خبرنگار ناراضی

هادی دریابی

در قانون ایجاد تشویش آمده ‌است که رفیقان می‌توانند دور‌هم جمع شده و به دود کردن سگرت و چرس و تریاک و قلیان و نصوار بپردازند و تنها شرطی که در این زمینه آمده است، حفظ صمیمیت میان اعضای دوستی است. علی‌الحساب جالب است که زمان به دوران معاویه ابن ابوسفیان برگردد. در زمان جناب معاویه، مردی زندگی می‌کرده که هم‌واره به یک فرش کهنه خیره می‌شده، وقتی از او سوال کردند که چرا عمر گران‌بهای خویش را صرف تماشای این فرش کهنه می‌کنی که جز کهنه‌گی و خاک و دود چیزی دیگری ندارد؟ فرمود، نه پیش از این که چیزی بفرماید، اول لب‌خندی زد به‌شدت تلخ، بعد یک قطره اشک لاغر مردنی که حدس می‌زنم به سل و سرطان یک‌جا مبتلا بود، از چشم چپش جاری شد و سپس فرمود: این فرش کهنه، برای من شبیه زندگی نامه‌‌ی حلیمه بنت ابی‌خلخال است.

آن فرش کهنه، الهی که نصف نوپوشان افغانستان فدایش شود، برای چه کهنه شده بود؟ فقط یک جواب کوتاه برای‌تان می‌نویسم: فرش خاصیت حرف و سخن را دارد. حرف قاچاق را وزیر مالیه نو ساخت، وقتی معلوم شد که از سیر تا پیاز، نوش‌جان‌شان به قاچاق مشغول است، حیثیت و اعتبار و تازه‌گی خویش را از دست داد و حالا برای تمام مسلمانان جهان، حتا برای آن‌هایی‌ که بادنجان رومی را میوه‌ی مسیحی تعریف کردند، کهنه شده است. شما شنیدید که رییس شیران عالم، برای تعریف آدم‌ها یک قالب از بهشت وارد کرد. سپس طالبان کرام را در آن قالب انداخت تا روی جهانیان بی‌عقل را سیاه کند. جهانیان فهمید که والله افغانستان چقدر فیل و سوف زیاد دارد، اعلام کرد که مِن‌بعد کمک‌های‌شان را کاهش خواهند داد و اگر دیده شود که شیران عالم مثل روباه کار می‌کنند، حتی یک جو کمک نخواهد کرد. این حرف‌های رییس صاحب شیران برای ملا سحرگل تازه بود؛ اما برای طالبان که یک دفعه نزدیک بود در قندهار، چند‌سوراخ اضافی بر بدن رییس صاحب ایجاد کند تا مشکلاتش برای ابد حل شود، کهنه است و حالا برای همه کهنه است. یکی از حرف‌هایی که در سابق کهنه بود و حالا تازه شده، اظهارات مرد تاریخ تیر‌شده‌ی انتخابات است. آن مردک در ایام جوانی هم‌واره امر می‌فرمود که انتخابات انشاءالله و به توکل خدای سبحان، در سراسر کشور برگزار خواهد شد و هیچ‌مشکلی از ناحیه‌ی اراذل اوباش به میان نخواهد آمد. حالا با اشاره‌ی زبان به تذکار پرداخته که نه بابا! بیش از چند‌هزار مرکز انتخاباتی از طرف افغانستان مهر و لاک خواهد بود و احدی از جن و انس بدان‌جا مراجعه نخواهد کرد.

این که انتخابات برگزار خواهد شد، یک حرف کاملاً کهنه است. حرف تازه‌ای که در این اواخر از دهان گهی باز و گهی بسته برآمده است، اشاره به تمام تاریخ یک مدنیت دارد. آن حرف توطئه‌ی ساخته پرداخته به پای شرکت غضنفر گروپ نیست که مدتی باعث اخذ اعلان تجارتی برای شبکه‌های تلویزیونی شد، بلکه آن حرف تازه انتقاد از کمیسیون انتخابات است که چرا انتخابات 2014 را در ماه نوامبر سال 2009 اخذ نکرده است. گزارش‌ها حاکی از آن است که در ماه‌ یاد شده، تمام خلفای ساحوی در محل وظیفه بوده و هیچ‌یک از خدانیامرزان‌ کشور، با شرکت‌های انتخاباتی ناسازگاری نداشته است. اما این کشور آن‌چنان‌که بعضی از برادران نر و ماده‌‌ی ما بی‌صاحب فکر می‌کنند، بی‌صاحب نیست. یکی از صاحبان بدوی کشور در اعتراض به آن انتقاد ساده لوحانه زبان گشوده‌ است. حرف‌هایی که گلاب‌ به ‌رو، گلاب‌ به رو از آن زبان مبارک ساطع شده، ما را چنین ارشاد می‌کند:

الف) هیچ‌منطقی قبول نمی‌کند که افغانستان سال بعد انتخابات داشته باشد. وی به‌شدت بر این نکته تأکید داشته که ما نباید بی‌منطق باشیم.

ب) چه‌ فرق می‌کند که انتخابات را در سال 2018 برگزار کنیم؟ ما نباید تنها به انتخابات فکر کنیم، بلکه به فکر سلامتی تیم ملی فوتبال کشور نیز باشیم. وی اظهار داشته که ممکن است در سال 2018، جامعه‌ی جهانی در کنار کمک‌های بیلیونی خویش، یک سهم در مسابقات جام جهانی به ما کمک کند و جوانان ما از سر شوق به قطر بروند و یک‌باره مجاهدین در آن‌جا کمین گرفته و جوانان را غار غار کنند. اگر انتخابات در 2018 برگزار شود، این جوانان به خاطر عشق به انتخابات هم که شده، به قطر نخواهند رفت و امنیت کشور در حد 100 راس الاغ بی‌تربیت و شوخ بالا خواهد رفت.

ج) قرار  است در سال 2018 در حدود 10000 هزار کودک ما بالغ شود و در مقابل نصف جمعیت از مخالفان ما به علت کهن‌سالی و ابتلا به امراض کشف ناشده، گم و گور شوند.

د) بازهم تأکید می‌کنم که ای مردم! دوران بی‌منطقی گذشت… من تصمیم گرفته‌ام که دوباره به زندگی بدوی روی آورده و از زیبایی‌های طبیعت، افلاطون و دیوید کامرون را کشف کنم.

ه) از وی سوال کردند که ملا صاحب بادرنگ خیل! چرا به چنین موعظه و ارشادات وصلت کردی؟ فرمود که این‌قدر بی‌منطق نباشید‌ عزیزان من!

دیدگاه‌های شما

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *