خالق ابراهیمی
در تاریخ میخواندم و شاید شما نیز خوانده باشید. این تاریخپژوهی من هیچربطی به تاریخ خواندن شما ندارد. یعنی این که بین خواننده و مثلا پژوهنده فرق بسیار است که در این جستار مرا بیان آن تفاوتها، اجازه نیست، بلکه میخواستم بگویم که در تاریخ اندر باب کشوری، صحبت بسیار شده است. این کشور به گندستان معروف است و گویند که مردمان بسیاری در این سرزمین، از سالهای درازی زیست میکردهاند. حالا که نسلی از آنها به چهار طرف دار فانی، بهناچار مهاجر گشتهاند و اقامت گزیدهاند و این کوچیگری ذرهای نتوانسته است آن مردمان بیپیرایه و قلندرزی را به کمالات نزدیک کند، بیشتر همان چهرهی وحشی از اوشان در دنیا وجود دارد. البته این را نمیتوان به عنوان یک اتهام به کار برد.
القصه این که این مردمان بسیار خشن و تند و تیز بودی، گوسفندان بسیار کشتی، از گوشت آن برای تغذیه و از پوست آن برای ساختن کلاه استفاده کردی. تمام دستآورد تاریخی این ملک به همین مسئله ختم میشود. اگر صنعت این کشور را به بررسی بگیریم و اگر روی خلاقیت مردم این کشور صحبت کنیم، نمیتوانیم پا را از جستار بیرون نهاده و بگوییم که این مردم هنری دیگری نیز داشته است. یعنی هیچمدرک و دلیلی مبنی بر متمدن بودن این مردم وجود ندارد و اگر مدرکی نیز وجود داشته است، توسط قبیلهی وحشی که از کوه سلیمان به این دیار سرازیر شدند، از بین برده شده است. یکی از همانها، به نام اسماعیل یون، فعلا هم در صدد تخریب تاریخ و از نو تقسیم کردن این ملک است.
بیا برسانمت قندولک، نمیرم. قندولک شماره تلفنت چند است؟ ندارم. این را بخوان قندولک، نمیخوانم. خیلی مقبولی، نیستم. شلوارت را چند خریدی؟ این یک اعلان تجارتی بود و بقیه بدآموزیهای آن در جامعه هیچربطی به تلویزیون ما ندارد. ما در بدل پول هرچیزی را نشر میکنیم و کسی هم حق ندارد سوال کند که چرا؟ چون تلویزیون شخصی است و از خودم هست. از دولت یا از بابهتان که نیست.
خوب خوانندگان عزیز! بحثمان روی خشونت اندر ملک گندستان بود. این خشونت جزو سرشت انسانی این مردم شده و کسی که نتواند خشن باشد، حق زیستن در این ملک را ندارد. یکی از جدیدترین شیوهها این است که کسی را بازداشت کنی و برای این که به بقیه درس عبرت بدهی، خوب لت و کوب کنی و تصویرش را بگذاری در شبکههای اجتماعی. عدهای که خون سرشان به جوش آمد، شروع می کنند به فُحش و ناسزاگویی به اهالی این مرز و بوم.
در این ملک تاریخ بدزبانی به درازای تاریخ این ملت غیور و گریس و دهاتی است. به همین خاطر نمیشود به این زودیها ادبیات این مردم را تغییر داد. البته رسانههای محترم تازه شروع کردهاند و از نوع با کلاسش را، وقتی با کلاس میگویم، طویلهای را به ذهن خود نیاورید که گاو و گوسفند سرگرم نشخوار در آبشخور آناند و به همدیگر حتا نیم نگاه زشتی نمیکنند. با کلاس یعنی با کلاس افغانی، که همه چیز را از داخل موترش به سرک میریزد. از داخل موتر فورنر قوطی نوشابه ده روپگی را به سرک می ریزند، آخر خجالت هم چیز خوبی است. موتر و نوشابهی ده افغانیگی.