[یادداشت اطلاعات روز: اطلاعات روز دیدگاههای مختلف در مورد مسائل گوناگون جامعهی افغانستان را بازتاب میدهد. این دیدگاهها لزوما منعکسکنندهی نظر و موضع اطلاعات روز و گردانندگان آن نیستند. اطلاعات روز فقط مجالی برای بیان دیدگاهها فراهم میکند و دربارهی دیدگاههای وارده نفیا و اثباتا موضعگیری نمیکند. تمام دیدگاههای بیانشده در مقالات و یادداشتها و صحتوسقم ادعاهای مطرحشده به خود نویسندگان مربوط است. اطلاعات روز از نقد دیدگاههای منتشرشده در بخش مقالات وارده نیز استقبال میکند]
چکیده
زن و مرد دو عضو محترم جامعهی بشری هستند که با یکدیگر کمک و همکاری میکنند. برای این دو نفر از اعضای جامعهی بشری، تعیین کار شان از طریق آموزش و پرورش درست حاصل میشود. بنابراین، میتوان گفت که آموزش نیاز جامعهی بشری است و بدون دانش، هیچ یک از آنان نمیتوانند امور شان را به خوبی انجام دهند و یا به طریق احسن با همدیگر معاونت و همکاری کنند.
اسلام حق تقدم را به این نیاز جامعهی بشری داده است و خداوند برای برآوردن نیاز جامعهی بشری دستور داده است که نخست به کسب علم و دانش بپردازند. «اقراء بسم ربک الذی خلق» ترجمه: بخوان بهنام پروردگارت که آفریده است (علق، ۱). تأکید آیات قرآنی و ارشادات پیامبر اسلام بر فراگیری علم و دانش توسط هر مرد و زن مسلمان، بیانکنندهی اهمیت آن است. چنانچه خداوند جایگاه انسان دانا را از غیردانا برتر توصیف کرده است.
با توجه به آموزهها و ارشادات قرآنی و هدایات نبوی، علم و دانش از دیدگاه اسلام از ارزش و جایگاه والایی برخوردار بوده و زنان و دختران مانند مردان از حق دسترسی یکسان به تعلیم و تحصیل برخوردار میباشند. خداوند متعال آموختن علم و دانش را بدون تفکیک جنسیتی برای هر فرد مسلمان فرض کرده است.
مقدمه
اسلام بهعنوان نظام همهشمول و فراگیر، زن و مرد را بهعنوان اعضای جامعه در تدبیر امور زندگیشان بهوسیلهی اراده و کار، مساوی میداند. بنابراین، در انجام تکالیف و قوام زندگیشان یکسان میباشد. زن به دستور خداوند بدون تفکیک جنسیتی میتواند همانند مرد مستقلانه کار کند و مالک نتیجهی کار و زحمت خویش گردد.
در صدور فرمان الهی فرقی بین زن و مرد نیست مگر در احکامی که ویژهی یکی از ایشان است. تحصیل علم و کسب دانش نیز از احکامی است که زن و مرد در آن مشترک میباشند و هرگز دین اسلام جنس را سد راه دانشاندوزی نمیداند. خدا آموختن علم و دانش را بدون تفکیک جنسیتی برای هر فرد مسلمان فرض کرده است. «اقرأ» اولین کلمهای است که خداوند به پیامبر اسلام نازل کرد. نازل شدن اقرأ بهعنوان اولین کلمه، نشاندهندهی اهمیت آموختن است. دین اسلام با توجه به اهمیتی که به علم و دانش دارد، آموختن آن را بالای مرد و زن مسلمان فرض کرده است.
ولی از آنجایی که شمار دانشمندان زن در تاریخ نظام آموزش اسلامی در مقایسه با مردها کمتر است، بعضیها پنداشتهاند که در اسلام محدودیتی دربارهی تحصیل زنان و دختران وجود دارد.
بنا برای رفع این پندار به طرح چهار پرسش و پاسخ به آن میپردازیم:
- آیا اسلام فریضهی کسب علم و دانش را صرف به مردان اختصاص کرده یا زنان نیز شامل این امر میگردند؟
- زنان مسلمان صرف علوم دینی را فرا گیرند یا سایر علوم را؟
- آیا تاریخ اسلام زنان برجسته در میدان علوم دارد یا خیر؟
- کدام عوامل سبب شده تا زنان مسلمان امروز از کاروان علم عقب بمانند و چنین پندار خلق شود که آموختن علم برای زنان لازم نیست؟
مبحث اول: مشروعیت آموختن علم برای زنان
امروزه بنا بر عواملی که از پیآمدهای اخیر حوادث جوامع بشری ناشی شده است، چنین پندار خلق شده که گویا هیچ امری الهی (قرآن و حدیث) به تعلیم و تحصیل زنان، بهخصوص در رابطه به فراگرفتن علوم غیردینی وجود ندارد. بنا در این قسمت با بررسی آیات قرآن و روایات از پیامبر که پایه و اساس همهی حقوق جوامع اسلامی و انسانی است به حق تحصیل علم و دانش زنان میپردازیم.
جزء اول: بررسی آیات قرآن در رابطه تعلیم و تحصیل زنان
تمام آیات و روایاتی که دربارهی تحصیل علم و دانش وارد شده، همانند «یاایهاالناس» و «یاایهاالذینآمنوا» عمومی است و شامل زنان هم میشود. اسلام «علم» را نور و جهل را ظلمت، علم را بینایی و جهل را کوری میداند. «قل هل یستوی الاعمی والبصیر ام هل تستوی الظلمات والنور…» ترجمه: بگو آیا چشم بینای جاهل و دیدهی بینای عالم یکسان است؟ آیا ظلمات و تاریکی جهالت با نور علم و معرفت مساوی است؟ (رعد، ۱۶). و یا «قل هل یستوی الذین یعلمون والذین لا یعلمون انما یتذکر اولوا الالبب» ترجمه: بگو آیا آنان که به سلاح علم مجهز اند با آنان که با جهل و نادانی دست به گریبان اند، باهم برابر اند؟ فقط اندیشمندان تفاوت این دو گروه را درک میکنند و امتیاز آنان را باز مییابند (زمر، ۹).[۱]
همچنان نخستین آیاتی که بر پیامبر نازل شد بیانگر بزرگداشت علم و دانش در اسلام است. این آیات، علم و دانش را بهعنوان نخستین و با اهمیتترین نعمت الهی بر انسان میشمارند. «اقراء باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق، اقراء و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان ما لم یعلم» ترجمه: بخوان بهنام پروردگارت که (همهی آفریدهها را) آفریده. (همان که) انسان را از علق به وجود آورد. بخوان درحالیکه پروردگارت کریمترین (کریمان) است. همان که بهوسیلهی قلم آموخت. (و) به انسان آنچه را نمیدانست تعلیم داد (علق، ۱-۵). و یا «إنما یخشی الله من عباده العلماء» ترجمه: از میان اصناف بندگان تنها مردمان عالم و دانا مطیع و خدا ترس اند (فاطر، ۲۸).
وقتی علم در دیدگاه اسلام نور و بینایی است دستیابی به آن بر هر مسلمانی فرض است. آیا میتوان گفت که از نظر اسلام تنها بر مردها لازم شده که از ظلمت خارج شوند و به روشنایی برسند، اما زنان چنین وظیفههای ندارند و باید همچنان در ظلمت جهل و نادانی باقی بمانند؟! [۲]
خداوند در آیهی اول سورهی علق در کنار امر به خواندن و کسب علم، دو صفت «رب» و «خالق» را نیز ذکر کرده است، یعنی اینکه خداوند پرورشدهنده است و مانند سایر شوون تربیت، به ما توانایی کسب علم و دانش را داده، که از هر جنبهی دیگری این جنبه مقدمتر است.
در کنار این صفات، فرمان کسب علم به کسانی داده شده که توانایی کسب علم را دارند. چه زن و چه مرد، هر دو باید این دستور خدا را اجرا کنند تا تکالیف و وظایف خود را بشناسند و به درستی انجام دهند. جامعهی توسعهیافته جامعهی است که این دستور خدا را به درستی اجرا کند. علم و تحصیل زن از نظر اسلام مشکلی ندارد و هیچکس نمیتواند ارزش آن را از نظر عقلی منکر شود. قرآن برای اصلاح و رهنمایی جامعهی انسانی نازل شده و این جامعه متشکل از زنان و مردان است. بنا قرآن سفارشاتی که در مورد علم و دانش نموده صرف شامل حال مردان نگردیده بلکه زنان را نیز بدان مکلف نموده است. [۳]
جزء دوم: بررسی سنت پیامبر در رابطه به تحصیل علم و دانش برای زنان
خداوند جهت رهنمایی و روشن نمودن راههای تاریک بشریت دو نور واضح و درخشان را به بشریت عطا نمود تا بدین وسیله حجتاش را بر بندگان تمام گرداند. در رابطه به مشروعیت تحصیل علم و دانش زنان به آیات قرآنی استدلال نمودیم در این قسمت اشارهای به احادیث، روایات و سنت پیامبر اسلام میکنیم.
از نشانههای تسامح و گرامیداشت زن توسط اسلام این است که بین آموزش وی و آموزش مرد تفاوتی نگذاشته است و نصوص دینی از سنت قولی و عملی پیامبر بسیار است، چنان که او طلب علم و دانشاندوزی را بر هر مسلمانی فرض گردانیده است و میگوید: «طلب العلم فریضه علی کل مسلم[۴]». بنابراین خطاب شرعی بر آموختن و یادگیری و تحصیل تشویق نموده است، و این خطاب عام است و هر دوی مرد و زن را با رعایت ضوابط شرعی معروف نزد اهل علم که متعلق به تمایزات میان دو جنس است در بر میگیرد.
بخاری در کتاب «العلم» تحت عنوان «باب الإمام النساء و تعلیمهن» (باب نصیحت و رهنمایی زنان از جانب امام) از پیامبر چنین روایت میکند: «عن عطاء، قال: سمعت ابن عباس، قال: أشهد علیابن عباس: أن رسول الله (ص) أو قال عطاء: أشهد علی ابن عباس: أن رسول الله (ص): “خرج و معه بلال، فظن أنه لم یسمع فوعظهن و أمرهن بالصدقه، فجعلت المرأه تلقی القرط و الخاتم، و بلال یأخذ في طرف ثوبه”»[۵] ترجمه: عطا بن ابی رباح میگوید که از عبدالله بن عباس شنید که من بر پیامبر شاهدی میدهم که ایشان به اصحاباش وعظ مینمود، سپس احساس کرد که صدایش به زنان (زنانی که برای ادای نماز عید به عیدگاه آمده بودند و عقب مردان نشسته بودند) نرسیده، بنا از صف مردان درحالیکه بلال همراهیاش میکرد، خارج شد و به آنان وعظ نمود و به دادن صدقه ایشان را امر نمود (بنا همان بود که زنان با شنیدن این فرمان پیامبر گوشواره و انگشترهایشان را صدقه کردند و به دامن بلال مینداختند).
ابن بطال در شرح بخاری این حدیث را چنین شرح میکند: «از این حدیث آشکار میگردد که بر زعیم لازم است که به تعلیم و رهنمایی رعیتاش توجه کامل داشته باشد و در این قسمت زن و مرد را یکسان مدنظر گیرد.»[۶]
پیامبر به آموزش زنان توجه زیادی نشان داده است، چنان که زنان از پیامبر درخواست نمودند که روزی را برای یادگیری و آموزش آنان اختصاص دهد و او نیز پذیرفت. از ابو سعید خدری روایت شده که زنان به پیامبر گفتند: مردانی، شما را از آن خود کرده و (برای ما) وقتی باقی نگذاشتهاند. بنابراین، روزی (فرصتی) به ما اختصاص بده تا نزد شما حاضر گردیم. پس پیامبر روزی را برای آنان تعیین نمود و به وعظ و اندرز آنان میپرداخت.
زنان در مجالس محمد حاضر میشدند و نمازها را در مسجد میخواندند و در روزهای جمعه و عیدها حضور مییافتند و مطالب را میشنیدند و حفظ مینمودند؛ کما اینکه بسیاری از زنان در عصر نبوت خواندن و نوشتن میدانستند و شاید نخستین زنی که در عصر پیامبر کتابت و نوشتن را فرا گرفت شفا، دختر عبدالله قریشی است.[۷] حفصه با تصمیم محمد از شفا کتابت (نوشتن) آموخت. شفا میگوید: پیامبر نزد من آمد. درحالیکه نزد حفصه بودم، پس به من فرمود «آیا آنچنان که به حفصه کتابت آموختی به او رقیهی نمله (نمله نوعی از دانههایی است که زیر بغل و در سایر قسمتهای بدن ظاهر میشود) هم میآموزی؟»[۸]
ما نخستین نمونه برای حرص زن مسلمان بر یادگیری را در همسران و دختران پیامبر مشاهده میکنیم. چنان که محمد عایشه را بهعنوان همسر خویش برگزید تا معلم تمام زنان جهان باشد. بنابراین، بهصورت علمی او را تربیت نمود که توجه اسلام به آموزش زنان را اثبات مینماید. زهری گوید: «اگر علم عایشه در یک کفهی ترازو و علم سایر مادران مؤمنان و حتا علم تمامی زنان بر کفهی دیگر قرار گیرد، علم عایشه برتر بود و بر آنها میچربید.» [۹]
پس به این منوال یادگیری زن ابتدا از نسل اول زنان مؤمن، صالح، عالم و معلم تا عصرهای درخشان از پخش و شعاعافکنی علمی زنان و حضور مثبت در اجتماع و مشارکت در بنای تمدنی که دشمن پیش از دوست بر آن گواهی میدهد و حتا افراد خارج از این تمدن، گواه آن هستند نمود پیدا میکند. خانم مستشرق آلمانی، زیگرید هونکه میگوید: «زن در اسلام بر جایگاهی والاتر و رفیعتر از جایگاه خود در جاهلی تکیه زد چنان که مردم، زنانی را مشاهده نمودند که قانون و حقوق و شریعت تدریس میکردند و در مساجد به ایراد سخنرانی میپرداختند و احکام دین را تفسیر مینمودند. زیرا زن با شاگردی نزد علمای بزرگ تحصیلات خود را به پایان میرساند، سپس از آنان اجازهنامهی مبنی بر تدریس آنچه از آنان آموخته را بدست میآورد و اینگونه استاد و عالمی بزرگ میشد. کما اینکه از بین این زنان، ادیبان و شاعرانی نیز ظهور کردند و مردم هم این مسائل را موجب ناراحتی و بهعنوان خروج از سنتها قلمداد نمیکردند.» [۱۰]،[۱۱]
مبحث دوم: انواع مشارکت زنان مسلمان در پخش و فراگیری علوم
زنان مسلمان در طول تاریخ اسلام مخصوصا در صدر اسلام و خلفای راشدین در عرصههای مختلفی فعالیت داشتند و اعضای جامعه نیز آن را پذیرفته بودند. در این مبحث پیرامون مشارکت زنان مسلمان در علوم بحث مینماییم.
جزء اول: مادر بودن، مشارکتی بزرگ در علوم و خدمترسانی به انسانیت
ممکن است که مادر بودن یک ویژگی زیستشناختی باشد، اینکه هر زنی فرزندانی به دنیا میآورد. اما این گفته شاید کوتهبینانه و ظالمانه در حق زن باشد که تنها فرزند میزاید، بلکه او کودک را پرورش میدهد و میآموزد و مبانی و امور اولیه را به شخصیت آن کودک که بزرگ شده و با مرور زمان تکامل مییابد القا مینماید، تا اینکه کودک به یک دانشمند یا مبتکر تبدیل میشود و در بنای تمدن و توسعهی جامعه و خدمت به انسانیت مشارکت میکند. زن مسلمان در زمینهی شخصیتسازی کودکاش کوتاهی نکرده بلکه وظیفهی نخست و بزرگترین توجه و عنایت وی بوده است.
نمونههای بسیار زیاد است از مادران عالم و دانشمندی که در بردن فرزندانشان به مجالس علم و همراهی با علمای بزرگ نقش بزرگی داشتهاند، کسانی همانند ام ربیعه الرای و مادر امام مالک، و بزرگترین مثال مادر امام شافعی است که وی را بدون پدر و یتیم پرورش داد و خواب دید که نوری از شکم وی بیرون میزند؛ بنابراین، خواب خود را چنین تفسیر نمود که پسرش عالمی خواهد شد. به همین خاطر خود را متعهد به تربیت و نگهداری ویژهی او نمود و درحالیکه ۱۲ سال سن داشت وی را نزد خانوادهاش در مکه فرستاد -با اینکه خود در غزه ساکن بود- تا فصاحت بیاموزد. شافعی از آنجا ملازم امام مالک گردید و به بغداد و مناطق دیگر بار سفر بست تا اینکه شافعی امامی بزرگ در علم و فضیلت گردید.
شکی نیست که هر عالم و اندیشمندی برای تمام فضایل خود، مدیون و وامدار مادرش است و اثرات مادر بودن نزد مسلمانان در زندگانی علما آشکار است، حتا اگر هم در کتابهای زندگینامه ذکر نشده باشد.[۱۲]
جزء دوم: مشارکت زنان مسلمان در علوم شرعی
زن مسلمان در طول قرون، نقش بسیار بزرگی را در یادگیری علم شرعی و تبلیغ آن ایفا نموده است. بهطور کلی هیچ فصلی از فصول حدیث را نمییابیم مگر اینکه یک زن صحابی روایتگر برخی احادیث آن میباشد.
فرع اول: پرسشی که تشریع و قانونگذاری بهدنبال دارد یا تشریع احکامی که به سبب پرسش زن است
زنان مسلمان با سؤالهایی که از پیامبر میپرسیدند باعث واضح شدن احکام شرعی و تشریع احکام جدید شدند. از پیامبر روایت شده است: «فاطمه، دختر ابی جیش نزد او آمد و گفت: ای رسول خدا، من زنی هستم که بهدلیل خون حیض، زیادی ناپاک میشوم. آیا در این مدت، نماز را ترک کنم؟ رسول خدا فرمود که خیر. زیرا این، خون حیض نیست بلکه خون رگی است که پاره شده است. هنگامی که روزهای قاعدگیات فرارسید نماز نخوان. هنگامی که ایام قاعدگیات به پایان رسید، غسل کن و نماز بخوان.»[۱۳] بنا میتوان نتیجه گرفت که زنان مسلمان در تشریع احکام شرعی نقش قابل ملاحظهای داشتند.
فرع دوم: احکام و ادلهی شرعی که تنها از روایت زنان ثابت گشته است
زنان مسلمان احادیثی را روایت کردهاند که تنها راوی آن ایشان بودند و احکام و ادلهی شرعی بهوسیلهی آن روایت ثابت شده است. زینب، دختر کعب از عجره روایت کرده که فریعه، دختر مالک بن سنان که خواهر ابوسعید خدری است گفته است که «او پیش پیامبر آمد و از او سؤال نمود که آیا او بهسوی خانوادهی خویش برگردد و پیش آنان برود؟ زیرا شوهرش بردگانی را تعقیب کرده بود که گریخته بودند تا اینکه در محلی بهنام قدوم (در شش مایلی مدینه) به آنان رسیده و آنان او را کشتهاند. حالا پیش خانوادهام برگردم؟ زیرا شوهرم منزل و نفقهی برای من نگذارده است. پیامبر گفت: برو پیش خانوادهات. او گفت: از پیش پیامبر بیرون رفتم و هنوز حجره یا مسجد را ترک نکرده بودم که مرا صدا کرد یا دستور داد که مرا پیش او بخوانند. وقتی پیش او برگشتم، گفت: چه گفتی؟ من داستان شوهرم را برایش مجددا بازگو کردم. پیامبر گفت: در منزل شوهرت بمان تا اینکه عدهات به پایان میرسد. او گفت: تا چهار ماه و ده روز که عدهام به پایان رسید، در منزل خویش ماندم. او میگوید: چون عثمان پسر عفان در زمان خلافتاش بهدنبال من فرستاد و دربارهی این ماجرا از من پرسش نمود، من هم ماجرا را برایش نقل کردم و او از آن پیروی نمود و بدان حکم نمود.»[۱۴]
فرع سوم: احادیث و احکام فقهی که تنها به زنان رسیده است
گاهی زن راوی در آگاهی، حفظ و ادا به اوج میرسد. هنگامی که یک زن به تنهایی در روایت طولانی جَساس و وصف خروج دجال منحصر به فرد و متمایز میگردد که این حدیث از روایت فاطمه دختر قیس میباشد، که آن را بهعنوان حدیث جساسه بر زبان آورده است و ابن عبدالبر در مورد آن گفته است: «تمامی اینها روایاتی ثابت هستند که از لحاظ سند و نقل صحیح میباشند.» [۱۵]
حافظ ذهبی میگوید: «در مورد زنان ثابت نشده که حدیثی را به دروغ و یا غلط روایت کرده باشند.» همینگونه امام شوکانی میگوید: «از هیچ عالمی نقل نشده که آنان قول و یا روایت زنی را بهدلیل زن بودن شان رد کرده باشند».
در تاریخ اسلام در میان فهرست عالمان بزرگ تعداد چشمگیری از زنان وجود دارد. محمد بن سعید در کتاباش «الطبقات الکبری» یک جلد را مختص زنان راوی نموده که در آن هفت صد و چند زن راوی را ذکر نموده که از پیامبر یا از اصحاب او روایت نمودهاند. عالمان مشهوری مسلمانان به احادیث روایتشدهی آنان استناد کردهاند. فقهای بزرگی چون عبدالله بن عمر، ابوهریره و ابن عباس به مانند شاگردان عایشه بودند. ابن حزم میگوید: «اگر فتواهای عایشه جمعآوری شود، کتابی بزرگی از آن ترتیب میگردد.» امام زهری میگوید: «اگر تمام علوم مردم جمع میگردید همراه با علم امهات المؤمنین، به علم عایشه نمیرسید.» عایشه علم داروسازی نیز میدانست. عروه میگوید: «در حلال، حرام، شعر و طب داناتر از عایشه نیافتم.»[۱۶]
فرع چهارم: اصلاح اشتباهات علمی مردان توسط زنان
این تمایز قوی در علم و نبوغ و برتری در عایشه نمود مییابد که خطای بسیاری از صحابه را در احادیثی که تنها از طریق وی ثابت شده است اصلاح نموده است.
فرع پنجم: صحیح بخاری با سند عالی از زن روایت میشود و سند وی معتبر قلمداد میگردد
این زن در واقع محدث کریمه، دختر احمد مروزی است که علما از شرق و غرب برای شنیدن صحیح بخاری و کسب اجازه از این بانو به سبب سند عالی و موثق نزدش آمدهاند و ذهبی گوید: «کریمه دختر احمد بن محمد حاتم مروزی بانوی گرانقدری که در مجاورت مکه بود و زنی نویسنده، فاضل و عالم بود و نویسندگی خود را ضبط مینمود و هرگاه حدیثی بر زبان میآورد آن را در مقابل نسخهی کتابیِ آن قرار میداد و دارای چنان فهم و معرفتی بود که حدیث صحیح را بر زبان میآورد.»[۱۷]
جزء سوم: زن و تألیف
از لحاظ تاریخی ثابت نشده که زنان مسلمان کتابت و خواندن را فرا نگرفته باشند بلکه ثابت است که آنان از زمان جاهلیت یاد گرفته بودند نه فقط اسلام. و اسلام تمرکز زیادی بر علم نموده است و حفصه و نیز دیگر زنان، به خواندن و نوشتن شهرت داشتهاند.
از کسانی که به خوشخطی و نه نوشتن فقط مشهور بوده عایشه، دختر احمد قرطبی (۴۰۰) ه.ق. است که تاریخنگاران در مورد او گفتهاند: «در عصر او هیچ یک از زنان اندلس نبود که با علم و فهم و ادب و عزت وی برابری کند. پادشاهان اندلس را مدح مینمود، خط نیکویی داشت، قرآن و دفترهای اداری را مینگاشت و به جمعآوری کتابها میپرداخت و به اهتمام میورزید و کتابخانهی بزرگ داشت.»[۱۸]
اینها تنها برخی نمونهها از اشتغال زنان به تألیف و کتابت کتابهای علما است که چه بهخاطر حفظ و یادگیری بوده باشد یا برای حرفهی رونویسی. زنانی بودند که دیوانهایی را نوشتند و زنان بسیاری هم اقدام به نگارش شعر نمودند یا در مورد علوم شریعت نوشتند؛ اما منابع در ذکر نام آنان بسیار کمیاب میباشد. از جمله کسانی که منابع تصریح نمودهاند که آنان کتابهایی تصنیف نمودهاند: عایشه دختر یوسف بن احمد باعونی است.[۱۹]
جزء چهارم: مشارکت نمودن زن در علوم دیگر
زن مسلمان در توسعهی علمی و فرهنگی جامعهی خود مشارکت نمود و در زمینههای علمی بسیاری اعم از شعر، ادبیات، طب، داروسازی، هندسه، ریاضیات و دیگر زمینهها حضور، ابداع و نوآوری داشت.
زن در صدر اسلام بهوسیلهی تخصص خود در طب و داروسازی در جنگهایی که مسلمانان همراه پیامبر و پس از وفاتش انجام دادند مشارکت نمودند و رفیده انصاری که از نسل زنان صحابی است بهترین مثال برای این امر میباشد.
چنان که سعد بن معاذ زمانی که در جنگ خندق تیر خورد، محمد فرمود او را به خیمهی رفیده که در مسجد است ببرید تا بهزودی به عیادتش بروم. او زنی بود که مجروحان را مداوا میکرد و خود را مسئول خدمت به مسلمانان مجروح نموده بود. بخاری در «الادب المفرد» گوید: «زمانی که بازوی سعد در جنگ خندق تیر خورد گفته شد او را نزد زنی ببرید که رفیده نام دارد و زخمیها را مداوا میکند.»[۲۰]
فاطمه بن قیس در دلایل مهارت داشت. یک روز بر یک بحث علمی با عمر و عایشه تمام روز بحث کرد و هر دو، وی را غلط ثابت نتوانستند. در مورد ام الدرداء گفته میشود که وی در علم ساینس خیلی ماهر و ورزیده بود.[۲۱] اسما، دختر یزید السکن کلام فصیح داشت و در فن بیان و خطابه مهارت ویژهی داشت و به خطیبه النساء شهرت داشت. همینگونه ام سلیم طبیب ماهر زمانش بود. وی در طب در بخش جراحی مهارت خوبی داشت.[۲۲]
در واقع ظهور زنان در زمینههایی که در دین اسلام مقدس شمرده میشود به این معنا است که در علوم طبیعی نیز مانند ریاضیات، نجوم و شیمی زنان دانشمندی بودهاند، و اگر در دل تاریخ جستوجوی بیشتری برای این چنین زنان انجام میدادیم، تعدادی بیشتری مییافتیم؛ بهویژه در زمینههای چون طب و داروسازی. چرا که آنان در حملهها و نبردها با لشکریان شرکت مینمودند. از میان زنان که در علم ریاضیات تخصص داشتند میتوان سُتیته بغدادی را نام برد. دانشمندی بزرگی بود که در عصر عباسی زندگی میکرد.
مبحث سوم: اسباب انحطاط و عقبافتادگی زن در علوم و خدمات انسانی
دین اسلام برای زنان آزادی کامل جهت فراگیری علوم داده است، آیات مختلف قرآن و احادیثی متعدد و معتبری که از پیامبر روایت شده گویا و حامی این حق برای زنان میباشد. بنا پرسش این است که کدام عوامل سبب شده است تا عدهی امروزه چنین بپندارند که تعلیم و تحصیل (دینی، دنیوی) برای زنان لازم نیست و این حق مسلم و اسلامی زنان را زیر پا مینماید.
اسباب ذیل باعث انحطاط و عقبافتادگی زنان در علوم و خدمات انسانی در جوامع اسلامی شدهاند:
- جنگها و فتنههای بسیار.
- ترجیح دادن مادرانگی بر مسئولیتها و کارهای دیگر.
- فتاوا و نظراتی که در حق زن ظلم و اجحاف روا میداشت و بر پایهی احادیث بسیار ضعیف متکی بود: (حدیث جعلی) و از فتاویی که در قرن ۱۹ میلادی شهرت یافت چیزی است که خیرالدین نعمان آلوسی در کتاب خود با عنوان «الاصابه فی منع النساء من الکتابه» نوشت. چنان که میگوید: «مرد عاقل و خردمند کسی است که زن خود را در حالتی از جهل و نادانی رها کند چرا که این، برایش شایستهتر و مفیدتر میباشد.»
- عرفها و سنتهایی که در مشارکت زن در علوم اختلال ایجاد نمود.
در واقع این اجتهادات و آرا، آیینهی صادق از واقعیتی است که این علمای در آن زیستهاند، زیرا مجتهد در آن زمان، بازتابی بوده از آنچه که در جامعهاش در جریان بوده است. چون زن، بسیار از مشارکت در جامعه و حضور در میادین مختلف آن فاصله گرفت به همین دلیل سخن از منع و بازداشتن زن مطابق با امر غالب در این فضا و زمان بیان شد.[۲۳]
خلاصه
از آنچه تحلیل گردید میتوان چنین نتیجه گرفت که دین اسلام در تحصیل علم و دانش تفکیک قایل نمیشود و بهطور یکسان و برابر زنان و مردان مسلمان را به فراگیری علم و دانش اعم از دینی و دنیوی امر مینماید تا باشد که تاریکیها و ظلمات از زندگی بشر زدوده شود و با نور علم و دانش راه زندگی دنیوی و اخروی وی روشن گردد. این دستور خداوند را اصحاب به خوبی درک نموده بودند و پیشرفتهایی در عرصهی تعلیم و تحصیل نموده بودند. دین اسلام با وجودی که رهنماییهای صریح و ارشادات ناب را در عرصهی آموختن علم و دانش برای زنان نموده است ولی با آنهم امروزه عدهی چنین میپندارند که گویا آموختن و تحصیل را قرآن و ارشادات نبوی برای زنان لازم ندانسته درحالیکه با تعمق و تفسیر قرآن و با درک درست از سنت پیامبر میتوان نتیجه گرفت که تعلیم و تحصیل گرانبهاترین نعمت و عطیهی الهی به بشر (زن و مرد) است. زنان مسلمان در زمان صدر اسلام، خلفای راشدین، صحابهها و تابعین رشد چشمگیری داشتند ولی بعدها به اثر یک سلسله عوامل و اسباب از سرعت این رشد کاسته شد. اسباب انحطاط و عقبمانی زنان از کاروان علم و خدمات انسانی عبارت است از: جنگ و فتنههای بسیار، ترجیح دادن مادرانگی بر مسئولیتها و کارهای دیگر، صدور فتواها و نظرات در رابطه به زنان که مستند به احادیث ضعیف اند و عرفها و سنتهایی است که در مشارکت زنان اختلال ایجاد میکند.
منابع:
- قرآن، سورههای رعد، زمر، فاطر و علق.
- الهامی داوود، «علمآموزی زن از دیدگاه اسلام» (۱۳۷۹)، مجلهی پیام حوزه، شمارهی ۲۵، لینک سایت،
https://hawzah.net/fa/Magazine
- تفسیر دُرِ منثور (اردو)، جلد پنجم.
- سنن ابن ماجه، باب فضل العلماء و الحث علی طلب العلم، حدیث شمارهی ۲۲۴.
- مصطفی محمد طحان، ښځه د دعوت په کاروان کې (۲۰۰۲ م.)، ترجمهی حبیبالله وردک، خپرندوی: مستقبل خپرندویه ټولنه.
- طبراني المعجم الکبیر، حدیث شمارهی ۱۰۴۳۹.
- عادل رشید، اهمیت و جایگاه آموزش زنان در اسلام (۱۴۰۱)، لینک،
- حسین عقیله، نقش زنان مسلمان در بنای تمدن، مترجم: خ.م.
- صحیح مسلم، کتاب الحیض، باب المستحاضه، ۲۶۲۰۱، رقم۳۳۳.
- مسند احمد، جلد ۱۱، حدیث شمارهی ۲۴۸۸۴.
- مسند أبي حنیفه روایه الحصکفي، کتاب العلم، حدیث شماره۲،۱.
- مسند البرار، حدیث شماره ۹۴.
- ناییک ذاکر، مسلمانه ښځه، (۲۰۰۷ م.)، ترجمهی نصیرالله مومند، خپرندوی: مومند خپرندویه ټولنه.
- نیامن محمد سرور، «د ښځو د زده کړې حق د اسلام له نظره» (۲۰۲۲)، ټول افغان پاڼه، لینک،
- همت عبدالملک، «د ښځو تعلیم او تحصیل د اسلام له نظره»، ۲۰۲۳، لینک،
[۱] داوود الهامی، علم آموزی زن از دیدگاه اسلام (۱۳۷۹)، مجلهی پیام حوزه، شمارهی ۲۵.لینک سایت،
https://hawzah.net/fa/Magazine/
[۲] همان اثر، علمآموزی زن از دیدگاه اسلام (۱۳۷۹).
[۳] محمد سرور نیامن، د ښځو د زده کړې حق د اسلام له نظره (۲۰۲۲). ټول افغان پاڼه، لینک،
[۴] سنن ابن ماجه، باب فضل العلماء و الحث علی طلب العلم، حدیث شماره ۲۲۴. مسند أبي حنیفه روایه الحصکفي، کتاب العلم، حدیث شماره ۱،۲. مسند البزار، حدیث شماره ۹۴. طبراني المعجم الکبیر، حدیث شماره ۱۰۴۳۹.
[۵] بخاری، «العلم»، باب عظه الإمام النساء و تعلیمهن، شمارهی ۹۸.
[۶] عبدالملک همت، «د ښځو تعلیم او تحصیل د اسلام له نظره» (۲۰۲۳)، لینک،
[۷] بنگرید به: الشفاء فی الاستیعاب ۶۰۴۰۱- الإصابه ۷۲۷۰۷.
[۸] أخرجه أبو داوود، سنن، «الطب»، باب ما جاء فی الرقي، ۴۰۳۰۲- رقم ۳۸۸۷، و قال الشیخ الألباني: صحیح، و أحمد في مسند الأنصار، حدیث الشفاء، ۳۷۲۰۶- رقم ۲۷۱۴۰، علق شعیب الأرنووط: رجاله ثقات.
[۹] الإصابه فی تمییز الصحابه، ابن حجر العسقلاني: ۳۴۹۰۴-۳۵۰.
[۱۰] هونکه زیگرید، «شمسالعرب تشرق علیالغرب»، ترجمهی عربی، ص ۴۶.
[۱۱] حسین عقیله، «نقش زنان مسلمان در بنای تمدن»، مترجم: خ.م. ص ۴-۷.
[۱۲] همان اثر، ص ۵-۶.
[۱۳] صحیح مسلم، «الحیض»، باب المستحاضه، ۲۶۲۰۱، رقم۳۳۳.
[۱۴] شیخ ألباني گوید: صحیح الترمذي ۵۰۸۰۳، سنن النسائي ۱۹۹۰۶۰، و باز شیخ ألباني گوید: صحیح مسند احمد بن حنبل ۳۷۰۰۶، تعلیق شعیب الأرنووط: اسناده حسن، سنن الدارمي ۲۲۱۰۲، حسین سلیم اسد گوید: اسناد آن صحیح است.
[۱۵] الاستذکار، ابن عبدالبر، ۳۳۳۰۸.
[۱۶] تفسیر دُرٍ منثور (اردو)، جلد پنجم، ص ۱۰۹.مسند احمد، جلد ۱۱، حدیث شمارهی ۲۴۸۸۴.
[۱۷] الذهبي، «تاریخ الاسلام»، ۳۲۵۵۰۱، العبر، الذهبي ۲۱۳۰۱.
[۱۸] الصله، ابن بشکوال ۲۲۵۰۱.
[۱۹] کشف الظنون ۸۱۰۱، ۷۳۲-۱۰۸۱-۱۲۳۲-۱۸۱۳-۱۸۲۸، هدایه العارفین ۲۲۷۰۱، معجم المطبوعات ۵۱۹۰۱.
[۲۰] الإصابه في تمییز الصحابه ۶۴۶۰۷، الطبقات الکبری، ابن سعد ۴۲۷۰۳.
[۲۱] ناییک ذاکر، «مسلمانه ښځه» (۲۰۰۷ م.)، ترجمهی نصیرالله مومند، خپرندوی: مومند خپرندویه ټولنه.
[۲۲] مصطفی محمد طحان، «ښځه د دعوت په کاروان کې» (۲۰۰۲ م.)، ترجمهی حبیبالله وردګ، خپرندوی: مستقبل خپرندویه ټولنه.
[۲۳] حسین عقیله، «نقش زنان در بنای تمدن»، مترجم: خ-م، ص ۱۰-۱۴، ص ۲۹-۳۰.