داکتری که قربانی تعصب شد

بعدازظهر پنج‌شنبه (۲۲ سنبله)، عبدالمنان عظیمی دروازه‌ی کلینیک دندان خود در بازار «سلبیتو»ی دایکندی را بست تا پس از چند هفته به زادگاهش در روستای «سفیدارک زرتلی» در ۲۵ کیلومتری شرق شهر فیروزکوه برود. عبدالمنان برای شش برادر کوچک خود کیک و اسباب‌بازی خریده بود. او اما هرگز به خانه‌ی خود نرسید. عبدالمنان با آن ۱۳ نفری که به استقبال زائران برگشته از زیارت کربلا رفته بودند و تیرباران شدند، همراه نبود، اما در فاصله‌ی نزدیک به آنان کشته شد.  

یکی از باشندگان روستای قریودال به اطلاعات روز گفت: «آن روز داکتر طرف خانه‌ی خود به زرتلی می‌رفت. وقتی که بالای تپه می‌رسد، می‌بیند که چهار نفر بالای مردم فیر می‌کنند. او وارخطا شده و از موتور خود پایین می‌شود و با پای پیاده فرار می‌کند. ولی هنگام فرار توسط مهاجمان کشته می‌شود. خانواده‌اش جنازه‌ی او را به زرتلی بردند.»

جسد عبدالمنان عظیمی، که وقتی کشته شد فقط ۲۵ سال داشت، یک روز بعد در روستای سفیدارک زرتلی به خاک سپرده شد. او تنها داکتر دندان روستای سفیدارک بود که حدود یک ماه می‌شد در بازار «سلبیتو»ی ولسوالی «سنگ‌تخت‌وبندر» کلینیک دندان باز کرده بود تا در حوزه‌ی تخصص خود به مردم آن منطقه خدمات صحی عرضه کند.  

امیدی برباد رفته

بیش از یک هفته از تیرباران شدن ۱۴ شهروند هزاره در ولسوالی سنگ‌تخت‌وبندر ولایت دایکندی می‌گذرد. همه داغ‌داراند. هنوز صدای گریه و ناله از خانه‌ی عبدالمنان شنیده می‌شود. 

یکی از نزدیکان او به روزنامه اطلاعات روز گفت که بیشتر پدر و مادر عبدالمنان در فراق او گریه می‌کنند؛ «روزی که به تشییع جنازه‌اش رفته بودیم، وضعیت پدر و اعضای خانواده‌اش را دیدم، پدرش یک‌شبه پیر شده بود. برای ما تصورش سخت بود که دیگر عبدالمنان را با خود نداریم. نبود او ضایعه‌ی بزرگی برای مردم ما است.» 

قربانیان رویداد سنگ‌تخت‌وبندر دایکندی/ شبکه‌های اجتماعی

عبدالمنان عظیمی کی بود؟   

عبدالمنان عظیمی فرزند بزرگ مولوی عبدالقادر عظیمی، یکی از متنفذان قومی روستای سفیدارک زرتلی در ۲۵ کیلومتری شرق شهر فیروزکوه، مرکز غور متولد شده بود. او مکتب را در لیسه زرتلی به پایان رساند و سپس به کابل جهت ادامه‌ی تحصیل رفت و توانست که در رشته‌ی طب دندان (ستوماتولوژی) دانشگاه خصوصی «خاتم‌النبین» به تحصیل آغاز کند و سند خود را در بهار سال ۱۴۰۲ بگیرد.  

عثمان، یکی از همسایگان عبدالمنان به اطلاعات روز گفت که پدرش او را با وجود مشکلات فراوان اقتصادی جهت ادامه‌ی تحصیل به کابل فرستاد تا از این طریق هم آینده‌ی روشنی برای خانواده‌اش رقم بزند و هم از مشکلات باشندگان مناطق مرکزی در بخش دندان بکاهد. 

او افزود: «مولوی عظیمی در کنار این‌که معلم مکتب بود، سر زمین‌های خود دهقانی هم می‌کرد و از هیچ تلاشی برای باسواد کردن عبدالمنان دریغ نکرد. پدرش نهایت تلاش خود را کرد تا فرزندش باسواد شود و به درد مردم خود بخورد.» 

عثمان از عبدالمنان به‌عنوان یکی از سخت‌کوش‌ترین و بااستعدادترین جوان روستا نام می‌برد که همیشه مصروف آموختن بود؛ «عبدالمنان بعضی وقت‌ها حتا در رخصتی‌ها هم به خانه نمی‌آمد، وقتی می‌پرسیدیم که چرا به رخصتی نیامدی، می‌گفت که درس دارم. یکی از سخت‌کوش‌ترین بچه‌های روستای ما بود و همه به او افتخار می‌کردند و از تلاش و پشت‌کارش می‌گفتند. عبدالمنان اولین داکتر دندان از زرتلی بود و به همین خاطر پدر، مادر و تمام اقوامش به او افتخار می‌کردند. مردم خوشحال بودند که حالا یک داکتر در روستای‌شان دارند.»   

شیون زنان در هنگام دفن اجساد قربانیان رویداد سنگ‌تخت‌وبندر دایکندی/ شبکه‌های اجتماعی

عبدالمبین، باشنده‌ی بدخشان که مدتی هم‌اتاقی عبدالمنان در کابل بود، می‌گوید: «پسر خوش‌اخلاق و زحمت‌کشی بود و شب‌ها تا دیروقت درس می‌خواند. وضعیت اقتصادی عبدالمنان خراب بود، اما او تلاش زیادی می‌کرد که با کسب نمرات بلند، خانواده‌اش را خوشحال کند. او در دانشگاه یکی از لایق‌ترین دانشجویان بود.»

عبدالمبین روایت می‌کند که عبدالمنان آرزو داشت که در زادگاهش کلینیک بزرگ دندان ایجاد کند تا مردم فقیر و محروم غور و دایکندی مجبور نباشند که کیلومترها راه را طی کرده تا به داکتر دندان مراجعه کنند.

«طی سال‌ها زندگی در اتاق دانشجویی، یکبار از زبان او حرف بد نشنیدم. با همه زود دوست می‌شد. او با همه با صمیمت رفتار می‌کرد و با آن‌که من از بدخشان بودم و او از غور بود، ولی طوری با من رفتار می‌کرد که انگار برادرش باشم و از یک‌ منطقه باشیم.»

بهار سال گذشته عبدالمنان پس از فراغت از دانشگاه به زادگاهش در روستای سفیدارک زرتلی برگشت و برای چند ماه در کنار پدرش به دهقانی پرداخت، اما پدرش او را تشویق کرد که کلینیک خود  را باز کند. عبدالمنان بالاخره موفق شد کلینیک خود را در بازار «سلبیتو»ی ولسوالی سنگ‌تخت‌وبندر دایکندی باز کند.  

یکی از نزدیکان عبدالمنان گفت: «مولوی عبدالقادر عظیمی، پدر عبدالمنان با معاش ناچیز معلمی‌اش، برای پسر خود دستگاه طبابت دندان تهیه کرد و یک دکان نیز در بازار سلبیتو برای او کرایه کرد تا عبدالمنان به مردم خود خدمت کند.» 

مرتضی، یکی از دکان‌داران بازار سلبیتو به روزنامه اطلاعات روز گفت که یک ماه از بازگشایی کلینیک دندان عبدالمنان می‌گذشت؛ «او کلینیک دندان داشت و آدم خوش‌برخورد و خوش‌اخلاقی بود و مردم هم از کارش راضی بودند. حیف جوانی‌اش که کشته شد. با بازشدن کلینیک دندان عبدالمنان، مشکلات ما مردم کمی کم شد.»   

شاخه‌ی خراسان دولت اسلامی (داعش) با انتشار این عکس‌ها مسئولیت رویداد کشتار هزاره‌ها را برعهده گرفت.

هیأتی از سوی وزارت داخله‌ی طالبان، که مدارعلی کریمی، معین وزارت شهرسازی و مسکن طالبان نیز در جمع آن بود، از کابل جهت دل‌جویی و بازدید از خانواده‌های قربانیان رویداد قریودال، به‌شمول پدر عبدالمنان عظیمی رفته‌ است. منابع مردمی به اطلاعات روز گفتند که این هیأت وعده داده است که عاملان این رویداد را بازداشت خواهند کرد. مقام‌های محلی طالبان در دایکندی به تمامی خانواده‌های قربانیان رویداد قریودال دستور داده‌اند که از مصاحبه با رسانه‌ها خودداری کنند. 

یادداشت: نام‌های مصاحبه‌شوندگان مستعار است.