Photo: RTA

نادیده‌گیری محیط زیست در احداث کانال قوش‌تپه

نیکبخت آجه

از احداث کانال قوش‌تپه به‌عنوان مهم‌ترین پروژه‌ی زیربنایی افغانستان در زمان حاکمیت طالبان یاد می‌شود. پروپاگندای طالبان و رسانه‌های تحت کنترل آنان در افغانستان با افتخار از راه‌اندازی این پروژه و نتایج غرورآمیز آن در ایجاد بالقوه دوصدوپنجاه هزار شغل و رفتن سه میلیون هکتار زمین به زیر کشت و در نهایت خودکفایی افغانستان در زمینه‌ی محصولات کشاورزی یاد می‌کنند. موضوعی که در این پروپاگندا ترجیح داده می‌شود پنهان بماند، پی‌آمدهای زیست‌محیطی پروژه‌ی احداث کانال قوش‌تپه است. نیم‌قرن پیش، از جمله بر اثر کانال‌کشی از همین رودخانه، فاجعه‌ی زیست‌محیطی عظیمی در آسیای میانه شروع به شکل‌گیری کرد و تا به امروز تقریبا به نابودی دریاچه آرال انجامیده است. اکنون آسیای میانه را بیم آن گرفته است که بهره‌برداری از کانال قوش‌تپه، فاجعه‌ی بزرگ زیست‌محیطی دیگری را در این ساحه‌ی کم‌باران رقم بزند.

بیست و چند سال پیش وقتی در همراهی با کاروان تفریحی-زیارتی، به دیدن مناره‌ی زادیان و زیارتگاه کناری آن رفتم، از دیدن نقش و نگارهای ماهرانه بر آن مناره در دل روستایی با خانه‌های گلی و محقر حیرت‌زده شدم. بالارفتن از زینه‌های این مناره‌ی ساخته‌شده در عصر زمامداری غزنویان که در بخش شمالی ولسوالی دولت‌آباد ولایت بلخ قرار دارد، در دستور کار کسانی است که به دیدن این مناره می‌روند و کم‌تر کسی حاضر است از این کار دل بکند. حالا می‌شود با بالارفتن از زینه‌های خشتی این مناره به عظمت کانال قوش‌تپه نیز خیره شد.

کاروان خانوادگی ما این کار را در ابتدای زمستان امسال انجام داد. ما سپس با عبور از جاده‌ی پیچ‌وخم‌دار خاکی، خود را به لب کانال رساندیم. کانالی با عظمت حیرت‌انگیز که دوسوی آن سرک‌های وسیع موتررو و سپس پشته‌های خاک ناشی از حفر کانال امتداد یافته. اما کف کانال را با شگفتی خشک دیدیم. تصویری که ما از رسانه‌ها به ذهن سپرده بودیم، کانالی تقریبا پر آب با درختان کاشته شده در کنار بود. منظره‌ای که می‌توانی در کنار پل افراشته بر فراز کانال در مسیر سرک مزار-حیرتان ببینی. باد تند زمستانی همچنان که سیلی به ‌صورت‌های ما می‌زد، خاک و ریگ را در کف خشک کانال این‌سو و آن‌سو می‌برد. این خشکی غیرمنتظره، کاروان ما را واداشت که به‌سوی سربالایی کانال حرکت کند. پس از طی حدود پنج شش کیلومتر به جایی رسیدیم که کف کانال را آب ایستاده فراگرفته بود. آبی با عمق کم‌تر از یک متر در کانالی با عمق بیش از هشت متر خیلی ناچیز به نظر می‌رسید. این بخش از کانال از وسط زمین‌های زراعتی کشاورزان گذشته و پنل‌های خورشیدی که احتمالا پیش از حفر کانال توسط کشاورزان نصب شده بوده، در هر دوسوی آن آب را از عمق زمین به سطح می‌آوردند؛ روندی که به‌خصوص در دوره‌ی حاکمیت طالبان در بخش‌های هموار و کم‌آب افغانستان به‌شدت گسترش یافته و چشم‌اندازی از آینده‌ی تیره و تار افغانستان را در زمینه‌ی محیط زیست ترسیم می‌کند.

دیدن کف خشک و سپس آب ایستاده احساس متضادی در من برانگیخت. از یک‌سو عمیقا غمگین بودم که از جیب و سرمایه‌ی ملت چنین مصارف گزاف و نسنجیده‌ای صورت گرفته است. بر اساس برخی از برآوردها، نزدیک به صد میلیون دالر برای احداث مرحله‌ی اول این کانال به مصرف رسیده است. از سوی دیگر، به‌عنوان یک دوستدار محیط زیست خوشحال بودم که آب رود آمو آنچنان که در برنامه است، هنوز از مسیر طبیعی خود به‌سوی این کانال منحرف نشده؛ رویدادی که به‌دلیل تجربه‌ی تلخ زیست‌محیطی در آسیای میانه آرزو می‌کنم هیچگاه اتفاق نیافتد. منظورم تجربه‌ی احداث کانال‌های انحرافی در آسیای میانه و در نهایت نابودی دریاچه آرال است.

سرنوشت دردناک دریاچه آرال

تا پنجاه سال پیش، باشندگان شهرها و دهکده‌های پیرامون دریاچه آرال از راه ماهی‌گیری و کشت سبزیجات و ترکاری و همچنین گردشگری زندگی پررونقی داشتند. این دریاچه منبع تأمین یک ششم ماهی مصرف‌شده در اتحاد جمهوری‌های شوروی بود. اما با میکانیزه شدن کشاورزی در آسیای میانه دو آبریز اصلی این دریاچه دچار شاخه‌های انحرافی از طریق کانال‌کشی شدند تا مزارع پنبه و برنج را آبیاری کنند. برنامه‌ریزان اتحاد جمهوری‌های شوروی در صدد تبدیل آسیای میانه به بزرگ‌ترین تولیدکننده‌ی پنبه در جهان بودند و برای مدتی هم در دهه‌ی ۱۹۸۰، با بلعیدن آب رود آمو به این هدف دست یافتند. نتیجه‌ی این برنامه‌ی بلندپروازانه و کور آن شد که دیگر آبی به دریاچه آرال نرسد. با کوچک شدن دریاچه، حجم عظیم مواد سمی آفت‌زدایی که در طول سالیان در این دریاچه جمع شده بود، رفته رفته غلیظ‌تر شد تا این‌که همه‌ی ماهی‌ها را از بین برد. به بیان دیگر، برنامه‌ریزان اتحاد جمهوری‌های شوروی با گسترش صنعت کشت پنبه در آسیای میانه، دریاچه‌ی ارزشمند این اقلیم کم‌بارش و صنعت ماهی‌گیری آن را از بین بردند. دریاچه‌ای که از نظر بزرگی چهارمین در نوع خود در جهان بود، ابتدا به دو بخش تقسیم شد؛ آرال بزرگ در جنوب و آرال کوچک در شمال. سپس آرال بزرگ به دو حوضچه‌ی شرقی و غربی تقسیم شد. در اکتوبر سال ۲۰۱۴، حوضچه‌ی شرقی ناپدید شد و تنها آرال کوچک و حوضچه‌ی غربی باقی ماند.

یک تحقیق بخش آسیای میانه بی‌بی‌سی در سال ۲۰۱۵ گویای آن است که در طول چهل سال منتهی به آن سال، شصت هزار کیلومتر مکعب آب دریاچه، در جاهایی با عمق چهل متر، به شکل پیوسته تبخیر شده و فقط در کم‌تر از ده درصد مساحت آن آب مانده است (قابل، ۲۰۱۵). به این ترتیب یکی از تکان‌دهنده‌ترین داستان‌های زیست‌محیطی زمین رقم خورد؛ داستان این‌که چگونه پنبه سهم آب یک دریاچه را بلعید و آن را به ریگزار تبدیل کرد. روندی که به کوچ شمار زیادی از باشندگان پیرامون دریاچه به دیگر نقاط اتحاد جمهوری‌های شوروی منجر شد و آنانی هم که باقی ماندند دچار زندگی مشقت‌باری شدند.

کانال قوش‌تپه

طرح احداث کانال قوش‌تپه از رود آمو در دهه‌ی هفتاد میلادی قرن بیستم توسط رییس‌جمهور مستبد وقت، داوودخان ریخته شد؛ یعنی در شرایطی که فاجعه‌ی عظیم زیست‌محیطی ناشی از حفر کانال‌های انحرافی از این رود -و البته از رود سیر- در آسیای میانه در حال رقم‌خوردن بود. پس از نزدیک به نیم‌قرن، اگرچه کار ساخت کانال قوش‌تپه در اواخر ریاست‌جمهوری اشرف غنی آغاز شد اما در عمل این طالبان بودند که آن طرح قدیمی را زنده کردند. طرحی که بر روی کاغذ قرار است ۵۵۰ تا ۶۰۰ هزار هکتار زمین کشاورزی را در طول مسیر آبیاری کند و پس از ایجاد کانال‌های کوچک و بندهای آبگردان روی آن توانایی آبیاری تا سه میلیون هکتار را نیز داشته باشد. طرح احداث کانال قوش‌تپه با پیش‌بینی هزینه‌ی ۶۰ میلیارد افغانی از سوی شرکت انکشاف ملی اجرا می‌گردد. شرکتی که استخراج و فروش زغال‌سنگ ولسوالی کوهستانی بلخاب را نیز در اختیار دارد و به‌گفته‌ی عبدالرحمان عطاش، رییس اجرایی این شرکت درآمد حاصل از فروش زغال‌سنگ آن ولسوالی را خرج حفر این کانال می‌کند.

عکس: شبکه‌های اجتماعی

ملا عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان در حمل سال ۱۴۰۱ در مراسم افتتاح کانال قوش‌تپه، این طرح را از مهم‌ترین پروژه‌های دولت طالبان برای نجات مردم افغانستان دانست و افزود که تکمیل این کانال که پنج سال طول می‌کشد (طلوع‌نیوز، ۱۴۰۱) افغانستان را به خودکفایی غذایی نزدیک می‌کند. تخیل نورالله نوری، سرپرست وزارت سرحدات و قبایل طالبان در این مراسم از آن هم بلندپروازانه‌تر بود؛ «شاهد روزی خواهیم بود که دیگران برای کار و سرمایه‌گذاری به افغانستان بیایند» (اطلاعات روز، ۱۴۰۱). از آن پس خبرنگاران و یوتیوبرهای هم‌سو با طالبان گزارش‌های تصویری زیادی از این کانال و آینده‌ی درخشان آن برای افغانستان منتشر کردند.

طالبان کندن‌کاری این کانال را با سرعت چشم‌گیری به پیش بردند، به‌طوری که در اواخر پاییز همان سال ۱۴۰۱ کندن‌کاری بخش عمده‌ی فاز اول را تقریبا به پایان رساندند. در ماه قوس ۱۴۰۱ سه هیأت برای بازدید از جریان کار این کانال به بلخ آمدند؛ عبدالسلام حنفی، معاون اداری نخست‌وزیر طالبان، ذبیح‌الله مجاهد، سخن‌گوی حکومت طالبان و هدایت‌الله بدری، سرپرست وزارت مالیه‌‌ی طالبان. هرسه از سرعت کار پروژه سخن گفتند. عبدالسلام حنفی گفت که فاز اول که پلان بود در دو سال تمام شود، تا ماه جوزای سال آینده –یک سال و دو ماه- تکمیل می‌شود (جمهور، ۱۴۰۱) او گفت به‌منظور تکمیل پیش از وقت فاز اول این پروژه، بیش از سه هزار ماشین‌آلات و بیش از پنج هزار نفر در ساختار ۱۲۴ شرکت سرگرم کندن‌کاری هستند (اطلاعات روز، ۱۴۰۱). نزدیک به یک سال بعد در نوزدهم میزان ۱۴۰۲، در مراسم بهره‌برداری از فاز اول، عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان تکمیل فاز اول را «تعبیر خواب چند دهه‌ی مردم افغانستان» خواند. ذبیح‌الله مجاهد نیز از ریختن طرح فاز دوم و سوم کانال و در نظر گرفتن دو پارک صنعتی و زراعتی برای پروسس و عرضه‌ی فرآورده‌های زراعتی سخن گفت. فاز دوم عبارت از کانال‌سازی ۱۷۷ کیلومتر است که از ولسوالی دولت‌آباد ولایت بلخ تا ولسوالی اندخوی ولایت فاریاب امتداد دارد. در فاز سوم توزیع زمین‌های کشاورزی در نظر گرفته شده است.

پیرامون توزیع زمین‌های کشاورزی، آوازه‌هایی متعددی بر سر زبان‌ها افتاد. از جمله این‌که افراد غیربومی از جنوب و شرق افغانستان در اطراف کانال انتقال داده می‌شوند و به این وسیله در این مناطق تعادل جمعیتی به نفع پشتون‌ها بر هم می‌خورد. ذبیح‌الله مجاهد در ۲۷ قوس ۱۴۰۱ گفت که درباره‌ی توزیع زمین‌های اطراف کانال قوش‌تپه هنوز تصمیمی گرفته نشده است. اما گرمی آوازه‌های مرتبط به توزیع زمین ادامه یافت و تحرکاتی نیز در زمینه‌ی فروش زمین دیده شد. اموری که باعث شد رهبر طالبان در فرمان صادره در ششم جوزای ۱۴۰۲، دستور ممنوعیت هرگونه خرید و فروش و بهره‌برداری از زمین‌های اطراف کانال قوش‌تپه را تا پایان کار پروژه‌ی احداث آن صادر کند. او در این فرمان مشخص کرده است که استفاده از این زمین‌ها تنها به فرمان شخص او صورت می‌گیرد و هیچ نهاد دیگری حق توزیع زمین در این منطقه را ندارد. نزدیک به شش ماه بعد در اواخر ماه عقرب ۱۴۰۲ وزارت زراعت و آبیاری طالبان در اطلاعیه‌ای بر محتوای این دستور رهبر طالبان مجددا تأکید کرد.

واکنش‌ها در آن‌سوی رود آمو

واکنش‌های مقام‌های جمهوری‌های همجوار افغانستان در آسیای میانه -به جز تاجیکستان- دیرهنگام و محافظه‌کارانه بوده است. یک سال پس از شروع پروژه‌ی احداث کانال قوش‌تپه، در دوم حمل ۱۴۰۲ دفتر نخست‌وزیری طالبان خبری را منتشر کرد مبنی بر این‌که عبدالعزیز کاملوف، نماینده‌ی ویژه‌ رییس‌جمهور ازبیکستان در امور سیاست خارجی در دیدار با عبدالغنی برادر، معاون اقتصادی نخست‌وزیر طالبان در کابل گفته که برای تأمین حق‌آبه‌ی خود از رود آمو، در تکمیل کانال قوش‌تپه همکاری می‌کند. عبدالغنی برادر هم به او اطمینان داده است که کانال قوش‌تپه روابط دوجانبه میان افغانستان و ازبیکستان را نزدیک‌تر خواهد کرد (فارس افغانستان، ۱۴۰۲). گمان می‌رود که در این گفت‌وگو نماینده‌ی ازبیکستان نگرانی دولت متبوعش را با مقام‌های طالبان شریک کرده باشد اما روش محافظه‌کارانه‌ی دولت او مانع شده که دیدگاه‌هایش رسانه‌ای شود. این شیوه‌ی محافظه‌کارانه باعث شد که خبر دیدار و گفت‌وگوی روسای‌جمهور سه کشور ترکمنستان، ازبیکستان و تاجیکستان در عشق‌آباد در سیزدهم ماه اسد ۱۴۰۲ درباره‌ی پی‌آمدهای ایجاد کانال قوش‌تپه چند روز بعد رسانه‌ای شود. حتا در بیانیه‌ی پایانی این گفت‌وگو نامی از طالبان و کانال قوش‌تپه گرفته نشد و به‌طور سرکور آمد که «به‌منظور اطمینان از پاسخ مؤثر به مسائل جدید، از جمله مسائل مربوط به تغییرات آب‌وهوایی و افزایش احتمالی فشار بر منابع آبی رودخانه آمودریا، به بهبود بیشتر سازوکارهای تعامل چندجانبه نیاز است» (تسنیم، ۱۴۰۲). واضح است که منظور از فشار بر منابع آبی رود آمو چیزی غیر از آب‌گیری کانال قوش‌تپه نمی‌توانست باشد، به‌ویژه که درست دو روز پیش از برگزاری نشست عشق‌آباد، تحلیل‌گران آسیای میانه از نگرانی‌های جدی دولت‌های این کشورها درباره‌ی کمبود آب و تأیید تأثیر کانال قوش‌تپه بر کاهش آب خبر داده بودند.

اما حدود یک ماه بعد از گفت‌وگوی عشق‌آباد، در هفده‌ی سنبله همین سال، آن لحن محافظه‌کارانه تا حدی کم‌رنگ شد. وقتی رییس‌جمهور ازبیکستان، شوکت میرضیایف با بیان این‌که «احداث قوش‌تپه می‌تواند تعادل آب در آسیای میانه را تحت تأثیر قرار دهد»، و این‌که «یک شرکت‌کننده‌ی جدید در روند استفاده از آب [رود آمو] در منطقه‌ی ما ظاهر شده است که هیچ تعهدی با کشورهای ما ندارد»، شدت نگرانی‌اش را صراحتا آشکار کرد. ضیایف که در اجلاس سران صندوق بین‌المللی برای نجات دریاچه آرال در دوشنبه اشتراک داشت، پیشنهاد کرد که افغانستان در گفت‌وگو در مورد استفاده‌ی مشترک از منابع آبی در آسیای میانه مشارکت کند و افزود که «تشکیل کارگروه مشترکی را برای بررسی تمامی جوانب احداث کانال قوش‌تپه و تأثیر آن بر رژیم آبی آمودریا با مشارکت مؤسسات تحقیقاتی کشورهای‌مان ضروری می‌دانیم» (اسپوتنیک، ۱۴۰۲). یک ماه بعد در نوزدهم میزان ۱۴۰۲ ملا یعقوب مجاهد، سرپرست وزارت دفاع طالبان در مراسم بهره‌برداری از فاز اول کانال قوش‌تپه با بیان این‌که به حق‌آبه‌ی همسایگان شمالی از رود آمو تجاوز نخواهد شد، کوشید نگرانی آنان را کاهش دهد. اما در همین مراسم واکنش عبداللطیف منصور، وزیر انرژی و آب طالبان به نگرانی ریيس‌جمهور ازبیکستان در مورد احداث کانال آب قو‌ش‌تپه تند بود وقتی گفت: «در شرایط فعلی در حوزه آمودریا ما با هیچ‌کسی معاهده نداریم.»

نادیده‌گیری محیط زیست در این پروژه و مسئولیت ما

عکس: خبرگزاری باختر

پروپاگندای طالبان نادیده‌گیری مسأله‌ی محیط زیست در دستگاه تصمیم‌گیری این گروه حاکم را، به‌طور غیرمستقیم  کم‌اهمیت تلقی می‌کند و این کار را در دو سطح انجام می‌دهد؛ در سطح مقام‌های رسمی و در سطح فعالان رسانه‌ای و افرادی که به‌عنوان کارشناس ظاهر می‌شوند. مقام‌های رسمی با برجسته‌کردن پی‌آمدهای اغواکننده‌ی اقتصادی این پروژه در راستای خودکفایی تأمین نیازهای غذایی افغانستان و سکوت نسبت به تبعات زیست‌محیطی آن می‌کوشند چالش‌های سرراه را کم‌اهمیت و حل‌شدنی نشان دهند، و افکار عمومی را در راستای اهداف خود جهت‌دهی نمایند. فعالان رسانه‌ای و کسانی که به‌عنوان کارشناس -و در حقیقت در نقش سخن‌گویان طالبان- ظاهر می‌شوند نیز با مهم جلوه دادن نقش این کانال در امر خودکفایی افغانستان، ترویج روحیه‌ی بیگانه‌هراسی و این ادبیات که دیگران خورده‌اند و ما پس مانده‌ایم، می‌کوشند خود را اگر نه یاور دست راست طالبان حداقل انسان‌های شریف وطن‌پرست نشان دهند. بخشی از این فعالان که خود را هیجان‌زده نشان می‌دهند، بیشتر در فکر نقش ایوان بوده‌اند و احتمالا به این نکته نیاندیشده‌اند که از نظر زیست‌محیطی، این طرح از پای‌بست خراب است. مثلا شهروندی به‌نام مرتضی فرهمند در دهم میزان ۱۴۰۲، در صفحه‌ی فیس‌بوکش پیشنهاد کرده که با توجه به ابتکار داوودخان برای ساختن کانال قوش‌تپه، یکی از پل‌های ساخته شده بر فراز کانال به‌نام داوودخان مسما گردد.

چنین موج‌سواری‌های پوپولیسی یکی از مسئولیت‌هایی را که زیر پا می‌کند، حفاظت از سلامت محیط زیست و توسعه پایدار است. این پوپولیست‌ها که خود را از اقشار آگاه جامعه و شایسته‌ی سمت‌وسودادن به افکار عمومی می‌پندارند، در این باره که انحراف آب یک رود از مسیر طبیعی‌اش قدمی علیه محیط زیست است، چیزی نمی‌گویند، اما حاضراند گپ‌هایی را مطرح کنند که بین عامه‌ی مردم خریدار دارد؛ مثل بیگانه‌ستیزی و شکوهمندسازی. نگرانی‌های ابرازشده از سوی شهروندان و سیاست‌مداران مخالف طالبان نیز تا اکنون بیشتر سیاسی بوده است؛ این‌که در تداوم اشغال سرزمین‌های شمال به‌وسیله‌ی جنوبی‌ها و مشرقی‌ها، بار دیگر طرح اسکان‌سازی مشابهی اجرا شود. آنان از تداوم اشغالی سخن می‌گویند که از بیشتر از یک قرن پیش آغاز شده و با اجرای این طرح به‌باور آنان تکمیل می‌شود. آنان نیز درباره‌ی پی‌آمدهای زیست‌محیطی این طرح کم‌تر صحبت کرده‌اند درحالی‌که به نظر من تأثیرات مخرب زیست‌محیطی این طرح به مراتب گسترده‌تر، درازمدت‌تر و جبران‌ناپذیرتر است.

نگرانی نسبت به پی‌آمدهای ویرانگر زیست‌محیطی پروژه‌ی کانال قوش‌تپه از این جهت اهمیت دارد که در عصر جهانی شدن، ناگزیریم فراتر از مرزهای فرضی سیاسی فکر کنیم و این شعار چند سال پیش سازمان ملل متحد را که جهانی فکر کنیم و محلی عمل کنیم، سرلوحه‌ی کار خود قرار دهیم. سال‌ها است که ثابت شده هیچ کشوری به تنهایی نمی‌تواند بر چالش‌های تغییرات آب‌وهوایی و زیست‌محیطی غلبه نماید و افغانستان هم در این زمینه، نیازمند -و در عین حال موظف-  به همکاری با جامعه‌ی جهانی و به‌خصوص با همسایگان است. اما کانال‌کشی از رود آمو، اقدامی در مسیر خلاف چنین نتیجه‌گیری می‌باشد. این کار اعتماد ناچیز کنونی میان افغانستان و همسایگان شمالی‌اش را ناچیزتر می‌سازد و بستر همکاری‌های بالقوه برای حرکت به‌سوی توسعه پایدار را ضربه می‌زند. ما به‌عنوان دوستداران محیط زیست باید این آگاهی را ترویج کنیم که دریاچه آرال که آب انبار نهایی رود آمو و چند رود دیگر بوده بر اثر همین کانال‌سازی‌ها تقریبا خشک شده، و باید در مسیر احیای این دریاچه، به مبارزه با تکرار تجربه‌ی کانال‌سازی بپردازیم. ما باید با الهام از این اقدام یونسکو که اسناد تاریخی مربوط به دریاچه آرال را به‌عنوان منبعی برای مطالعه تراژدی زیست‌محیطی به فهرست حافظه‌ی جهانی خود اضافه کرده است، این آگاهی را ترویج کنیم که ساخت کانال قوش‌تپه زمینه‌ساز شکل‌گیری فاجعه‌ی زیست‌محیطی دیگری است و برای حفاظت از سلامت محیط زیست اقلیم نیمه‌خشک آسیای میانه باید در برابر آن، از جمله با افشاگری و اعتراض ایستادگی کرد.

منابع:

  1.  اسپوتنیک (۱۴۰۲)، رییس‌جمهور ازبیکستان: احداث قوش‌تپه می‌تواند تعادل آب در آسیای میانه را تحت تأثیر قرار دهد، بخش افغانستان سایت اسپوتنیک، ۱۷ سنبله. 
  2. اطلاعات روز (۱۴۰۱)، «ادامه‌ی کار کانال قوش‌تپه برای رسیدن به خودکفایی زراعتی»، سایت اطلاعات روز، ۲۰ قوس.
  3. تسنیم (۱۴۰۲)، «ابراز نگرانی سه کشور آسیای مرکزی درباره‌ی احداث کانال قوش‌تپه در افغانستان»، خبرگزاری تسنیم، ۱۹ اسد.
  4. جمهور (۱۴۰۱)، «حنفی: ۳۴ درصد کار فاز اول کانال آبی قوش‌تپه تکمیل شده است»، کابل، خبرگزاری جمهور، ۱۶ قوس.
  5. طلوع‌نیوز (۱۴۰۱)، «آغاز کار کانال قوش‌تپه؛ برای ۲۰۰ هزار نفر زمینه‌ی کار مهیا می‌شود»، سایت خبری طلوع‌نیوز، ۱۰ حمل.
  6. فارس افغانستان (۱۴۰۲)، همکاری ازبیکستان با طالبان برای تکمیل کانال قوش‌تپه، سایت افغانستان خبرگزاری فارس، ۳ حمل.
  7. قابل، رستم (۲۰۱۵)، « در انتظار دریاچه؛ صحرایی که ممکن است زمانی دوباره دریا شود)، سایت بی‌بی‌سی فارسی، ۲۵ فبروری.