدها مورد خودکشی منجر به مرگ فجیع است. داکتر عزیزالدین همت، رییس انجمن روان‌شناسان افغانستان می‌گوید که در پی افزایش ناسلامتی روانی، به‌ویژه گسترش فاز سوم افسردگی، آمار خودکشی به اشکال مختلف آن افزایش یافته است. «دریافت ما این است که اکنون بیشتر از ۷۰ درصد مردم دچار انواع اختلالات روانی، از جمله افسردگی شدید است. در پرده‌ی اول و دوم افسردگی، افراد دچار گوشه‌نشینی و نارسایی در اعمال شان شده و در پی نقشه برای خودکشی می‌برایند، اما در پرده‌ی سوم، این اختلالات پیشرفت کرده و فرد اقدام به عملی‌کردن نقشه‌اش می‌کند.»

این داکتر با اشاره به موارد غرق‌شدن جوانان در آب تأکید می‌کند که افراد گاها برای نجات خانواده‌ی‌شان از قضاوت مردم، صحنه‌سازی می‌کنند. «بر اساس باورهای دینی، افرادی که خودکشی می‌کنند، نجس و مرتد می‌شوند و حتا خانواده‌ی آنان با قضاوت‌های مردم مواجه می‌شوند. افرادی ناامید با توجه به این، صحنه‌سازی‌ می‌کنند تا [مرگ‌شان] خودکشی به نظر نرسد. شما فکر کنید کسی که آب‌بازی بلد نباشد، به دریا می‌رود؟ یا این‌که اگر کسی به زندگی امیدی داشته باشد، به این آسانی غرق‌شدن را می‌پذیرد؟»

به‌باور روان‌شناسان، آثار منفی روان‌شناختی و اجتماعی این رفتار «خودکشی» بر خانواده و اجتماع قابل محاسبه نیست و به‌دنبال هر خودکشی، ۲۰ نفر به‌صورت مستقیم تحت تأثیر قرار می‌گیرند. اگر خودکشی در محیط آموزشی یا کاری اتفاق بیفتد، صدها نفر را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

شرف‌الدین عظیمی، روان‌شناس، می‌گوید که خودکشی یک فرد، روی افراد نزدیک به او، از جمله خواهر، برادر، فرزندان، والدین، همسر، دوستان و حتا همکاران فرد تأثیر می‌گذارد و در اکثر موارد خودکشی در جایی صورت می‌گیرد که پیشینه‌ی آن وجود داشته باشد. «در کنار استرس بعد از حادثه که خانواده‌ی فرد با آن درگیری می‌شود، به‌دلیل قضاوت‌ها نیز از لحاظ روانی آسیب می‌بینند و تحت تأثیر همین موارد حتا اعضای خانواده‌ی فرد به خودکشی یا از روی همدردی یا برای نجات از قضاوت‌ها تمایل پیدا کرده به آن اقدام می‌کند.»

پیشتر از این، مادر لیلا گفته بود که به‌دنبال مرگ خودخواسته‌ی لیلا، اکنون سایر اعضای خانواده، به‌ویژه برادران خردسال او نیز با افکار منفی روبه‌رو اند و معتقد هستند که لیلا کار خوب انجام داده است.

یافته‌های روزنامه اطلاعات روز نشان می‌دهد که از شروع ماه ثور ۱۴۰۱ خورشیدی تا اکنون دست‌کم ۲۶۷ نفر در افغانستان به‌صورت خودخواسته به زندگی‌شان پایان داده‌اند. در همین حال، روان‌شناسان می‌گویند که این آمار بخشی اندک از «هزاران مورد خودکشی» با فرجام مرگ است که همه‌روزه در افغانستان به‌وقوع می‌پیوندد. آنان از بدترشدن وضع و سرایت خودکشی به‌عنوان یک راه‌حل هشدار می‌دهند.

نظام عزیز، روان‌شناس و روان‌درمان می‌گوید که در پی ناسلامتی صحت روانی، خودکشی تبدیل به راه‌حل شده‌ است. «در این شرایط کنونی هر خودکشی مانند بمب خوشه‌ای عمل و افراد زیادی را متضرر و به سمت آن می‌کشاند؛ یا به عبارت دیگر، افرادی با سرنوشت و وضع مشابه به تقلید آن رو می‌آورند.»

بحران سلامت روانی

این اولین‌بار نیست که روان‌شناسان در افغانستان از بحران سلامت روانی، افزایش خودآزاری، خودکشی و سرایت آن هشدار می‌دهند. سال گذشته‌ی میلادی «Save the Children» نیز هشدار داده بود که افغانستان در آستانه‌ی یک فاجعه‌ی سلامت روانی قرار دارد.

روان‌شناسان می‌گویند که بی‌ثباتی سیاسی و حاکمیت دوباره‌ی طالبان، گسترش بیکاری و فقر، تغییرات اقلیمی و مهاجرت گسترده‌ی مردم از افغانستان در نبود خدمات روان‌درمانی، بحران سلامت روان را در افغانستان تشدید کرده است. داکتر وحیدالله افغان، آمر صحت روانی وزارت صحت عامه‌ی طالبان می‌گوید: «بیشتر کسانی از اختلالات رنج می‌برند که از جنگ‌ها، مهاجرت‌ها یا بی‌جاشدن، فقر، منازعات خانوادگی، استگما و شرایط اقلیمی متأثر شده‌اند.»

به‌گفته‌ی داکتر افغان، بیش از چهاردهه جنگ و خشونت، روی روان میلیون‌ها شهروند افغانستان اثر کرده و به این دلیل میلیون‌ها نفر از سطوح مختلف اضطراب، ترس، انزوا و دیگر اختلالات روانی رنج می‌برند.

شرف‌الدین عظیمی، روان‌شناس و روان‌درمان اما می‌گوید که حاکمیت دوباره‌ی طالبان در افغانستان و نوع حکومت‌داری این گروه، بیشتر از هر رویداد دیگر ناسلامتی روانی را موجب شده است.

آمار وزارت صحت عامه‌ی طالبان نشان می‌دهد که سال ۲۰۲۱ میلادی دو میلیون و ۲۲۳ هزار و ۹۳۱ نفر خدمات روان‌درمانی دریافت کرده‌اند و در سال ۲۰۲۲، دو میلیون و ۷۰۱ هزار و ۴۶ نفر.

آمر بخش صحت روانی وزارت صحت عامه‌ی طالبان در ۲۳ جنوری ۲۰۲۳ گفت که بیماران روانی در افغانستان افزایش پیدا کرده است؛ او اما آماری ارائه نکرد. در همین حال، یکی از مسئولان ریاست صحت عامه‌ی ولایت هرات که نخواست نامش در گزارش گرفته شود، می‌گوید که در سال ۲۰۲۱ حدود ۱۶۴ هزار بیمار نزد داکتران مراجعه کرده بودند و این رقم در سال ۲۰۲۲ به ۱۷۸ هزار نفر رسید و امسال ممکن است که این آمار دوچند شود.

کودکان و زنان

به‌گفته‌ی روان‌شناسان، به قدرت رسیدن طالبان از لحاظ روانی نه تنها بزرگ‌سالان، بلکه کودکان را بیشتر متأثر کرده است. این در حالی است که بر اساس گزارش «سیف‌دچلدرین»، از هر چهار کودک دختر، یک دختر نشانه‌های افسردگی یا اضطراب را نشان می‌دهد و دو سوم کودکان با احساسات منفی، از جمله احساس نگرانی بیشتر، اندوهگین‌تر و عصبانی‌تر دست به گریبان اند. گریه‌های غیرقابل کنترل، کابوس‌های شبانه، پرخاشگری و خودآزاری از اختلالات دیگر روانی است که کودکان را بیشتر از پیش درگیر کرده‌اند و حتا منجر به خودکشی کودکان نیز شده است.

مرضیه حبیبی، دانش‌آموز صنف هشتم مکتب باشنده‌ی شهر هرات است. او یکی از هزاران کودک با وضع سلامت روان ناپایدار است. کودکی که در ابتدا با خودآزاری درگیر بود و اکنون آثار این خودآزاری در بدن او نمایان است. او به لطف مادرش بارها از مرگ نجات یافته است.

در همین حال، خبرهای منتشرشده در رسانه‌ها نیز نشان می‌دهد که از اواخر ماه ثور تا اواخر ماه سنبله‌ی سال روان خورشیدی، ۱۷ کودک با اقدام به خودکشی و مرگ فجیع به زندگی‌شان پایان داده‌اند.

روان‌شناسان می‌گویند که به‌دلیل مسدودماندن مکاتب و گسترش فقر، اختلالات حاد روانی نزد کودکان، به‌ویژه در میان کودکان دختر افزایش یافته است.

شرف‌الدین عظیمی می‌گوید: «اختلالات روانی اکنون نزد دانش‌آموزان بازمانده از تعلیم و کودکانی که بی‌سرپرست هستند، افزایش یافته است.»

در پی اعمال ممنوعیت آموزش برای دختران بالاتر از صنف ششم در افغانستان، بیشتر از یک‌ونیم میلیون دانش‌آموز زیر هژده سال از مکتب محروم شده‌اند. کودکانی که اکنون به‌باور روان‌شناسان، همه درگیر اختلالات روانی هستند.

پروانه محبوبی با حداقل پنج بار تلاش برای خودکشی، یکی از افراد آسیب‌دیده است. او در حضور مادرش می‌گوید: «آرزوهایم به خاک یکسان شده است. وقتی می‌بینم که پدر ندارم، در خانه مشکلات اقتصادی داریم و مکتب رفته نمی‌توانم، واقعا از زند‌گی بیزار می‌شوم.»

به همین ترتیب، به‌باور روان‌شاسان، زنان، به‌ویژه زنان تحصیل‌کرده و سرپرست خانواده‌ها بیشتر از همه با بحران سلامت روان و اختلالات روانی دچار هستند.

مرضیه سبحان، دانشجوی دانشکده‌ی علوم اجتماعی دانشگاه هرات آرزو داشت که بعد از فراغت از دانشگاه، با دستمزدش مشکلات زندگی‌شان را حل و حسرت دوران کودکی و جوانی‌اش را جبران کند. اما طالبان در ۲۹ قوس سال گذشته با به تعلیق درآوردن تحصیل زنان و دختران، او را از رفتن به دانشگاه باز داشتند و به تعقیب آن با منع کار زنان در بیرون از خانه، نان را از سفره‌ی آنان گرفتند. در پی این وضع، مرضیه حداقل سه بار تلاش کرده که به زندگی‌اش نقطه‌ی پایان بگذارد. او هر چند از مرگ نجات یافته و تحت درمان است، اما می‌گوید که همچنان حس بیهودگی دارد. «تمام امیدم را از دست داده‌ام.»

زهره، مادر مجرد دو فرزند است و در طی دو سال گذشته بارها تلاش کرده است که فرزندانش را از داشتن مادر نیز محروم کند. این مادر در پاسخ به این‌که چگونه در وضع بحرانی روانی رسیده است؟ می‌گوید: «زنانی که سرپرست خانواده‌های‌شان هستند، برای تأمین هزینه‌های ضروری زندگی فزرندان‌شان هیچ راه آبرومندانه‌ای ندارند. من به‌عنوان یک زن بیوه روز چند بار می‌میرم و زنده می‌شوم.» 

این در حالی است که سال گذشته‌ی میلادی بیش از ۱۴۳ هزار زن با اختلالات روانی شدید و با داشتن سابقه‌ی اقدام به خودکشی  تنها به شفاخانه‌ حوزوی هرات تحت درمان قرار گرفته‌اند؛ آماری که از دید مسئولان ریاست صحت عامه‌ی این ولایت تا ختم امسال دوچند خواهد بود.

انگ اختلالات روانی

افزون بر بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی، نوع برخورد اجتماع با اختلالات سلامت روانی و انگ اختلالات سلامت روان با افراد آسیب‌دیده، از دلایل دیگر بحران سلامت روانی و افزایش خودکشی در افغانستان دانسته می‌شوند.

نظام عزیز، روان‌شناس و روان‌درمان می‌گوید که افراد سردچار به اختلالات روانی به‌دلیل انگ اختلالات روانی، خودشان را از دریافت کمک محروم می‌کنند. «اختلالات روانی در هر جامعه‌ای و بنا بر دلایل متفاوتی می‌تواند ایجاد شود، اما در افغانستان انگ اختلالات روانی یا استیگما مانع درمان به موقع آن شده و بحران سلامت روانی را منجر شده است.»

مادر لیلا در پاسخ به این‌که آیا برای بهبود حال دخترش گاهی از روان‌درمان کمک درخواست کرده است یا نه، می‌گوید: «دخترم دیوانه نبود و نه حالش آن قدر بد بود که به روان‌درمان نیاز می‌داشت.»

به‌گفته‌ی روان‌شناسان، به‌دلیل نبود آگاهی عمومی پیرامون سلامت روان و انگ اختلالات روانی، روان‌درمانی معمول نیست. در مواردی که اختلالات روانی نزد افراد بسیار شدید باشد یا افراد نجات‌یافته از خودآزاری یا افرادی نجات‌یافته از خودکشی بعد از مراجعه به شفاخانه تحت درمان کلینیکی قرار می‌گیرند و در بسیاری مواقع این افراد نیز دوره‌ی درمانی را تکمیل نمی‌کنند.

در همین حال، شماری از افرادی که تحت روان‌درمانی قرار دارند، ادعا می‌کنند که روان‌درمانی در چنین شرایطی نتیجه‌بخش نیست.

زهره که بعد از اقدام به خودکشی اکنون تحت درمان است، می‌گوید که مراجعه به روان‌درمان در صورتی نتیجه‌بخش است که محیط برای بهبود افراد مهیا شود و افراد دوباره با محیط مشابه و تحت فشار روانی قرار نگیرند. «متأسفانه وضعیت به‌گونه‌ای است که مشاوره‌های روان‌درمانی در افغانستان برای بهبود سلامت روانی افرادی چون من مؤثر نیست. چون هر روز درد و ناامیدی است.»

استراتژی ملی ارتقای سلامت روان

تحقیقات وزارت صحت عامه که تحت نام «سروی ملی سلامت روان» در سال ۲۰۱۸ میلادی انجام شده، نشان می‌دهد که ۶۶ درصد از شهروندان افغانستان حداقل یک رویداد آسیب‌زا را در طول زندگی خود تجربه کرده‌اند. ۴۷ درصد از جمعیت دچار پریشانی روانی و شیوع اختلالات عمده‌ی سلامت روانی اند که از این میان، ۱۱.۵ درصد را کودکان مبتلا به اختلالات روانی تشکیل می‌دهند؛ کودکانی که حتا در زندگی روزمره‌ی خود دچار مشکل بوده‌اند.

براساس این سروی، افسردگی (۴.۸۶ درصد)، اضطراب (۲.۷۸ درصد)، ترومای بعد از حادثه یا «پی‌تی‌اس» (۵.۳۴ درصد)، سوء مصرف مواد (۸.۲۲ درصد) و نرخ خودکشی (۴.۱۰ درصد) بود. آماری که از دید سازمان جهانی صحت بالا ارزیابی شده بود.

 در آن زمان وزارت صحت عامه‌ی افغانستان اعلام کرده بود که برای ارتقای سلامت روان و وقایه از خودکشی، استراتژی ملی وقایه از خودکشی برای سال‌های ۲۰۱۸ الی ۲۰۲۳ میلادی، ارتقای استراتژی ملی صحت روانی برای سال‌های ۲۰۱۹ الی ۲۰۲۳ میلادی تجدید و در مقرره‌ی ۱۹۸۷ تصویب و به مرحله‌ی اجرا گذاشته است.

ادغام خدمات صحت روانی در مراقبت‌های صحی اساسی و شفاخانه‌ای، آموزش هزار داکتر و پرستار در بخش صحت روانی و آموزش بیش از ۸۵۰ مشاور روانی-اجتماعی و استخدام آنان بخشی از استراتژی ارتقای صحت روانی و وقایه از خودکشی عنوان شده بود. افزون به این، بر اساس همین استراتژی در مرکز و سایر ولایت‌ها مراکز مشاوره روانی تلفنی رایگان نیز به راه انداخته شد.

همزمان با شیوع همه‌گیری کرونا، ریاست صحت روانی وزارت صحت عامه اعلام کرد که توانمندی ارائه‌ی خدمات روانی برای بهبود وضع سلامت در زمان قرنطین کرونا را افزایش داده است. خدماتی که از دید روان‌شناسان برای ارتقای سلامت روانی کافی نبود و اکنون به کلی ارائه‌ی آن مختل شده است.

شرف‌الدین عظیمی می‌گوید: «اقدامات وزارت صحت عامه در قبال بهبود سلامت روانی در زمان نظام جمهوری کافی نبود، اما در طی این دو سال همان توجه اندک به این بخش نیز نیست. باور کنید در وزارت صحت در حال حاضر برای سگ دیوانه بودجه است، اما با تمام همین وضعیت بحرانی سلامت روانی، برای این بخش بودجه نیست.»

منبعی از وزارت صحت عامه تأیید می‌کند که ارائه‌ی خدمات روان‌درمانی در مراکز صحی دولتی در افغانستان پس از سقوط حکومت پیشین، مثل سایر بخش‌ها مختل شده است و تنها شفاخانه صحت روانی علاءالدین فعال باقی مانده است. این مرکز دارای ۷۰ بستر برای روان‌درمانی بزرگ‌سالان، پنج بستر برای کودکان، پنج بستر برای روان‌درمانی قانونی و ۲۰ بستر برای افراد معتاد به مواد مخدر است. نیروی کار متخصص بهداشت، تکنسین و کادر مدیریتی این شفاخانه همه به ۱۳۹ نفر می‌رسد که به‌گفته‌ی روان‌شناسان، با توجه به وضع بسیار محدود است.

منبع دیگر از وزارت صحت می‌گوید که بخش ارائه‌ی خدمات روان‌درمانی را اکنون نهاد خصوصی غیردولتی «هیلت نیت تی‌پی‌او» به پیش می‌برد. این نهاد با حمایت اتحادیه اروپا از سال ۲۰۱۵ در دسترسی و کیفیت خدمات بهداشت روانی و حمایت روانی اجتماعی در افغانستان کار می‌کند.

داکتر وحیدالله افغان، آمر بخش صحت روانی وزارت صحت می‌گوید: «در بخش ارتقای صحت روانی، وزارت صحت عامه نیروی بشری جداگانه ندارد. در سراسر کشور یک شفاخانه‌ی تخصصی صحت روانی، چهار بخش صحت روانی در شفاخانه‌های حوزوی و مراکز صحی جامع کارمندان اختصاصی صحت روانی موجود است که در پهلوی ارائه‌ی خدمات درمانی، برای ارتقای صحت روان و وقایه‌ی خودکشی نیز کار می‌کنند. همچنان قابل یادآوری است که خدمات صحت روانی به‌صورت مدغم ارائه می‌گردد، یعنی در اکثریت مراکز صحی خدمات ابتدایی صحت روانی نیز قابل دریافت می‌باشد.»

این مسئول اما از دادن آمار خودداری کرد و به روزنامه اطلاعات روز گفت که آمار را از بخش روابط عامه‌ی وزارت و از سخن‌گوی این نهاد دریافت کنیم. وقتی خواستیم در مورد تطبیق «استراتژی ملی ارتقای سلامت روان» و آمار افراد دریافت‌کننده‌ی خدمات صحت روانی دیدگاه سخن‌گوی وزارت صحت عامه‌ی طالبان را داشته باشیم، با تماس‌های مکرر موفق به دریافت پاسخ نشدیم.

در همین حال داکتر عزیزالدین همت، رییس انجمن روان‌شناسان افغانستان می‌گوید که حضور افرادی که در بخش روان‌درمانی و درمان کلینیکی آموزش ندیده، کارساز نیست و افراد گماشته‌شده‌ی وزارت صحت عامه تنها کورس‌های کوتاه‌مدت را فراگرفته‌اند و توانایی کمک به افراد آسیب‌دیده را ندارند و نمی‌توانند بیماران روانی را کمک کنند.

اقدامات فوری

در همین حال، روان‌شناسان بر تطبیق استراتژی ملی سلامت روان، رفع ممنوعیت‌ها و فراهم‌سازی زمینه‌ی اشتغال در افغانستان تأکید می‌کنند.

نظام عزیز می‌گوید: «بین خودکشی و اختلالات روانی ارتباط وجود دارد. بسیاری از خودکشی‌ها به صورت تکانشی در لحظات بحرانی با شکست در توانایی مقابله با زندگی اتفاق می‌افتد. علاوه بر این، تجربه‌ی درگیری، فاجعه، خشونت، سوء‌استفاده یا از دست‌دادن و احساس انزوا به‌شدت با رفتار خودکشی مرتبط است.»

به‌گفته‌ی عزیز، نرخ اختلالات روانی و خودکشی در میان گروه‌های آسیب‌پذیری که تبعیض را تجربه می‌کنند، بیشتر است. شرف‌الدین عظیمی می‌گوید: «باید به‌صورت فوری ممنوعیت‌ها برداشته شود و زمینه‌ی اشتغال برای همه فراهم شود تا وضعیت تغییر کند و بهبود یابد.»

افزون بر این، به‌گفته‌ی عظیمی، خانواده‌ها و افراد نیز باید برای حفظ سلامت روان‌شان بکوشند و به افراد آسیب‌دیده که علائم گوشه‌‌نشینی را دارند کمک و همدلی کنند.

این در حالی است که شریفه‌ ۱۸ ساله، باشنده‌ی دایکندی روز پنج‌شنبه (۲۳ سنبله) در تنهایی با خودکشی به زندگی‌اش پایان داد. برادر او به روزنامه اطلاعات روز گفت که او با خواهرش صحبتی نداشته است و از مشکلش بی‌اطلاع است.

دیدگاه‌های شما
  1. ۲۷th September 2023 = 5 Mehr khorshidi 1402 tazi

    ger-che mi danaem ke gerdanede haa-ye terso wae shaayed gaep-chin shabaayed sazmaan haa jasosi etilaarroz naweshte am ra chap ne mi konanad, amaa yegaane rah-goshaaye az mayaan berdashtaen talib haa-ye nadad wae chaker amrika wae pakistan ast

    …We have just one solution : The people must fight

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *