نویسنده: بسمالله تابان
مقدمه
پس از کشتهشدن اسماعیل هنیه، رییس دفتر سیاسی حماس در تهران، خاورمیانه با شرایط پیچیده و غیرقابل پیشبینی مواجه شده است. تا اکنون، هیچ گروه یا دولتی مسئولیت این قتل را بر عهده نگرفته، اما بهطور معمول، اسرائیل بهعنوان متهم اصلی از سوی ایران، گروههای جهادگر در منطقه و برخی دیگر از کشورها معرفی شده است. دشمنی اسرائیل با کشورهای مسلمان خاورمیانه که از سالها پیش آغاز شده، همچنان ادامه دارد و بهرغم تلاش برخی از کشورهای عربی برای عادیسازی روابط با اسرائیل، جمهوری اسلامی ایران همچنان در برابر اسرائیل ایستاده و وضعیت شکنندهای را تجربه میکند.
در طول تاریخ معاصر، با وجود دشمنی جدی میان ایران و اسرائیل، جنگ مسلحانهی مستقیم و تمامعیار میان این دو کشور بهوقوع نپیوسته است. تنها یک مورد حملات موشکی پس از حملهی اسرائیل به قنسولگری ایران در دمشق استثنا بوده و در سایر موارد، اقدامات نظامی ایران علیه اسرائیل عمدتا از طریق گروههای نیابتی انجام شده است که تحت عنوان محور مقاومت از جانب ایران شناخته میشوند.
این مقاله به بررسی اجمالی گروههای نیابتی ایران در خاورمیانه میپردازد و نقش و تأثیر این گروهها را در صورت وقوع جنگ مستقیم میان ایران و اسرائیل تحلیل میکند.
آیا جنگ بزرگ در راه است و نقش گروههای نیابتی ایران چیست؟
تهدیدات ایران نسبت به اسرائیل سابقهای طولانی دارد و در هر بار که منافع ایران در منطقه تهدید میشود، امریکا و اسرائیل بهعنوان متهمان اصلی شناخته میشوند. برای مثال، پس از هدف قرار گرفتن قاسم سلیمانی، جنرال برجستهی سپاه توسط نیروهای هوایی امریکا، ایران تهدید به انتقام سخت کرد. با اینحال، این تهدیدات به پرتاب چند موشک به پایگاههای امریکایی با کمترین خسارات محدود شد. در پاسخ به حمله به قنسولگری ایران در دمشق، مقامهای ایرانی نیز لفاظیهای شدیدی داشتند. برخی تحلیلگران با توجه به این تهدیدات، پیشبینی وقوع جنگی ویرانکننده در خاورمیانه کردند. با اینحال، ایران بهجای اقدامات نظامی گسترده، به پرتاب ۳۲۰ موشک و پهپاد بهطور کنترلشده اکتفا کرد و در همان شب درگیری را پایانیافته اعلام نمود.
پس از کشتهشدن اسماعیل هنیه، مقامهای جمهوری اسلامی ایران، از جمله سید اسماعیل خطیب، وزیر اطلاعات این کشور انگشت اتهام را بهسوی اسرائیل و با چراغ سبز امریکا نشانه گرفتند و تهدید به مجازات سخت کردند. آیتالله سید علی خامنهای در واکنش به کشتهشدن هنیه در تهران، خونخواهی او را وظیفهی خود دانسته و گفت که اسرائیل با کشتن مهمان در خانهیشان، زمینهی مجازات سخت برای خود را فراهم کرده است. در همین حال براساس گزارش رسانهها، علی باقری کنی، سرپرست وزارت خارجهی ایران در صحبتی که با اسحاق دار، وزیر خارجهی پاکستان داشته اقدامات اسرائیل را شرورانه توصیف نموده و از پاسخ قاطعانهی کشورش خبر داده است.
فضای عمومی در ایران، بهویژه نیروهای دولتی و جریانهای فکری نزدیک به آن، بهشدت در حال تبلیغ اقدامات نظامی جدی علیه اسرائیل هستند. برخی از کشورهای اسلامی نیز در واکنش به کشتهشدن اسماعیل هنیه، واکنشهای جدی نشان داده و حتا عزای عمومی برای یک تا سه روز اعلام کردند و نمازهای جنازهی غیابی برپا نمودند. احزاب و گروههای جهادگر اسلامی در سراسر جهان، به جز داعش، کشتهشدن این رهبر سیاسی حماس را کار نادرستی از سوی اسرائیل دانستهاند. اما در عمل، تنها کشوری که احتمالا وارد درگیری جدیتر با اسرائیل خواهد شد، به چند دلیل ایران است. اولا، هنیه در قلب ایران و در حساسترین برههی زمانی کشته شده است. ثانیا، این کشتار به واقع تداوم عملیات نظامی علیه اهداف و منافع ایران تلقی میشود.
اکنون توپ در میدان ایران است. کشتهشدن هنیه از هر لحاظ برای ایران حیثیتی شده و حداقل بهمنظور کنترل ذهنیت عمومی داخلی، نیاز به یک واکنش مستقیم ولو محدود دارد. کشتهشدن هنیه و فخریزاده در قلب تهران را میتوان شکست بزرگ اطلاعاتی برای ایران دانست. کشوری که بخش بزرگی از بودجهی ملی خود را به مسائل امنیتی و دفاعی اختصاص میدهد و حداقل از لحاظ تبلیغاتی خود را بیرقیب در این زمینه میداند، شکست بزرگی را تجربه کرده است. اگرچه تا اکنون جزئیات کامل چگونگی و محل دقیق کشتهشدن آقای هنیه اطلاعرسانی نشده است، اما سپاه پاسداران آن را یک عملیات تروریستی با شلیک پرتابهی کوتاهبرد با سر جنگی حدود هفت کیلوگرم، همراه با انفجار شدید، از خارج محدودهی استقرار اقامت هنیه اعلام کرده است. حتا اگر ادعای برخی رسانهها مبنی بر کشتهشدن اسماعیل هنیه توسط بمب کارگذاریشده در اتاقش را نادیده بگیریم، اعتراف سپاه مبنی بر پرتابهی کوتاهبرد، نشان میدهد که حمله از داخل تهران، آنهم در زمان برگزاری مراسم تحلیف رییسجمهور جدید، که بهطور قطع تدابیر شدید امنیتی حداقل برای آن مراسم در نظر گرفته شده، صورت گرفته است.
با توجه به آنچه مختصرا گفته شد، و شرایط داخلی ایران پس از اعتراضات گستردهی مردمی موسوم به جنبش مهسا امینی و نارضایتیهای گستردهی مردمی در سیستان و بلوچستان و همچنین تهدیدات جدی امنیتی ناشی از گروههای تروریستی، بهویژه داعش-خراسان، که ایران یکی از مهمترین اهداف آن است و استقرار دولت جدید از جناح اصلاحطلبان، به نظر میرسد دولت ایران نیازمند مدیریت افکار عمومی است. این مدیریت و سطح توقع حامیان نظام، کمتر از حملهی مستقیم به اسرائیل نیست. در بعد داخلی و رقابت میان جریان اصلاحطلبان و اصولگرایان نیز، اگر دولت کنونی سکوت کند، به نوعی فضای داخلی را در اختیار جریان مخالف قرار میدهد. از سوی دیگر، دولت ایران به خوبی واقف است که درگیرشدن در یک درگیری تمامعیار مستقیم با توجه به شرایط اقتصادی حاکم در این کشور و نارضایتی گسترده، فاقد حمایت مردمی و دستکم پرچالش از لحاظ اقتصادی خواهد بود. با توجه به شرایط فعلی، اگر ایران پس از ترور اسماعیل هنیه، تحت فشار افکار عمومی و برای حفظ اعتبار سیاسی-نظامی خود، وارد درگیری مستقیم با اسرائیل شود، بدون شک پیآمدهای جدی و سنگینی را متحمل خواهد شد. به نظر میرسد ایران گزینهی عملیات نظامی ترکیبی با بار مسئولیت بیشتر اجرایی بر گروههای نیابتی خود را مد نظر قرار داده است. احتمال اینکه ایران جنگ را با پرتاب موشک و پهپادهای کنترلشده آغاز کند و با ایجاد جبهههای مختلف از طریق گروههای نیابتی ادامه دهد، وجود دارد. حضور گروههای نیابتی در این درگیری برای ایران کمهزینه ولی برای خاورمیانه (اسرائیل و کشورهای حامی گروههای نیابتی) ویرانکننده خواهد بود.
از سوی دیگر، اسرائیل نیز با درگیری جدیای که در غزه با حماس طی نزدیک به یک سال گذشته داشته، از نظر نظامی (پرسونل و لوجستیک) توانایی دو سال پیش خود را ندارد. بستههای کمکی نظامی غرب، بهویژه ایالات متحده امریکا نیز در گرو بروکراسی پیچیده و زمانبر خواهند بود. به همین دلیل، اسرائیل نیز ممکن است تمایل چندانی به درگیری مستقیم با ایران نداشته باشد. البته این دور از تصور نیست که کشورهای غربی، بهویژه امریکا در صورت درگیری اسرائیل و ایران، برخی موانع ایجادشده در زمینهی حمایت نظامی را برطرف و حمایت نظامی به موقع نمایند.
حالا اگر فرضیه را بر جنگ ترکیبی از جانب ایران در نظر بگیریم، این سؤال مطرح میشود که این گروهها کدامها هستند و تواناییهایشان در چه حد است؟
گروههای مسلح از شهروندان برخی کشورهای خاورمیانه و حتا کشورهای دیگر مانند افغانستان و پاکستان که عمدتا در عملیاتهای نظامی علیه داعش نیز فعال بودند، بهدلیل نزدیکی و دریافت حمایتهای مالی، تسلیحاتی و معنوی از جانب ایران، از سوی ایران و جریانهای همسو بهعنوان محور مقاومت یاد میشوند، درحالیکه سایر کشورها و تحلیلگران مستقل با توجه به سیاستهای عملیاتی و اعلامی این گروهها، آنها را گروههای نظامی نیابتی ایران در خاورمیانه میدانند.
در هر حالت، آنچه در مورد این گروهها مسلم است، این است که تحت حمایت همهجانبهی ایران قرار داشته و جزء مهمی از ابزار سیاست خارجی این کشور در خاورمیانه تلقی میشوند که در مقاطع مختلف زمانی براساس اهداف و منافع امنیت ملی ایران، عملیاتهای نظامی و اعتراضات خیابانیشان را اجرا کردهاند. منابع متعدد از این گروهها سخن گفتهاند و تعداد این گروهها در برهههای زمانی مختلف متفاوت اعلام شده است. اما بررسیها نشان میدهد که جمهوری اسلامی ایران دستکم از ۲۱ گروه بزرگ و کوچک در خاورمیانه حمایت میکند. برخی از این گروهها در مقاطع زمانی مشخص فعالیت کرده و سپس با یکدیگر ادغام یا فعالیتشان متوقف شده است. اما بهطور کلی، هستههای تمامی این نیروها فعال و ظرفیت این را دارند که در صورت نیاز دوباره انسجام یافته و از حالت بالقوه به بالفعل تبدیل شوند.
فهرست گروههای نیابتی ایران
کشور | اسم گروه | رهبر | تعداد احتمالی نیرو | ساحه فعالیت |
عراق | [۱]حشدالشعبی (PMF) | فالح الفیاض و هادی العامری | ۱۵۰.۰۰۰ نفر | عراق و سوریه |
کتایب حزبالله | شبل الزیدی بعد از ابوالمهدی المهندس | ۱۰.۰۰۰ نفر | عراق و سوریه | |
عصایب اهل الحق | قیس الخزعلی | ۱۰.۰۰۰ نفر | عراق | |
حرکته النجبا | اکرم الکعبی | ۱۰.۰۰۰ نفر | عراق و سوریه | |
کتایب سید الشهدا | فلاح حسین الجسیم | ۵۰۰۰ نفر | عراق و سوریه | |
کتایب امام علی | شبل الزیدی | ۳۰۰۰ نفر | عراق | |
حرکته البدیل | علی یونس | ۱۰۰۰ نفر | عراق | |
کتایب جند الامام | احمد الاسدی | ۴۰۰۰ نفر | عراق | |
لشکر/سازمان بدر | هادی العامری | ۴۰.۰۰۰ نفر | عراق و سوریه | |
لشکر ابالفضل العباس | شیخ معاد الموسوی | ۱۰.۰۰۰ نفر | عراق و سوریه | |
سرایا الخراسانی | علی الیاسری | ۳۰۰۰ نفر | عراق و سوریه | |
لوا ذوالفقار | ابوشهد الجبوری | ۱۰۰۰ نفر | سوریه و بعضا عراق | |
لوا اسدالله الغالب | ابو فاطمه الموسوی | نامعلوم | عراق و سوریه | |
قوات الشهید محمد باقر الصدر | هادی العامری | نامعلوم | عراق | |
فلیق الوعد الصادق | ابوعمار التمیمی | نامعلوم | عراق | |
لوا امام حسن مجتبی | اکرم الکعبی و حاج طهمیر | نامعلوم | عراق | |
سوریه | قوات الرضا | حمزه الحیدر و ابو مصطفی | ۳۵۰۰ نفر | سوریه |
لشکر فاطمیون | سید الیاس | ۱۰۰۰۰ نفر [۲] | سوریه | |
لشکر زینبیون | محمد علی حسین | ۱۰۰۰۰ نفر | سوریه | |
نیروی دفاع ملی (NDF) | فردوس سقر | ۵۰۰۰۰ نفر | سوریه | |
کتایب العقیلیه | نامعلوم | ۲۰۰۰ نفر | سوریه | |
حزب الله- سوریه | حسین الحسن (اگرچند برخی منابع وی را یکی از چهرههای کلیدی حزب الله سوریه گفته است) | ۵۰۰۰ نفر | سوریه | |
لبنان | جنبش امل | نبیه بری | ۵۰۰۰ نفر | لبنان |
حزب الله | حسن نصرالله | ۱۰۰۰۰۰ نفر | لبنان | |
فلسطین | حماس | فرمانده نظامی- یحی سنوار | ۳۰۰۰۰ نفر | نوار غزه |
جهاد اسلامی فلسطین | زیاد النخاله | ۱۲۰۰۰ نفر | نوارغزه | |
یمن | انصارالله – حوثیها | عبدالمالک الحوثی | ۲۰۰۰۰ نفر | غرب یمن |
بحرین | سرایا المختار | عبدالله مشیمع | ۱۰۰۰ نفر | بحرین |
سرایا الاشتر | احمد یوسف سرحان (ابو منتظر) | نامعلوم | بحرین |
[۲] برخی منابع، از جمله اندیشکدهی مطالعات جنگ تعداد اعضای آن را ۲۰ هزار نفر گفته است. ( + )
براساس تحلیلهای موجود، تمامی گروههایی که در بالا لیست شده، از ظرفیتهای قابل توجه انسانی با آموزشهای عالی در جنگهای چریکی برخوردار بوده و برخی از آنها دارای سلاح و تجهیزات قابل توجهی نیز هستند. بهطور معمول، این گروهها در هماهنگی با جمهوری اسلامی ایران، اقدامات نظامی علیه منافع امریکا و اسرائیل در خاورمیانه انجام دادهاند. در صورت بروز جنگ میان ایران و اسرائیل، قطعا این گروهها نیز مطابق تواناییهای خود فعال شده و میتوانند نیروهای مؤثر در حمایت از ایران باشند.
هدف قرار دادن پایگاههای نظامی نیروهای ائتلاف به رهبری امریکا در عراق، گروههای نظامی در عراق پس از افزایش تنش میان امریکا و ایران، بارها مورد حملات مسلحانه و کمینهای جدی در مسیر حرکت نیروهای امریکایی قرار گرفته است.
همانطور که در بالا ذکر شد، با کشتهشدن اسماعیل هنیه در ایران از یک طرف و کشتهشدن فواد شکر، یکی از فرماندهان ارشد حزبالله لبنان از سوی دیگر، زمینههای بالقوهی درگیری میان ایران و اسرائیل و همچنین حزبالله و اسرائیل بیشتر از هر زمان دیگر فراهم شده است. بدون شک، در صورت آغاز درگیری مستقیم میان این سه جناح، دخالت گروههای نیابتیای که ایران از آنها بهعنوان محور مقاومت یاد میکند، حتمی است. گروههای نیابتی فعال ایران در منطقهی خاورمیانه میتوانند اسرائیل و حتا امریکا را، در صورت حمایت از اسرائیل، در جبهات مختلف و جنگ چریکی فرسایشی مانند غزه در چندین جبهه مصروف سازند. اگر نیروهای امریکایی (در خاورمیانه حضور گسترده دارند) و اسرائیلی تصمیم به حضور نیروهای پیاده در مناطق جنگی، بهویژه در جغرافیای گروههای نیابتی ایران در خاورمیانه بگیرند، در واقع در دام و لجن خواهند افتاد که بیرون شدن از آن برای هر دو طرف و حتا جهان هزینهی زیادی خواهد داشت. اما اگر نیروهای دو طرف به حملات هوایی بسنده کنند، قطعا خسارات و تلفات انسانی افزایش یافته و جهان، بهویژه خاورمیانه درگیر یک بحران جدی بشری خواهد شد.
با توجه به موقعیت جغرافیایی این گروهها و بههمتنیدگی آنها (به جز حوثیها)، این توانایی را به ایران میدهد که بهطور مستمر از طریق زمین و هوا، تمامی نیروها را در منطقه تا سرحد اسرائیل حمایت کند. اسرائیل ممکن است تنها از جانب اردن و مصر در شرق و جنوب احساس امنیت نماید. اردن، با اینکه یکی از کشورهای مهم مسلمان خاورمیانه محسوب میشود، اما پس از جنگ اعراب و اسرائیل، روابط بیطرف و در بعضی حالات حمایت غیرمستقیم از اسرائیل داشته است. اردن بارها در هنگام افزایش تنش در منطقه، آسمان خود را مسدود کرده و به بهانهی حفاظت از فضای خود، موشکها و پهپادهای پرتابشده به مقصد اسرائیل از سوی ایران و یا حوثیها را رهگیری و ساقط کرده است.
نتیجهگیری
کشتهشدن اسماعیل هنیه و پیآمدهای آن برای ایران و اسرائیل میتواند به تغییرات عمدهای در معادلات امنیتی خاورمیانه منجر شود. ایران بهدلیل وضعیت شکنندهی داخلی و نارضایتیهای عمومی، ممکن است بهجای جنگ مستقیم با اسرائیل، به بهرهبرداری از گروههای نیابتی خود بپردازد. این گروهها میتوانند با اجرای عملیاتهای نظامی، فشار بیشتری بر اسرائیل وارد کنند و جنگ را به جبهههای مختلف گسترش دهند.
درصورتیکه ایران وارد جنگ ترکیبی شود، گروههای نیابتی آن، که از نظر تسلیحاتی و انسانی مجهز هستند، نقش کلیدی در این درگیری خواهند داشت. این گروهها میتوانند در جبهههای مختلف عمل کرده و با استفاده از تکنیکهای جنگ چریکی و عملیاتهای محدود، فشار زیادی به اسرائیل و متحدانش وارد کنند. این وضعیت میتواند به یک بحران انسانی جدی در منطقه منجر شود و هزینههای جنگ را بهشدت افزایش دهد.
همچنین، باید توجه داشت که اسرائیل نیز با مشکلات نظامی و لجستیکی مواجه است و تمایل به درگیری مستقیم با ایران را ممکن است نداشته باشد. با اینحال، احتمال دارد که کشورهای غربی، بهویژه امریکا در صورت بروز درگیری، موانع حمایت نظامی را برطرف کنند و حمایتهای لازم را ارائه دهند.
در نهایت، این وضعیت نشاندهندهی پیچیدگیهای فراوان در امنیت خاورمیانه است و ضرورت تحلیل دقیق و برنامهریزی استراتژیک برای درک بهتر تحولات آینده را به خوبی نمایان میکند.