نامه‌ای برای خواهرانم (۲)

امید زرینی

مدتی از نوشتن نامه‌ی اول گذشته و من همچنان خوشحالم که امروز دوباره برای‌تان می‌نویسم. بگذارید که امروز قصه‌ی خواهرانم را برای‌تان بگویم که وقتی صنف نهم، دهم و دوازدهم بودند، نمی‌توانستند حتا یک جمله‌ی درست بنویسند. حتما می‌خواهید بدانید که چند خواهر دارم و نام‌های‌شان چیست. من خواهر زیاد دارم. از آن‌جایی که قرار است در این نامه قصه‌ی چهارتای‌شان را برای‌تان بگویم، فقط نام آنان را می‌نویسم: ملیحه، کوچک‌ترین‌شان است که ۱۴ سال دارد، سما ۱۶ ساله است، صنوبر ۲۰ ساله و فارغ صنف دوازدهم و صفورا هم ۲۲ ساله است و دو سال پیش در دانشگاه کابل درس می‌خواند. 

دو سال پیش بود که کاری پیش آمد و به آنان گفتم که ایمیلی بنویسند و آن را برای کسی بفرستند. با شنیدن نام ایمیل، فوری تلاش کردند قانعم کنند که می‌خواهند از طریق دیگری بفرستند. گفتند چرا مسینجر، واتس‌اپ و تلگرام نه؟

گفتم که لازم است که از طریق ایمیل بفرستید، چون این یک کار رسمی است. بعد با بی‌تفاوتی گفتند ما ایمیل نداریم. با شنیدن این جواب اول متعجب و بعدا ناراحت شدم. با خودم گفتم چطور ممکن است آدم جوان باشد، در شهر زندگی کند، مکتب برود ولی ایمیل نداشته باشد.

کمی بعد به این نتیجه رسیدم که به‌جای ناراحت‌شدن، بهتر است شرایطی که در آن بوده و درس خوانده‌اند را درک کنم. به این فکر کردم که اول مکاتب افغانستان تفاوت زیادی با مدرسه‌های سنتی ندارند و بعد استادان‌شان هم با چیزی به‌نام ایمیل و ایمیل‌نویسی و خلاصه اینترنت و تکنولوژی آشنایی ندارند.

فقط یادم هست که اخیرا مضمونی به‌نام کمپیوتر یا چنین چیزی در نصاب درسی اضافه شده بود که در آن «ویندوز اکس‌پی» را با عکس سیاه و سفید روی کاغذی با کیفیت دستمال توالت چاپ کرده و به دانش‌آموزان درس می‌دادند؛ درحالی‌که پای هیچ گونه کمپیوتری در هیچ مکتبی نرسیده بود. آن‌جا بود که فهمیدم خواهران من در دوره‌ی مکتب هیچ گونه نیازی به کمپیوتر و ایمیل و اینترنت پیدا نکرده‌اند و به همین خاطر چیزی راجع به ایمیل درست‌کردن، ایمیل‌نوشتن و ایمیل‌فرستادن نمی‌دانند. تمام چیزی که از اینترنت و تکنولوژی می‌دانند و استفاده می‌کنند، موبایل و شبکه‌های اجتماعی است که آن‌جا عکس خود را با جمله‌ای که از این‌جا و آن‌جا می‌گیرند، پست می‌کنند و تمام.

این‌طور بود که تصمیم گرفتم کمک و راهنمایی‌شان کنم که آن را یاد بگیرند. برای‌شان گفتم نگران نباشید، ایمیل درست‌کردن کار ساده‌ای است. در موبایل یا لپ‌تاب خود یوتیوب را باز کنید و در بخش جست‌وجو/سرچ‌اش بنوسید: چگونه ایمیل بسازیم؟ یا روش ساخت ایمیل؟ یا با جست‌وجوکردن جمله‌های شبیه این، صدها ویدیوی آموزش ساخت ایمیل به شما نشان داده می‌شود و کافی است که فقط یکی دو تای از آن‌ها را ببینید و طبق راهنمایی آن برای خود ایمیل بسازید.

حرف مرا گوش کردند و برای خود ایمیل درست کردند. بعد گفتند که حالا نمی‌دانیم چطور ایمیل بفرستیم. گفتم بروید دوباره به یوتیوب مراجعه کنید و بنویسید که چگونه ایمیل بفرستیم؟ دوباره رفتند و ویدیوی آموزشی دیدند و ایمیل‌فرستادن را یاد گرفتند. دیگر فکر کردم که مشکل حل شده و حالا می‌توانند ایمیل بفرستند. گفتم بروید و ایمیل را بنویسید و هر وقت آماده شد به ایمیل‌آدرس مورد نظر بفرستید. قبول کردند و رفتند که ایمیل را بنویسند. بعد از چند ساعت با خوشحالی پیام دادند که ایمیل را فرستادیم. برای این‌که تشویق‌شان کنم، گفتم که شما خیلی باهوش و تیزهوش هستید که این‌قدر سریع ایمیل درست‌کردن و ایمیل‌نوشتن و ایمیل‌فرستادن را یاد گرفتید و من خیلی به شما افتخار می‌کنم و از این قبیل حرف‌ها.

یکی دو روز بعد، از همان منبع مورد نظر به من خبر دادند که ایمیلی ناقص دریافت کرده‌اند. در واقع یک ایمیل با چند جمله‌ی بی‌سر و ته با یک عکس نامربوط دریافت کرده بودند، نه ایمیلی که واقعا انتظار داشتند. این‌جا بود که ابعاد و عمق مشکل را درک کردم: آنان نه تنها تایپ‌کردن بلد نیستند بلکه از نوشتن دو سه جمله‌ی بدون مشکل به زبان فارسی که با آن بزرگ شده‌اند و تمام عمر حرف زده‌اند، هم عاجز هستند.

این مسأله شدیدا ناراحتم کرد. از شدت ناراحتی راه می‌رفتم و به خودم می‌گفتم که این‌ها چرا نمی‌توانند یکی دو جمله‌ی فارسی بدون مشکل بنویسند. حینی که راه می‌رفتم و فکر می‌کردم، یک‌باره به یاد ۲۱ سالگی خودم افتادم که دانشجوی سال دوم دانشگاه بودم ولی هنوز نمی‌توانستم چند جمله‌ی بدون مشکل املایی و انشایی بنویسم. راستش را اگر بپرسید تا آن موقع اصلا نیاز جدی به نوشتن پیدا نکرده بودم و حتا بدتر از آن، هیچ چیزی در زندگی ننوشته بودم. این‌جا بود که ناراحتی و قهرم را یک‌جا قورت دادم و گفتم که راه درازی در پیش است.

نامه‌ام دارد طولانی می‌شود و احتمالا شما خمیازه می‌کشید و صفحه‌ی موبایل خود را بالا و پایین می‌کشید که ببینید چقدر مانده که تمام شود. تمام شد.

تا یادم نرفته، می‌خواهم بپرسم که شما هم چنین مشکلاتی داشته‌اید یا دارید؟ یا اصلا مثل خواهران من هنوز نیازی به نوشتن پیدا نکرده‌اید؟ برایم بنوسید و من قول می‌دهم که نه قهر شوم و نه قضاوت تان کنم.

تا نامه‌ی دیگر مراقب خود باشید.

ادامه دارد…

روی این لینک واتساپ کلیک کنید و نامه‌ی خود را برایم ارسال کنید.